در همین رابطه تعدادی پژوهش دیگر نشان داده است که درمان های ترکیبی (ترکیب دارودرمانی با روش های روان درمانی) در پیشگیری از بازگشت مواد مخدر، اثربخشی بیشتری دارند (هالدی[۴]، ۱۹۹۳؛ پتری[۵]، ۱۹۹۸؛ آرن و لیورس[۶]، ۲۰۰۵؛ کاسپر، کادورف و یوکیس[۷]، ۲۰۰۵). در سال های اخیر در کشورهای پیشرفته، متخصصان بهداشت روانی و مؤسسات آموزشی و درمانی، نظریه ها، مدل ها، روشها، راهکارها، و فنون مختلفی را در پیشگیری و درمان اعتیاد و جلوگیری از بازگشت پس از ترک اعتیاد، ابداع، آزمایش و تجربه کردهاند. با وجود این، هنوز شیوه درمان قطعی برای آن یافت نشده است (کلدوی، ۱۳۹۰). در میان راهبرد های خاص برای درمان اختلال سوء مصرف مواد، خانواده درمانی، توجه زیادی را در تحقیقات به خود جلب کردهاست با بهره گرفتن از خانواده درمانی، اثر گذاری سایر رویکردها افزایش مییابد. از این طریق کارآمدی این روش در بهبود بخشیدن به تعاملات خانواده و عضو معتاد و کاهش مصرف مواد روشن شده است (مددی ونوغانی، ۱۳۸۴).
درمان راه حل-مدار بر خلاف نظریه های روانکاوی که به دادن بینش نسبت به گذشته فرد علاقمندند و تجارب گذشته را علت اصلی مشکلات می دانند، بر هدایت سیستم خانواده به سمت آینده تأکید میکند و برای خانواده این فرصت را ایجاد میکند که راه حل های مطلوب شان را پیدا کنند (برگ، ۱۹۹۴). هدف این رویکرد این است که مراجعان را از “صحبت از مشکل- سعی در فهم مشکلات آنها- به سمت “صحبت از راه حل”- تمرکز بر آنچه انجام میدهند- با سرعت هر چه تمامتر تغییر دهیم. عقیده بر این است که تمرکز بر راه حل ها -به خودی خود- اغلب مشکلات را برطرف میکند (نیکولز و شوارتز، ۲۰۰۴). این درمان روش عملی در مشاوره است که معتقد است تغییر امری اجتناب ناپذیر است و راه حلها یافتنی اند (دونوان[۸]، ۱۹۹۹). به گفته برگ (۱۹۹۴) درمان راه حل- مدار، در ارتباط با طیف وسیعی از مشکلات، بیماری های روانی (ویلگوش[۹]،۱۹۹۳) سوء مصرف الکل (برگ و میلر[۱۰]،۱۹۹۲) خشونت (لیپچیک[۱۱]،۱۹۹۲) سوء استفاده جنسی (دولان[۱۲]،۱۹۹۱) تعارضات زناشویی (هادسون و اوهانلون[۱۳]، ۱۹۹۲) مورد استفاده قرار گرفته و اثر بخشی اش تأیید گردیده است.
فرانکلین[۱۴] و همکاران (۲۰۰۱) نشان دادند که جوانان معتاد به سوء مصرف مواد، بسیار تحت تأثیر درمان راه حل- مدار هستند. مطالعاتی که در مرکز خانواده درمانی کوتاه مدت در میلواکی صورت گرفته، دامنه موفقیت این روش درمانی را از ۷۲% تا ۸۰% گزارش کردهاند (دیشازر[۱۵]، ۱۹۹۵). درمان راه حل- مدار بر این عقیده که تمرکز بر گذشته و تحلیل مشکلات آن روندی طولانی مدت و کم فایده است پافشاری میکند. نگرشی چنین متفاوت پیرامون مشکلات، تأکید بر یافتن راه حلها را بستر سازی می کند (هاروی[۱۶]، ۲۰۰۵). دیشازر (۱۹۸۵) معتقد است که خانواده های ناکار آمد در برخورد با مشکلات زندگی گیر کردهاند. با تأکید بر اهداف درمانی راه حل- مدار (ایجاد و حفظ امید، شناسایی توانمندیها، پرورش خلاقیت، تغییر چارچوب های ذهنی گذشته، یادگیری گفتگوهای راه حل مدار و در نهایت رابطه رضایت بخشتر (دونوان، ۱۹۹۹) می توان چنین فرض کرد که کاربرد این رویکرد در درمان اعتیاد و جلوگیری از عود اعتیاد به مواد مؤثر باشد.
بعد دیگر مداخله درمانی، خانواده درمانی ساختاری است. فرض اصلی این الگو- یعنی اینکه نشانه های فرد را می توان به بهترین وجهی در بستر الگوهای تبادلی خانواده شناخت، اینکه تغییر در سازمان یا ساختار خانواده باید قبل از تخفیف نشانه ها صورت گیرند و اینکه درمانگر باید نقش رهبری را در تغییر ساختار یا بافتی که نشانه از آن نشأت گرفته است بر عهده گیرد-تأثیر زیادی بر شیوه کار خانواده درمانگران داشته است (گلدنبرگ[۱۷]، ۲۰۰۴).
نظریه پردازان ساخت نگر بر: ۱)کلیت نظام خانواده ۲)تأثیر سازمان مرتبه ای خانواده ۳)کارکرد به هم پیوسته نظامهای فرعی، تأکید دارند و آنها را تعیین کننده اصلی بهزیستی اعضا می دانند (گلدنبرگ، ۲۰۰۴). ساخت گرایان در ارزیابی خانواده بر سازمان مرتبه ای خانواده، توانایی خرده نظام ها در اجرای کارکردهای خود، اتحادها و تبانی های احتمالی خانواده، نفوذپذیری مرز های فعلی و انعطافپذیری یا انعطاف ناپذیری آن در برآورده ساختن نیاز های همه اعضاء در شرایط مقتضی، متمرکزند (گلدنبرگ و گلدنبرگ[۱۸]، ۱۹۹۸؛ ترجمه برواتی و همکاران، ۱۳۸۲). از آنجائی که خانواده تأثیر بسزایی بر سلامت یا بیماری اعضای خود دارد و از طرفی بر اساس بررسیهای پژوهشگر هیچگونه پژوهشی در رابطه با موضوع پژوهش صورت نگرفته، پژوهش در این زمینه، مداخلات درمانی مبتنی بر خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری در حوزه درمان افراد وابسته به مواد، پیشگیری از عود آن و افزایش عملکرد خانواده را ضروری ساخته است.
بیان مسئله
در طی دهه گذشته، آگاهی در حال رشدی وجود داشته است که هیچ رویکرد منفردی به تنهایی روی کارآمدی بالینی اثر ندارد. به موازات اینکه خانواده درمانی وارد دهه پنجم خود می شود، روند غالب تلفیق است (نیکولز و شوارتز[۱۹]، ۲۰۰۶). در مدل پیشنهادی، دو رویکرد خانواده درمانی راه حل- مدار و خانواده درمانی ساختاری برای درمان افراد وابسته به مواد مخدر به صورت تلفیقی مورد استفاده قرار گرفت. از جمله دلایل به کارگیری این دو رویکرد در ارتباط با درمان افراد وابسته به مواد مخدر، استفاده از منابع انگیزشی رویکرد راه حل- مدار در ارتباط با تغییر در افراد وابسته به مواد مخدر است. این درمان روش عملی در مشاوره است که معتقد است تغییر امری اجتناب ناپذیر است و راه حل ها یافتنی اند (دونوان[۲۰]، ۱۹۹۹).