شکل۱-۲: الگوهای متفاوت از موقعیتی پیچیده (یمنی،۱۳۸۲،ص۱۲۳)
– شناخت و طبقه بندی عناصر سیستم مورد مطالعه
– بیان ارتباطات بین این عناصر
– عمومیت دادن
– استقرا ( تبدیل چندین الگو به یک الگو با میدان عمل وسیع تر )
دو مورد اول به تحلیل سیستم مورد مطالعه مربوط است و موارد سوم و چهارم به نتیجه گیری از عملیات در مراحل قبلی . توان الگو در نشان دادن هر چه دقیق تر وضعیت یک سازمان به توان علمی و شناخت الگوساز از سازمان مورد نظر بستگی دارد . قطعاً تمام الگوها بر حسب تعریف ناقص خواهند بود ، ولی آن الگویی بیشتر قابل دفاع خواهد بود که نقص کمتری داشته باشد ، یعنی آنچه الگو نشان میدهد با آنچه در واقعیت اتفاق می افتد نزدیکی بیشتری داشته باشد . لومواین الگوسازی را چنین تعریف میکند :« الگوسازی عبارت است از : ۱- عمل تهیه و ساخت هدفمند الگوها با ترکیب نمادها ؛ یعنی الگوهایی که مستعد شناساندن پدیده ای پیچیده اند . ۲- عمل شدت بخشیدن به استدلال عاملی ( الگو سازی ) که قصد دارد دخالتی در بطن پدیده مورد مطالعه داشته باشد . این استدلال به ویژه به دنبال پیش انداختن آثار اقدام های عملاتی ممکن است.» در این تعریف موارد مهم زیر مطرح شده است :
۱- الگو سازی عملی هدفمند است .
۲- الگو ها ، همان ترکیب نمادهایند . این نمادها ممکن است زبان شناختی ، ریاضی ، منطقی و .. باشند . فرایند الگو سازی ساخت نمادینی است که به کمک آن می توان عملکرد سیستم را فهمید.
۳- الگوها به دنبال فهم پدیدههای پیچیده اند.
۴- فرایند الگو سازی استدلال تحلیل گرا را تقویت میکند تا بتواند آثار ناشی از پروژه های عملیاتی ممکن در سیستم را به جلو اندازد . به عبارت دیگر استدلالی که بتواند تغییراتی را در سیستم ایجاد کند .
۵- فرایند الگو سازی ، به دنبال فهم پدیده ها با ساده سازی آن هاست . ساده سازی ای که برخوردار از منطقی نزدیک به منطق وجودی پدیده است (الگو ) .
بنابرانی فرایند الگو سازی زمانی به الگوهای معتبر ختم خواهد شد که الگو ساز از توانایی ترکیب ( سنتز) بالایی برخوردار باشد : این سطح شناخت الگو ساز است ، که الگوهای مطرح شده را از اعتبار برخوردار میسازد ( یا نمی سازد ) ( همان ، ص ۱۲۳ ) .
الگو ابزاری بسیار اساسی و مهم در برنامه ریزی دانشگاهی است . میدانیم که برای ایجاد تغییرات مثبت در سازمان دانشگاه ( برنامه ریزی ) باید آن را به صورت دقیق تری شناسایی کرد. الگو این امکان و زمینه را برای بیان سیاست ها و اهداف توسعه دانشگاه فراهم می آورد . میدانیم که تصمیم گیری بهینه در سازمان بر مبنای اطلاعات صورت میگیرد . ولی چه نوع اطلاعاتی ؟ اطلاعاتی که بتواند تصویری دقیق تر از واقعیت سازمان ارائه دهد ( الگو ) . به این دلیل برنامه ریز دانشگاهی قبل از هر چیزی باید بتواند تصویری از واقعیت موجود ( الگو شناختی ) داشته باشد تا وضعیت مطلوب سازمان (الگو ی هنجاری) را بیان کند . بنابرین ، این دو الگو کاملاً در هم تنیده اندحاصل میکند . سپس بر مبنای این شناخت برای تعیین وضعیتی مطلوب و ممکن از دانشگاه برای آینده تلاش میکند . بیان رسالت ها ، سیاستگذاری و تدوین اهداف در برنامه ریزی دانشگاه زمانی میتوانند منطقی و دست یافتنی تر باشند که بر پایه این چنین شناسایی هایی بیان شوند . به بیان دیگر الگو سازی عملی است که تنها با آن می توان پیچیدگی سیستم ها را شناسایی کرد، الگوها مبنای استدلال مایند . درست است که در ساخت الگو ، بر حسب تعریف ، سیستم را ساده میکنیم ولی چگونه می توان ، بدون ساده کردن پیچیده ، سیستم را فهمید ، هر چند که این ساده کردن واقعیت را تخریب میکند . دانشگاه سیستم پیچیده ای است که فهمیده نمی شود مگر اینکه الگوهایی از آن ساخته شود . این الگوها با توجه به پویایی ساز و کارهای دانشگاه موقتی است و لازم است که به طور مستمر بازبینی شود یا مجدداً الگوهای جدیدی از آن تهیه شود . (یمنی ، ۱۳۸۲ ، ص ۱۲۴ )
دانشگاه اسلامی – ایرانی :
در دانشگاه اسلامی – ایرانی کلید واژه ، دانشگاه ، اسلامی بودن و ایرانی بودن وجود دارد که تبیین آن ها در درک این مفهوم مؤثر میباشند .
دانشگاه، محل دانش، مؤسسه علمی بزرگ که شامل چند دانشکده است و در هر یک از دانشکده های آن چندین رشته از علوم تدریس می شود. (عمید ۱۳۶۳، ص ۵۶۴).
دانشگاه جای تعلیم، محل آموختن، مؤسسه علمی وسیع شامل چند دانشکده و مؤسسه، مجموعه مدارس عالی، دارالفنون، دارالعلم میباشد (معین، ۷۶، ص ۱۴۹).
دانشگاه به معنای محل دانش و علم و معادل با یونیورسیتی آمده است. (لغت نامه دهخدا) بنابرین از لحاظ لغوی دانشگاه محل دانش است نه صرفاً محل درس دادن که معنی مدرسه را می رساند. در زبان یونانی school به معنی تفریح است و در زبان لاتین نهاد تحصیلی گفته می شود که به معنی بازی است. یعنی اینکه آنهایی که رسالت اندیشیدن بر هستی و روشن کردن تمام جنبههای فرهنگ را دارند باید از نگرانی های روزمره جدا باشند (یمنی، ۱۳۸۸، ص ۲۶).
اسلامی بودن :
الگوی ، دانشگاه ، ظرفی دارد و آن اسلامی و ایرانی بودن آن است . این ظرف اسلامی و ایرانی از هم جدا نیست ؛ اسلام به ایرانی هویت بخشید و ایرانی نیز موجبات گسترش اسلام را فراهم نموده است ( حصیرچی ، و همکاران ، ۱۳۹۰ : ۷۲ ) بر این اساس ، مطابق اقتضای قید اسلامی بودن ، لازم است مفاهیم ، شاخص ها و اساساً هر چیزی که در معرفی دانشگاه دخیل است ، ناظر به تعریفی اسلامی از دانشگاه باشد و بر مبنای نظری ، فلسفی و انسانشناختی اسلام مبتنی شده باشد؛ چه آن که نمی توان تعریفی از دانشگاه ارائه داد که در عین برخوردار نبودن از مبانی فلسفی اسلامی ، دانشگاه اسلامی تلقی شود . ( عرب ، ۱۳۹۰ : ۱۹۱ ) بنابرین دلیل مقدم بودن واژه اسلامی بر واژه ایرانی در این الگو نیز چنین قابل تبیین است . از این رو اولین نکته قابل توجه در تدوین و تبیین شاخص های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ، آن است که شاخص های ارائه شده باید اسلامی باشند؛ یعنی باید برخاسته از مفاهیم اسلامی باشند که این مفاهیم وابسته به شرایط ، زمان و مکان نیستند . ( هادوی تهرانی ، ۱۳۹۰ : ۹ )
ایرانی بودن :
ایرانی بودن الگو ناظر به این است که باید در زمینه دانشگاه ، شرایط بومی را در نظر گرفت ، همان طور که پیشتر نیز اشاره شد به دلیل تفاوت در شرایط تاریخی ، طبیعی ، جغرافیایی ، مکانی و زمانی ، جغرافیای سیاسی و شرایط انسانی و فرهنگی ، کشور نیازمند الگوی خاص خود می باشدد . در عین حال ، قید ایرانی بودن ناظر به این مهم نیز میباشد که طراحی الگو توسط متفکران ایرانی و با توجه به مصالح و منافع کشور انجام شود. ( حصیرچی و همکاران ، ۱۳۹۰ : ۷۴ )
بنابرین در این تحقیق اسلامی و ایرانی بودن الگو جدا از هم نیست و اگر واژه اسلامی به کار رفت ایرانی بودن نیز در آن وجود دارد و اگر واژه ایرانی و بومی بودن مطرح شد اسلامی بودن نیز با آن همراه است .
رسالت