۴-روش های ایفای نقش
منظور از ایفای نقش اجرای نمایشنامه ای است که ضمن آن کودک روش های کنترل احساسات و هیجانات درونی خود را یاد بگیرد . بر اساس یافته های پژوهشگران این نمایش ها باید چند ویژگی کلی زیر را داشته باشند.(میلبرن[۵۲] ۱۹۹۱).
الف: نمایش حاوی صحنه های کاملا مشابه با موقعیت های زندگی واقعی باشد.هرچند رفتار به صورت نمایش به کودک عرضه می شود اما باید سعی بر آن باشد که شرایط و موقعیت ها تا حد امکان به طور طبیعی بازسازی شود. موقعیت هایی که به نمایش در میآیند باید همان هایی باشد که کودک قبلا تجربه کردهاست یا احتمالا در آینده نزدیک تجربه میکند.کودک را به مشارکت فعال تشویق کند. در این روش از کودک خواسته می شود که خود را در شرایط واقعی احساس کند و از قدرت شناخت عاطفه و تصمیم گیری خود استفاده کند و پاسخی مناسب به محرک خارجی بدهد.
ب: نمایش جلوه ای از یک صحنه و موقعیت طبیعی باشد . این جنبه از آموزش ایفای نقش به کودک این فرصت را میدهد که در صحنه ای طبیعی شاهد واکنش های خود و اطرافیانش باشد تا بتواند مهارت های شخصی خود را هنگام مواجهه با موقعیت های تعارض آمیز محک بزند. نمایش باید بتواند توجه کودک را کاملا به خود جلب کند . از آنجایی که ایفای نقش جنبه نمایشی دارد باید طوری برنامه ریزی شود که توجه کودک را به حالت های احساسی انسان جلب و او را تشویق کند که به موقعیت های دیگران نیز توجه کند.
ج: طی نمایش کودک میتواند عملکرد خود را مورد ارزیابی قرار دهد . کودک با بهره گرفتن از این روش میتواند افکار و رفتار خود را تحلیل کند و برخی از واکنش ها و بازتاب های رفتاری دیگران را تشخیص دهد. از این طریق کودک سعی میکند با پیشبینی پیامدهای رفتاری خود و دیگران از شدت احساسات تند و هیجانی خود بکاهد و با آرامش بیشتری واکنش نشان دهد.(سلحشور۱۳۸۷).
۵-روش های تقویت عزت نفس
منظور از ((عزت نفس)) احساس تصور و برداشت فرد از استعدادها توانایی ها و قابلیت های خودش است. این برداشت ها و ارزیابی های از خود میتواند مثبت (خوشایند) و یا منفی (ناخوشایند) باشد. کودکانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند اغلب احساس خوبی نسبت به خود دارند و هنگام رویارویی با مشکلات ناملایمات و ناکامی ها خویشتندارترند. در حالی که کودکانی که عزت نفس پایینی دارند اغلب هنگام مقابله با سختی ها و دشواری ها دچار اضطراب و ناکامی میشوند و مدام با خود انتقادگری و افکار مخرب و منفی خود را مقصر می دانند و موجب انزوا و انفعال بیشتر خود
میشوند . کودکان با عزت نفس بالا اغلب خنده رو خوش بین مثبت نگر و دارای خودپنداره ای قوی هستند در حالی که کودکان با عزت نفس پایین اغلب ساکت غمگین کم تحرک و منفی نگرند. بدیهی است میزان عزت نفس کودکان را می توان در شیوه نگرش ها و رفتارهای آن ها جست وجو کرد. اگر آن ها احساس خوبی درباره خودشان داشته باشند قادرند بازتاب این احساس را به دیگران – اعم از خواهر / برادرها دوستان و آشنایان – نیز تعمیم دهند و اگر احساس خوبی درباره خودشان نداشته باشند با گفتن جمله هایی مثل ((من خوب نیستم )) و یا(( نمی توانم هیچ کاری را درست انجام دهم )) باعث ناراحتی رنجش و افسردگی خود میشوند.عزت نفس عاملی است که میتواند تاثیری عمیق بر زندگی فرد داشته باشد. بنابرین بسیار مهم است که پدر و مادر بتوانند به فرزندانشان در افزایش عزت نفسشان کمک و یاری کنند . آنان میتوانند با بهره گرفتن از شیوه های گوناگون فرزند پروری به فرزندان خردسالشان بیاموزند که چگونه حس شایستگی توانمندی و ارزشمندی را در خود رشد و پرورش دهند.(زولتن و لانگ ۲۰۰۴).
شیوه های پرورش عزت نفس کودکان عبارتند از :
کودکان را به عنوان فردی ارزشمند دوست داشتنی و شایسته بپذیریم.
کودکان را مورد حمایت و تشویق خود قرار دهیم.
محیطی سر شار از علاقه اعتماد و امنیت برای کودکان فراهم کنیم.
قوانین و محدودیت های قابل قبولی برای کودکان فراهم کنیم.
نسبت به دیدگاه ها نگرش ها و رفتارهای خود حساس و هوشیار باشیم.
نسبت به قول هایی که به کودکان میدهیم وفادار بمانیم.
مثبت گویی درباره خود را به کودکان آموزش دهیم.
توانایی ها استعدادها و علائق کودکان را تشویق کنیم.
کودکان برای به دست آوردن پاسخ های مناسب و مثبت و توسعه روابط دوستی خود به کسب مهارتهای اجتماعی نیازمندند . آن گروه از کودکانی که فاقد این گونه مهارت ها باشند به زودی منزوی و تنها خواهند شد و احتمال دارد با دست زدن به خشونت و پرخاشگری درصدد کسب محبوبیت اجتماعی برآیند.(سلحشور۱۳۸۷).
آموزش مهارتهای کنترل خشم و پرخاشگری که طی آن راه های درست و مناسب بروز و مدیریت هیجانات ارائه می شود میتواند در کاهش رفتار پرخاشگرانه مؤثر باشد . با بهره گرفتن از خود آرام سازی و خودگویی مثبت و خویشتن داری می توان احساس خودکارآمدی و مهارت های اجتماعی را افزایش داد.(شچتمن[۵۳]۱۹۹۹).
رئوس محتوا و برنامه های آموزشی مدیریت خشم طی ۸ جلسه به شرح زیر آموزش داده می شود :
*معرفی برنامه ها و بیان انتظارات ومقررات
*تشریح مفهوم خشم و پرخاشگری
* بیان علائم جسمانی خشم و راه های تشخیص زود هنگام آن
* توضیح شیوه آرام سازی خویشتن
* توضیح چگونگی تغییر خود گروهی
*آموزش شیوه ابراز خشم به صورت سازگارانه
* آموزش روش حل مسئله
* ارزیابی برنامه و پاسخ گویی به سوالات . (شچتمن ۱۹۹۷).
۶- تنبه: اگر تنبیه خردمندانه و در زمینه رابطه ای گرم و پر محبت انجام بگیرد میتواند مؤثر باشد. عامل مهم دیگر در اثر بخشی تنبیه شدت یا محدودیت آن است. تنبیه شدید یا مقید کننده میتواند بی اندازه ناکام کننده باشد و از آنجا که ناکامی یکی از علل اصلی پرخاشگری است عاقلانه است که از استعمال فنون ناکام کننده در کوشش جهت تقلیل پرخاشگری احتراز شود.(شچتمن و اچشل ۱۹۹۶).
۷- ایجاد هم حسی نسبت به دیگران : وارد آوردن درد و رنج عمومی به دیگران برای اغلب مردم مشکل است مگر اینکه بتواند راهی برای انسانیت زدایی از قربانی بیابند. از طریق خصوصیت هم حسی ارتکاب پرخاشگری مشکل تر می شود . چرا که یک همبستگی منفی بین هم حسی و پرخاشگری در کودکان وجود دارد و هرچه این توانایی افزایش یابد از میزان پرخاشگری کاسته می شود. (اسخودولسکی ، کاسینو و گرومن [۵۴] ۲۰۰۴).