۱-۶-۱-۶ عود مصرف مواد
به معنی مصرف دوبارۀ مواد مخدر پس از ترک و بعد از گذشت دوره ای از زمان که میتواند کوتاه یا طولانی مدت باشد، تعریف می شود. عود مصرف مواد با شکست درمان[۹۲] تفاوت دارد. کاهش عود مصرف مواد ناشی از کسب تکنیک های شناختی رفتاری و دیگر تکنیک هایی است که به ما کمک میکنند از مواد دور بمانیم و رفتارهای جدید را جایگزین رفتارهای قبلی کنیم.
۱-۶-۲ تعاریف عملیاتی
۱-۶-۲-۱ وابستگی به مت آمفتامین
متغیری است که بر طبق معیارهای تشخیصی چهارمین ویراست تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[۹۳] و نیز آزمایشات تشخیصی مربوط به مت آمفتامین در بدن تعیین می شود.
۱-۶-۲-۲ ذهن آگاهی
متغیری است که به وسیلۀ مقیاس ذهن آگاهی[۹۴] (MAAS) اندازه گیری می شود. این مقیاس توسط براون و ریان[۹۵] در سال ۲۰۰۳ ابداع شده است.
۱-۶-۲-۳ نشخوار فکری
متغیری است که با مقیاس پاسخ توام با نشخوار فکری[۹۶] (RRS) از پرسشنامه سبک های پاسخ[۹۷] (RSQ ) اندازه گیری می شود. مقیاس RSQ توسط نالن هاکسما و مارو[۹۸] در سال ۱۹۹۱ ابداع شده است.
۱-۶-۲-۴ تنظیم هیجانی
متغیری است که با مقیاس دشواری های تنظیم هیجانی[۹۹] (DERS) اندازه گیری می شود. این مقیاس توسط گراتز و رومر[۱۰۰] در سال ۲۰۰۴ ابداع شده است.
۱-۶-۲-۵ عود مصرف مت آمفتامین
متغیری است که در این پژوهش، هر دو هفته یکبار با آزمایشات تشخیصی مربوط به مت آمفتامین در بدن تعیین می شود، تعداد جواب های مثبت آزمایشات در هر گروه به مدت ۶ ماه، میزان عود را در آن گروه نشان میدهد.
فصل دوم
گسترۀ نظری و بازنگری تحقیقات پیشین
۲-۱ مقدمه
در این فصل ابتدا مبانی نظری پژوهش (شرح متغیرها و روابط آن ها، تاریخچۀ متغیرها در پژوهش، تئوری های زیر بنایی در ارتباط با موضوع پژوهش) شرح داده میشوند و سپس شرح مختصری از پژوهش ها ی انجام شده در خصوص موضوع در خارج و در ایران آورده میشوند.
۲-۲ مبانی نظری پژوهش
مبانی نظری پژوهش شامل شرح متغیرها و روابط آن ها، تاریخچه، و تئوری های موجود در خصوص موضوع میباشد.
شرح متغیرها و روابط آن ها
۲-۲-۱ مت آمفتامین
از زمانهای پیش از تاریخ تاکنون، بشر به امید کاهش درد جسمی یا تغییر حالت های هشیاری، از مواد مختلفی استفاده کردهاست. با وجود پیامدهای زیانباری که مصرف چنین موادی برای بدن دارد، اثرات اولیۀ آن ها معمولاً خوشایند است و همین عاملی است که شاید ریشۀ اختلالات مربوط به مواد باشد. مواد مخدر غیر از ایجاد وابستگی، پله پله به درجاتی متفاوت آسیب های متنوع عصبی و جسمی در فرد مصرف کننده ایجاد مینمایند. در این شرایط تابلوی کامل بیماری اعتیاد با ترکیبی از وابستگی و تخریب قابل مشاهده است. این تخریب و وابستگی در سوء مصرف موادی همچون آمفتامین ها بیشتر از سایر مواد است. بر اساس گفتۀ کرینگ[۱۰۱] و همکاران (۲۰۰۷، ترجمه شمسی پور، ۱۳۸۸)، «مصرف آسیب شناختی مواد به دو مقوله تقسیم می شود ۱- سوء مصرف مواد[۱۰۲] و ۲- وابستگی به مواد[۱۰۳]؛ سوء مصرف مواد خطر کمتری دارد اما وابستگی به مواد که اعتیاد[۱۰۴] هم گفته می شود، در DSM-IV-TR به صورت وجود مشکلات فراوان در ارتباط با مصرف مواد مشخص می شود و شامل تحمل[۱۰۵] یا ترک[۱۰۶] است» (ص ۳۷۴).
بنا به گفتۀ گرانادو[۱۰۷] و همکاران (۲۰۱۳)، مت آمفتامین یک مادۀ محرک اعتیاد آور و محرک شدید سیستم عصبی مرکزی[۱۰۸] میباشد که از گروه داروهای سینتتیک و از نظر شیمیایی به آمفتامین ها تعلق دارد، با این وجود تأثیرش بر سیستم عصبی مرکزی بسیار بیشتر از ترکیبات مادری خود میباشد. این مادۀ به شدت اعتیادآور بر سیستم دوپامینرژیک[۱۰۹] مغز اثر میگذارد و بلافاصله پس از مصرف حالتی به نام «فلاش»[۱۱۰] یا «راش»[۱۱۱] (اوج لذت) در فرد ایجاد می شود (اختیاری و همکاران، ۱۳۸۹) که همین امر اشتیاق را برای مصرف دوباره برمی انگیزاند. نام گذاری این دسته از مواد هم روز به روز دچار دگرگونی می شود که این به دلیل ماهیت ساختاری این داروها بوده، به طوری که با اندکی تغییر، داروهای جدیدتری با اثرات متفاوت بر سیستم اعصاب مرکزی تولید میگردد. سوء مصرف مت آمفتامین (موشک)[۱۱۲] در دهۀ ۱۹۹۰ به شدت بالا گرفت، برخی برآوردها نشان میدهد که ۷/۴ میلیون نفر در آمریکا زمانی مت آمفتامین را امتحان کردهاند (انگلین[۱۱۳] و همکاران، ۲۰۰۰، به نقل از کرینگ و همکاران، ترجمه شمسی پور، ۱۳۸۸)، علاوه بر این، بنا به گفته کرینگ و همکاران، مرگ و میر مرتبط با مت آمفتامین بین سال های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۴ سه برابر شده است. «آمفتامین های قابل دسترس عمده در ایالات متحده عبارتند از : دکستروآمفتامین[۱۱۴]، مت آمفتامین[۱۱۵]، نمک مخلوط دکستروآمفتامین- آمفتامین[۱۱۶]، و متیل فنیدیت[۱۱۷]؛ سایر مواد شبه آمفتامین عبارتند از افدرین، پسودوافدرین، و فنیل پروپانولامین (PPA) که در ایالات متحده بدون نسخه برای رفع احتقان بینی مصرف میشوند» (سادوک و سادوک[۱۱۸] ، ۲۰۰۷، ترجمه رضاعی، ۱۳۸۷، ص۵۰۹).
بنا به گفتۀ هارادا[۱۱۹] (۲۰۱۲)، تقریباً ۲۲% از جمعیت زندانیان ژاپن در سال ۲۰۰۹ به علت تخلفات مرتبط با قوانین کنترل مواد محرک منجمله مت آمفتامین ها به زندان افتاده اند، و این در حالی است که هنوز هیچ درمان سیستماتیکی برای این جمعیت ابداع نشده است. هارادا در پژوهش خود درمانی را بر اساس مدل درمانی ماتریکس برای زندانیان طراحی و اجرا کرد؛ در این پژوهش، اثربخشی این مدل جدید به اثبات رسید بدین صورت که زندانیان با کسب مهارت های انطباقی بالا توانستند عود مصرف مواد را کاهش دهند.