فرض زیر بنایی خود گزارشهای بهزیستی در این است که پاسخ دهنده این امتیاز را دارد که تجربه بهزیستی خود را گزارش دهد. در واقع، تنها خود پاسخ دهنده است که میتواند خوشیها و دردهایش را تجربه کند و زندگیش را بر پایه این تجربه درونی مورد قضاوت قرار دهد (داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷)، هر چند دلایل بسیاری وجود دارد که میبایست در تفسیر نتایج بر پایه صرفاً ارزیابیهای خود گزارشی محتاط باشیم (داینر، اسکلن و لوکاس، ۲۰۰۳).
یکی از دلایل کمبودهای بالقوه در این ارزیابیها، سوگیری پاسخ، سوگیری حافظه و حالت تدافعی است (داینر، سا وایشی، ۱۹۹۷). یکسری پاسخهای متفاوت و سبکهای پاسخ نیز ممکن است روی ارزیابیهای افراد تأثیر بگذارد.
افراد خاص ممکن است شادتر از افراد دیگر به نظر برسند، زیرا آن ها از شماره های بالای مقیاس پاسخ استفاده میکنند یا اینکه میخواهند خود را در نظر دیگران و آزمایش کننده خوب جلوه دهند (داینر، اسکلن و لوکاس، ۲۰۰۳).
دلیل دیگر در رابطه با خطاها و مشکلات ارزیابی است که در زمان اجرای این مقیاسها آشکار میشود (داینر و اسکلن، ۲۰۰۳). بنابرین گرچه خود گزارشی نقش اصلی را در تحقیقهای بهزیستی ایفا میکنند، ولی باید از فنون دیگری، برای کسب درک کامل از این مفهوم استفاده شود (داینر، اسکلن و لوکاس، ۲۰۰۳).
روش مناسب دیگری که به اعتبار بخشیدن یافته های ارزیابیهای خود گزارشی کمک میکند، روش نمونه گیری تجربی [۱۲۶]میباشد، این روش توسط سیک زنت میهالی ابداع شده است و طی آن افراد در زمانهای تصادفی اقدام به ثبت احساسات و فعالیتهای خود در یک دوره زمانی میکنند (داینر و اسکلن، ۲۰۰۳).
در این شیوه ارزیابی، شرکت کنندگان کامپیوترهایی را در کف دست خود حمل میکنند و صدای یک زنگ را به صورت تصادفی در تمام طول روز دریافت میکنند و به محض شنیدن صدای زنگ، یک پرسشنامه زمینه را که روی صفحه کامپیوتر قرار دارد، در رابطه با فعالیتها و حالات هیجانی اخیرشان کامل میکنند. نتایج این داده ها به محققین اجازه میدهد که افت و خیزهای هیجانی را در بیشتر روزها و هفتهها ترسیم کنند و این داده ها را در ارتباط با محیطی که رویدادها در آن رخ داده است تجزیه و تحلیل کنند (بیسواس – داینر، داینر و تامیر، ۲۰۰۴).
استفاده از این نوع مقیاس (روش نمونه گیری تجربی ) نیاز شرکت کنندگان را به یادآوری و کوشش در کسب یکسری گزارشهای عاطفی رفع میکند (داینر، اسکلن و لوکاس، ۲۰۰۳).
فن دیگری که محققین برای ارزیابی بهزیستی استفاده میکنند، پاسخ افراد به تکلیف حساس هیجانی میباشد ؛ برای مثال سدلیتز [۱۲۷]و داینر (۱۹۹۳) از افراد خواستند تا تجربیات شاد زندگیشان را که میتوانند در یک زمان کوتاه به خاطر آورند، یادآوری کنند، زیرا عملکرد در این تکلیف با ارزیابیهای بهزیستی همبسته است و میتوان جانشینی برای مقیاسهایی باشد که کمتر به سبکهای پاسخ و ویژگیهای شخصیتی حساس میباشند (نقل از داینر، اسکلن و لوکاس، ۲۰۰۳).
روش دیگر، تکلیف تکمیل جمله یا تکلیف یادآوری کلمه میباشد. در این روش تعدادی جملات ناتمام در اختیار افراد قرار میگیرد و از آن ها خواسته میشود که جملات را کامل کنند، راستینگ[۱۲۸] (۱۹۹۸) نشان داده است که افراد شاد نسبت، به افراد ناشاد برای کامل کردن جملات از کلمات مثبت استفاده میکنند. در تکلیف یادآوری کلمه نیز تعدادی کلمه مثبت و منفی در اختیار شرکت کنندگان قرار میگیرد و از آنان خواسته میشود که کلمات را پس از دیدن یادآوری کنند. راستینگ (۱۹۹۸) نشان داده است که افراد شاد نسبت به افراد ناشاد در یادآوری کلمات مثبت سریع تر عمل میکنند (نقل از داینر، اسکلن و لوکاس، ۲۰۰۳).
روشهای دیگر ارزیابی بهزیستی، شیوه های زیست شناختی است، نظیر اندازه گیری ضربان قلب، پاسخ گالوانیکی پوست، بازتاب یکه خوردن [۱۲۹]،سطح هورمونی و فعالیتهای عصب شناختی (داینر، سبیوس – داینر و تامیر، ۲۰۰۴)، حرارت بدن، دامنه تنفس، حرکات ماهیچه ای مربوط به صورت برای ارزیابی احساسات هیجانی (داینر، اسکلن و لوکاس، ۲۰۰۳) و ارزیابی هورمونهای استرس زاست (داینر، اسکلن، ۲۰۰۳).
برخی از ابزارهای پرسشنامه ای که برای اندازه گیری بهزیستی به کار میروند عبارتند از : پرسشنامه حالات شخصی که توسط برنز و مارتین (۱۹۹۵) تهیه شده، پرسشنامه شخصیتی آیزنگ [۱۳۰]و پرسشنامه شخصیتی نئو[۱۳۱]و پرسشنامه شادکامی آکسفورد[۱۳۲]که توسط آرجیل و لو (۱۹۸۹) تهیه شده است ( نقل از یزدانی، ۱۳۸۲) و پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ[۱۳۳]،۱۹۷۸) و پرسشنامه بهزیستی عمومی (دوپی [۱۳۴]) (نقل از کنو[۱۳۵]،لینتونن[۱۳۶] و آیتیو[۱۳۷]،۲۰۰۲).
۲-۷- عوامل و همبستههای بهزیستی
تحقیقات وسیعی در رابطه با همبستگی عوامل جمعیت شناختی و عوامل محیطی دیگر با بهزیستی صورت گرفته است. این یافته ها با کار کانتریل[۱۳۸](۱۹۶۵) در یازده کشور و بر روی ۲۳۸۷۵ نفر ؛ روجرز (۱۹۶۹) و کامبل[۱۳۹]، روجرز (۱۹۷۲) در امریکا ؛ اینگلهارت[۱۴۰](۱۹۹۰) و ونهون(۱۹۹۴)آغاز شد.
این تحقیقات نشان داد که عوامل جمعیت شناختی و محیطی بر روی بهزیستی تأثیر دارند (نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵).
این عوامل عبارتند از :
۱٫ سن : (بات و بیزر[۱۴۱]،۱۹۹۷؛ نقل از داینر و میرز، ۱۹۹۷؛ داینر و سا، ۱۹۶۸؛ نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵؛ ریف[۱۴۲]،۱۹۹۱؛ نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵؛ اینگلهارت، ۱۹۹۰ ؛ نقل ا کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱؛ مروزاک و کولانز، ۱۹۹۸؛ بات ولیسیر، ۱۹۷۸؛ ترجمه بهرامی و همکاران، ۱۳۸۳ ؛ شهرآرای، ۱۳۸۴).
۲٫ جنس 🙁 رابینسون و رجیتیر[۱۴۳]،۱۹۹۱؛ نقل از داینر و میرز، ۱۹۹۵ ؛ ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵؛ میچالوس، ۱۹۹۱؛ نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵؛هارینگ[۱۴۴] استوک[۱۴۵]و اکون [۱۴۶]،۱۹۸۴؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱؛ فوجیتا، داینر و ساندویک، ۱۹۹۱؛ نقل از داینر، اسکلن، ۲۰۰۳ ؛ وود[۱۴۷]،رهدز[۱۴۸]و ولن [۱۴۹]، ۱۹۸۹؛نقل از آرجیل ؛ ترجمه بهرامی و همکاران، ۱۳۸۳).
۳٫ نژاد: (داینر، ساندیک، سایدلیتز[۱۵۰] و داینر، ۱۹۹۳ ؛ رابینز و ریگر [۱۵۱]، ۱۹۹۱ ؛ استک، سیدلیتز، هارینگ و ویتر، ۱۹۸۵ ؛ نقل از میرز و داینر، ۱۹۹۵ ؛ کروکر[۱۵۲]، میچر[۱۵۳]، ۱۹۸۹ ؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱).
۴٫ منابع و امکانات : (داینر و فوجیتا ۱۹۹۱ ؛، نقل از داینر و اسکلن، ۲۰۰۳).
۵٫ سلامتی : (کمبل، کانورس [۱۵۴]و راجرز، ۱۹۷۶ ؛ نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵؛ هنرت[۱۵۵]، کراز [۱۵۶]،نادلر [۱۵۷]و بید[۱۵۸]،۱۹۹۰؛ نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵).