فزونی وجه نقد به وسیله کسر جریان نقد خروجی از جریان نقد ورودی محاسبه میشود. که اگر عدد حاصله مثبت بود شرکت دارای فزونی انباشت وجه نقد است و اگر منفی باشد شرکت دارای کسر وجه نقد است [۵۰].
شرکتهایی با فزونی وجه نقد پایدار شرکتهایی هستند که برای ۵ سال متوالی، وجه نقد و معادل وجه نقد بیش از ۲۵% مجموع داراییهایشان باشد. شرکتهایی با نگهداشت وجه نقد موقت، آنهایی تعریف میشوند که نسبت وجه نقد به مجموع داراییهایشان برای ۲ سال متوالی بیش از ۲۵% باشد، اما کاهش آن را حداقل برای ۳-۲ سال طی ۵ سال آینده تجربه کرده باشند (میکلسون و پارتچ[۵۱]، ۲۰۰۳).
شرکتهایی با فزونی وجه نقد موقتی، شرکتهایی هستند که در طول دوره نمونه دارای یک بار و یا مانده فزونی وجه نقد غیر دائمی باشند. شرکتهایی با فزونی وجه نقد دائمی آنهایی تعریف میشوند که فزونی وجه نقدشان برای حداقل ۲ سال متوالی یا بیشتر تداوم مییابد ( لی و پول[۵۲]،۲۰۰۹).
در نتیجه انحراف مثبت از وجه نقد هدف، راهی برای تعیین شرکتهایی با مقادیر زیاد وجه نقد انباشته نشان میدهد. دو روش متفاوت برای این منظور بیان شده است:
تعیین وجه نقد هدف از طریق میانگین زمانی متغیر وابسته ( اپلر و سایر، ۱۹۹۹). فرض ضمنی در این حالت این است که از شرکتها انتظار می رود به طور میانگین هدف ثابتی در طول یک دوره زمانی بلند مدت معقول داشته باشند.
در این روش به منظور دستیابی به وجه نقد هدف برای هر شرکت از ارزشهای مناسب یک مدل خاص برای نگهداشت وجه نقد استفاده میشود (اپلر و سایر، ۱۹۹۹؛هارفورد، ۱۹۹۹).
با بهره گرفتن از روش دوم، وجه نقد هدف بسیار دقیق تر و مستقیماً به عواملی که در تعیین ظرفیت شرکتها برای سرمایهگذاری خارجی مناسب هستند مرتبط است. در این پژوهش برای تعیین وجه نقد هدف از روش دوم استفاده میشود.
نکته مهم در مطالعه ی فرضیه جریان نقد آزاد سنجش فزونی وجه نقد است. شاخصهای متعددی که در ادبیات مطرح میشوند، وجه نقد و اوراق بهادار قابل داد و ستد که به وسیله ی مجموع داراییها و یا فروش بعلاوه ی جریان نقد توزیع نشده بعد از مالیات نرمال شده است را در بر میگیرد. مشکلی که این شاخص دارد این است که آن ها برای مقاطع زمانی در سرمایهگذاری و سایر عملکردهای مورد نیاز تفاوتی محاسبه نمیکنند. راه معمول برای تصحیح این مشکل این است که شاخصی برای فرصتهای سرمایهگذاری در مدل به منظور بررسی اثر جریان نقد آزاد لحاظ شود.
روش بهتر مدل واضحی از عملکرد وجه نقد خواهد بود. آپلر و سایر (۱۹۹۹)، مدلی را تهیه کردند که به اختصار OPSW نامیده میشود و در آن نگهداشت وجه نقد تابعی از فرصتهای رشد، ریسک پذیری جریان وجه نقد، دسترسی به بازارهای سرمایه و هزینه ی ناشی از فروش داراییها و عدم توزیع سود است، که برای شرکت i در سال t معادله ی وجه نقد به شرح زیر است:
CASHi,t = a + b1MTBi,t + b2SIZEi,t + b3CFi,t + b4NWCi,t + b5CAPEXi,t + b6LEVERAGEi,t + b7INDSIGi,t+ b8FINDISi,t+b9DIVDUMi,t + b10REGDUMi,t + t .
در معادله ی بالا، وجه نقد لگاریتم طبیعی نسبت وجه نقد و اوراق بهادار قابل داد و ستد به داراییها منهای وجه نقد و یا خالص داراییها؛ MTB نسبت ارزش بازار به دفتری سهام؛ SIZE لگاریتم طبیعی داراییها در ۱۹۹۴ دلار؛ CF نسبت جریان وجه نقد به خالص داراییها؛ NWC نسبت خالص سرمایه در گردش به خالص داراییها؛ CAPEX نسبت مخارج سرمایه ای به خالص داراییها؛ LEVERAGE مجموع بدهیها به مجموع داراییها؛ INDSIG میانگین انحراف معیار جریان وجه نقد بر داراییها در طول ۲۰ سال برای شرکتها در یک صنعت یکسان که به وسیله ی دو عدد SIC کد تعریف میشود؛ FINDIS نسبت هزینه های تحقیق و توسعه به فروش؛DIVDUM یک متغیر دوتایی که اگر شرکت سود توزیع کند ارزش ۱ و در غیر این صورت ارزش ۰ میگیرد؛ REGDUM یک متغیر مصنوعی است که اگر شرکت در سال t در یک صنعت منظم باشد ارزش ۱ و در غیر این صورت ارزش ۰ میگیرد؛
فالی[۵۳] (۲۰۰۴) در پژوهش خود فزونی وجه نقد را به وسیله ی تفاوت بین وجه نقد نگهداری شده ی واقعی و نگهداشت وجه نقد پیشبینی شده به وسیله ی مدل فوق که به صورت مقطعی میباشد اندازه گیری کرد.
مانده ی وجه نقد و جریان وجه نقد دو مفهوم مرتبط و در عین حال متفاوت در مدیریت وجه نقد شرکت است. به عبارتی جریان وجه نقد تغییرات حساب وجه نقد است. بنابرین حساب وجه نقد در هر زمان برابر است با مجموع تمام جریان نقد گذشته با فرض مانده ی اول دوره ی صفر است. جریان وجه نقد و مانده ی وجه نقد اهمیت متفاوتی در بقاء یک شرکت دارند. اول، مانده ی وجه نقد یک هدف کوتاه مدت برای شرکت است در حالی که جریان وجه نقد یک هدف بلند مدت است. هرچند شرکتی که یک جریان وجه نقد سالم از یک دوره تا دوره ی دیگر دارد، اگر بتواند تصمیم خواهد گرفت که رشد خود را تقویت کند و یا یک فعالیت ثابت را در بلند مدت حفظ کند. شرکتی با عملکرد جریان نقد (CFO) یا جریان نقد آزاد (FCF) منفی ممکن است بتواند برای پوشش کسر جریان نقد خود بیشتر قرض بگیرد. اما این در بلند مدت قابل تحمل نیست. یک تجارت قابل دوام باید بتواند عملکرد و سرمایهگذاری جدید خود را از جریان وجه نقد عملیاتی تامین مالی کند.
از طرف دیگر، هرچند شرکتی که مانده ی وجه نقد کافی برای پرداخت به موقع صورت حسابهای خود دارد، تأثیر آنی بر ورشکستگی شرکت خواهد داشت. دورنمای جریان وجه نقد آتی تأثیر کمتری بر ورشکستگی شرکت نسبت به اینکه شرکت چقدر وجه نقد در حساب بانکی دارد، خواهد داشت. با این وجود، جریان وجه نقد و مانده ی وجه نقد قابل جایگزینی نیستند. ثانیاًً، نگهداشت وجه نقد همانند هزینه ها برای شرکت منافعی دارد. بنابرین به صورت تئوری یک مانده ی وجه نقد اختیاری به دلیل این مبادله وجود دارد. هرچند، همواره داشتن جریان وجه نقد مثبت مطلوب تر است، اما معلوم نیست که آیا یک جریان نقد اختیاری وجود دارد (لی[۵۴]، ۲۰۰۷).
یک شاخه از تحقیقات از ایده ی سطح وجه نقد اختیاری حمایت میکنند و استدلال میکنند که نگهداشت وجه نقد یک شرکت باید در سطحی که منفعت نهایی نگهداری وجه نقد با هزینه ی نهایی آن برابر است باقی بماند. به طور کلی نگهداشت وجه نقد دارای دو مزیت است. اول: شرکتها میتوانند در هزینه های ناشی از تحصیل سرمایه ی خارجی صرفه جویی کنند. دوم: شرکتها میتوانند سرمایهگذاری و عملیات را زمانی که سایر منابع وجه نقد در دسترس نیستند تامین مالی کنند (همان منبع).