-
-
- معلومات تکه تکه شده و مجزا از یکدیگر در قالب دروس مجزا ارائه می شود لذا سریع فراموش می شود و از کاربرد علوم اموخته شده کاسته خواهد شد.
-
- برنامه درسی با موضوع محور ارتباطی با دنیای واقعی دانش آموزان ندارد و مسائل و مشکلات و امور زندگی دانش آموز به طور پیوسته در برنامه درسی او گنجانده نشده است.
-
-
- به توانمندیها و علایق ،نیازها و تجربه در گذشته دانش آموزان توجه کافی مبذول نمی شود لذا انگیزه های لازم برای یادگیری از آن ها را سلب میکند.
-
-
- محتوای کتب باید با زندگی طبیعی بیگانه نباشد.
-
- درک دانش آموز از محتوا نباید تحت الشعاع کمیت اموزش قرار بگیرد.
-
- مهارتهای شناختی مورد توجه قرار گیرد.
- با توجه به گسترش دانش بشری و پیدایش قلمرو جدید در علم و کثرت موضوع های درسی هماهنگی با طول زمان کلاس، تعداد شاگردان و فضای آموزش ندارد(پولادی،محمد علی،۱۳۷۵).
-
نامتناسب بودن معلمان از نظر صلاحیت و شایستگی با نیازهای برنامه:
کمبود معلم مخصوصا در کشور های در حال توسعه یکی از دلایل شلوعی کلاسها و عدم توجه مناسب به اموزش و شکوفایی استعدادهای دانش آموزان میباشد که این کمبود معلم باعث مردودی یا ترک تحصیل آنان میگردد و یکی از عوامل افت تحصیلی است .این کمبود معلمان وقتی با عدم کفایت و نامناسب بودن تربیت معلمان موجود در نظر گرفته می شود نقش این عوامل و افت تحصیلی بارزتر میگردد.در بسیاری از این قبیل کشورها میزان تحصیلات معلمان برای سطوحی که به تدریس و پرورش در آن ها به کار می پردازد کافی نیست.دوره تربیت معلم بسیار کوتاه است و نامناسب و یا اصلا وجود ندارد و در صورت موجود بودن این دوره تربیت معلم میان روشها و نظریات ارائه شده در برنامه های تربیت معلم و روش و امکانات کاربردی این نظریات در مدارس جدایی و ناهمسانی موجود است به طوری که این امر به بی اعتمادی معلمان نسبت به آموخته های دوره تربیت معلم خواهد انجامید.
۳)نامتناسب بودن روش های ارزش یابی و سنجش یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان :
بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که نمره امتحانی خواه از آزمونهای معلم ساخته حاصل شده اند و یا از آزمونهای میزان شده دارای ارزش نسبی هستند.در بدترین وضع این نمره ها بیان کننده ناهمگونی هایی هستند که در هدفها ،محتواها و روش های تعلیم و تربیت موجودند.و در بدترین وضع نیز این نمره ها عملکرد یک دانش آموز نسبت به عملکرد دانش آموزان دیگر در همان سن و مرحله آموزشی هستند ارائه میکنند و در حدود شناخته شده ای از خطا نمره پایه بعدی را پیشگیری می نمایند و در هیچ موردی به تداوم یادگیری توجه نمی شود یعنی به این مطلب که امر یادگیری را نمی تواتند به صورت بسته ای مجزا و متناسب تقسیم می نمود و آن ها را مورد ارزش یابی قرار داد توجه نمی گردد.
۴)عوامل مدیریتی دخیل در افت تحصیلی:
علی بهروش نیروی انسانی موجود در ساختار سازمانهای آموزشی را در سه بخش عمده، مدیریتی ، آموزشی و پرورشی و خدماتی تقسیم کرده و هر یک از این نیروها را به نوعی در افت تحصیلی دخیل میداند. ولی شیوه مدیریتها و مربیان آموزشی را بیشتر در این امر دخیل دانسته و به توضیح نقش آن ها می پردازد.
او در بیان نقش مدیران آموزشی در ابتدا بیان میدارد :((مدیریت آموزشی نقش بسیار مهمی در مؤفقیت سازمانهای آموزشی دارد ، و در اهمیت آن همین بس، که به علت نقش تعیین کننده آن در رسیدن به هدفهای سازمانی به صورت مستقل مورد ارزیابی قرار میگیرد و به عنوان یکی از عوامل اصلی مؤفقیت سازمان در رسیدن به هدفهای آموزش و پرورش عمل میکند. امروزه در پی گسترش روزافزون نظام آموزشی، ضرورت بهسازی کیفیت نظام آموزشی ، مسئله رهبری و مدیریت در آموزش و پرورش را بیش از پیش اهمیت بخشیده است بنابرین لازم می آیدرفتارهای رهبری و مدیریتبا تحولات آموزش و پرورش در عصر حاضر همخوانی داشته باشد تا این که کیفیت مدیریت و کارایی مدیران واحدهای آموزشی نقش اساسی خود را در هدف یابی سازمانهای آموزشی و کاهش راندمان منفی آموزشی ابقاء کنند))
علی بهروش پس از بیان مقدمه فوق عوامل مدیریتی دخیل در افت تحصیلی را در چهار گروه تقسیم بندی نموده و به توضیح آن ها می پردازد که این عوامل عبارتند از:
-
- عدم آشنایی کافی مدیران آموزشی با مبانی و اصول مدیریت( غیر متخصص بودن مدیران)
-
- عدم رعایت ضوابط در انتخاب مدیران واحدهای آموزشی
-
- نا آشنایی مدیران با تکنیکهای نوین مدیریت و رهبری در وضع جدید مدرسه
- کم تجربه بودن مدیران واحدهای آموزشی به خاطر کم سنی و جوانی(بهروش، علی، روزنامه اطلاعات ،۱۳۷۸).
ب) عوامل خارجی
۱) عوامل مربوط به دانش آموز:
بسیاری از مسائل مربوط به یادگیری و نابهنجاری های دانش آموزان از علتهای پنهانی که در تفاوتهای فردی نهفته است ناشی می شود . شناخت تفاوتها موجب بهبود کیفیت آموزش و پرورش و کاهش افت تحصیلی می شود . مسئله تفاوت های فردی به ویژگیهای شناختی ، روانشناختی و شخصیتی از قبیل هوش ، انگیزش ، اعتماد به نفس ، توجه ، نارسائیهای جسمی و غیره مربوط می شود . برای پی بردن به علل این تفاوتها لازم است که به علل وراثتی و محیطی و تأثیر متقابل این دو عامل بر هم اشاره شود . افراد از یک طرف با خصوصیات وراثتی معین به دنیا میآیند و از طرف دیگر در شرایط و محیطهای گوناگون پرورش مییابند . بنابرین تفاوتهای افراد نتیجه کنش متقابل بین محیط و وراثت است مهمترین عوامل فردی که در مردودی و افت تحصیلی نقش دارند عبارتند از :
بدون شک یکی از عومل مهم افت تحصیلی کمبود هوش و توانایی ذهنی است . هوش هر فرد را می توان به دو نوع هوش عمومی و اختصاصی تقسیم کرد . هوش عمومی نوعی توانایی است که در اغلب فعالیتهای انسان خود را نشان میدهد . هوش اختصاصی استعداد و توانایی خاصی است که فرد در یک یا چند زمینه خاص دارد . اگر به نمرات دروس مختلف یک دانش آموز بنگریم می بینیم که نوعی رابطه بین آن ها وجود دارد که حاکی از هوش عمومی است یعنی این طور نیست که آن دانش آموز در یک درس بسیار قوی و در درس دیگر بسیار ضعیف باشد . از طرف دیگر ممکن است کمی تفاوت دیده شود مثلاً در درس علوم بهتر از تاریخ باشد که این نشان دهنده هوش اختصاصی است . افراد از نظر میزان برخورداری از هوش عمومی با یکدیگر تفاوتهای بسیاری دارند که باید به آن ها توجه شود( سلطانی شهناز ۱۳۸۶ ).
کودکان و نوجوانان از نظر ظرفیت هوش با هم متفاوت هستند زیرا بهره هوشی افراد نتیجه تعامل بین وراثت و محیط است . بنابرین کودکان با ظرفیت متفاوت به دنیا آمده و در شرایط محیطی مختلف بهره هوشی خود را مییابند . بدیهی است درصد قابل توجهی از دانش آموزان که از نظر هوشی پائین تر از میانگین هستند ، در گروه دانش آموزان مرزی قرار دارند و احتمال اینکه این دانش آموزان شکست تحصیلی را بیشتر تجربه کنند زیاد است . این دانش آموزان اغلب در مدارس عادی حضور دارند و نیازمند توجه خاص معلمان و مشاوران مجرب هستند . برخی از تحقیقات نشان دادهاند که انگیزه تلاش در این گونه دانش آموزان به دلیل عدم درک فهم مطالب درسی ، اندک است( سلطانی شهناز ۱۳۸۶ ).
-
- انگیزش