مدل تعالی ؛ ابزاری جهت سنجش میزان استقرار سیستمها در سازمان و خودارزیابی و راهنمایی است که مسیر فعالیت مدیران را برای بهبود عملکرد شناسایی و تعیین می کند. بنابرین پیام کلیدی مدل تعالی متکی بر پاسخ دادن به دو سوال است که چگونه این مدل به عنوان یک ساختار مدیریتی مناسب و منطقی شناسایی می شود؟ و چه کسانی می توانند در این زنجیره ارتباط و تعاملات نقش اساسی را ایفا کند؟ سطح اول این مدل اهداف کلی و در سطح بعدی اهداف کلی به درجات و مقیاسهای کمی و قابل اندارهگیری تجزیه و تبدیل میشود .
بالندگی یا تعالی ترجمه لغت عالی[۱۳]است که از ریشه لاتین به معنی (بر بالای چیزی صعود کردن) مشتق شده است. در ادبیات مدیریت اصطلاح تعالی معانی متفاوتی به خود گرفته است که این مفاهیم جنبههای متفاوت تعالی را نشان میدهد. از جمله تعاریف تعالی سازمانی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
تعالی سازمانی را میتوان رشد و ارتقای سطح یک سازمان در تمامی ابعاد مختلف آن است، به گونهای که با کسب رضایتمندی مطلوب کلیه ذینفعان و ایجاد تعادل بین آن ها، احتمال موفقیت سازمان در بلند مدت افزایش یابد ( فرهییزدی،۱۳۸۸).
تعالی سازمانی عبارت است از: معرفی تعمدی و منطقی، ایجاد تقویت و اشاعه به منظور بهبود اثربخشی سازمان (لوتانز،۲۰۰۰).
تعالی سازمانی روشی کلگرا برای بهبود بخشیدن به عملکرد سازمان است (هارینگتون،۲۰۰۵).
بنابرین، هرگاه سازمانی در راه راست، پایداری و ایستادگی کرده، سعی کند در مسیر رشد خود به گمراهی نیفتد، گفته میشود آن سازمان در اکنون بالندگی یا بالیدگی است (مهرداد،۱۳۸۰).
مدل تعالی EFQM به عنوان چارچوبی اولیه برای ارزیابی و بهبود سازمانها معرفی شده است. این مدل نشاندهنده مزیتهای پایداری است که یک سازمان متعالی باید به آن ها دست یابد. بنابر نظر بنیاد اروپایی کیفیت (۲۰۰۶) کار طراحی این مدل، به صورت جدی از سال ۱۹۸۸ میلادی آغاز شد و مدل تعالی در سال ۱۹۹۱ معرفی گردید. این مدل به سرعت مورد توجه شرکتهای اروپایی قرار گرفت و مشخص گردید که سازمانهای بخش عمومی و صنایع کوچک هم علاقه دارند از آن استفاده کنند. در سال ۱۹۹۶ مدل مربوط به سازمانهای کوچک توسعه داده شد. اگر چه این مدل همواره مورد توجه و بازبینی بنیاد اروپایی کیفیت قرار داشته است، اما مهمترین بازبینی که به تغییراتی اساسی در مدل منجر گردید، در سال ۱۹۹۱ اتفاق افتاد. در سال ۲۰۰۱ مدل سازمانهای کوچک و متوسط با مدل تعالی هماهنگی بیشتری پیدا کرد و در سال ۲۰۰۳ ویرایش جدیدی از مدل تعالی سازمان ارائه شد که نسبت به ویرایش سال ۱۹۹۱ دارای تغییرات قابل ملاحظهای در زیر معیارها و نکات راهنماست. هم اکنون اصلیترین منبع تأیید کیفیت برای شرکتهای اروپایی به شمار میرود، به طوری که سال ۲۰۰۴ با موفقیتها و دستاوردهای بزرگی برای همراه بود، زیرا هم بر تعداد اعضای آن افزوده شد و هم اینکه اعضای موسس آن رغبت بیشتری برای کارآمدتر کردن سازمان از خود نشان دادند. بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت (۲۰۰۶) معتقد است که مدل تعالی، ساختار مدیریتی است که با تکیه بر اصول و مفاهیم اساسی و توجه داشتن به معیارهای اصلی مدیریت کیفیت جامعه و سیستم خود ارزیابی موجبات پیشرفت و بهسازی را فراهم میکند.
۲-۲- ۱ نیاز به مدلی برای تعالی سازمان
هر سازمانی صرفنظر از نوع فعالیت، اندازه، ساختار و یا میزان کامیابی در تأمین اهداف سازمانی خود، نیاز به مدلی دارد که بر اساس آن میزان موفقیت خود را در نیل به آرمانها و راهبردهای کسب و کار خویش مورد سنجش و اندازهگیری قرار بدهد(میشل و همکاران[۱۴] ۲۰۰۴)
مدلهای تعالی سازمانی ابزاری جهت کمک به سازمانها برای سنجش میزان قرار داشتن در مسیر تعالی سازمانی و رشد متوازن هستند. این مدلها به سازمانها کمک میکنند تا با مقایسه وضع موجود و مطلوب خود (ایدهال یا مطلوب) تفاوتها را شناسایی و سپس بر اساس این تفاوتها (عارضهها) و بررسی علل وقوع آن ها راه حل های بهینهسازی وضع موجود را تعیین و آن ها را اجرا نمایند(رزی و همکاران[۱۵] ۲۰۰۵)
در این میان بررسیها نشان میدهد که در حال حاضر حدود ۱۳۰ جایزه کیفیت، بهرهوری و برتری در سطح جهان وجود دارد. جوایز مبنایی مناسب برای خودارزیابی سازمانها میباشند تا از این طریق ضمن ارزیابی خود، اصطلاحاً به عارضهیابی بپردازند.
۲-۲- ۲ اهداف مدلهای تعالی سازمانی
-
- افزایش آگاهی از اهمیت «کیفیت محصولات و خدمات» و تاثیر در «مدیریت کیفیت» به خاطر نقش مهم آن ها در افزایش قدرت رقابتی؛
-
- تشویق و ترغیب خودارزیابی سیستماتیک در قالب معیارهای معین و همچنین شناخت بازار؛
-
- همکاری نزدیک بین سازمانها در زمینه طیف وسیعی از موضوعهای غیرتجاری؛
-
- ترغیب تسهیم و تبادل اطلاعات درباره استراتژی های موفق کیفی و منافع حاصل از اجرای استراتژیهای فوق؛
-
- افزایش آگاهی از الزامات دستیابی به «برتری کیفی» و به کارگیری موفق مدیریت کیفیت؛
- ترغیب سازمانها در اتخاذ فرایند بهبود «مدیریت کیفیت» (مجله تدبیر،۱۳۸۳، شماره ۱۴۵).
اسکیلدسن و کانجی[۱۶] (۱۹۹۸) نقل از استید[۱۷] (۲۰۰۹) معتقدند که ضرورت استفاده از مدل تعالی سازمانی عبارت از:
-
- افزایش آگاهی عمومی نسبت به اهمیت کیفیت و ضرورت توجه بیش از پیش به آن در سطح جامعه با در اختیار داشتن یک متدلوژی اجرایی علمی؛
-
- امکان ارزیابی برای سازمانها بر اساس معیارهای علمی ارزیابی عملکرد؛
-
- امکان خودارزیابی سیستماتیک توسط سازمانها و شناخت نقاط قوت و ضعف خویش و همچنین، مقایسه با سایر سازمانها؛
- امکان شناسایی دستاوردهای موفق سازمانها در زمینه بهبود کیفیت و معرفی آن ها به سایر سازمانها به منظور الگوبرداری.
بنا بر نظر مولین[۱۸] (۲۰۰۷) مدل تعالی رهیافتی است که مسیر فعالیت مدیران را برای بهبود عملکرد شناسایی و تعیین میکند و با محور قرار دادن و ایجاد ارتباط به وسیله حلقههای تشکیلات سازمانی و فرایندهای با کارکنان، مشتریان، ذینفعان و جامعه، رضایت هر یک از آن ها را تامین میکند. بنابرین، پیام کلیدی مدل تعالی بر پاسخ دادن به دو سوال متکی است که چگونه این مدل به عنوان یک ساختار مدیریتی مناسب و منطقی شناسایی میشود و چه کسانی میتوانند در این زنجیره ارتباطات و تعاملات، نقش اساسی را ایفا کنند.
۲-۲- ۳ اصول و مفاهیم اساسی و بنیادین
- نتیجهگرایی یعنی جهت یابی در اثر
تعالی ، دستیابی به نتایجی است که رضایت کلیه ذینفعان سازمان را در بر داشته باشد.