۲-۱۴-۲-مطالعات خارجی
سینگرمن و همکاران[۱] (۲۰۱۰) در تحقیق خود با عنوان “تخمین تابع تقاضای بیمه محصولات” به بررسی تولیدکنندگان دانه های روغنی در سه منطقه آیوا، مینه سوتا و ویسکانسین پرداختهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد که سن کشاورز، عملکرد و سطح سواد رابطه مستقیم و معنی داری با پذیرش بیمه محصولات دارد.
کلایر و کالم[۲] (۲۰۰۹) در مقالهای تحت عنوان ” مدلی پویا برای تقاضای بیمه درمان خصوصی در ایرلند” به بررسی عوامل مؤثر بر تقاضای بیمه خصوصی در ایلند پرداخته است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که سطح تحصیلات، درآمد افراد باعث افزایش تقاضا برای بیمه درمان میشود و وضعیت سلامتی بر تقاضای بیمه تاثیر منفی دارد یعنی افراد سالمتر تقاضای کمتری برای بیمه درمان دارند.
سلاله[۳] (۲۰۰۸) در مقاله تحت عنوان “تشکیل خانواده و تقاضا برای بیمه درمان خصوصی” به انجام رسانیده است. وی بیان میکند نیازز به خدمات درمانی در آینده نیز متغیر دیگری است که باعث افزایش تقاضا برای بیمه درمان خصوصی ممی شود. نتایج حاصل از تحقیق نشان داده است که تقاضای بیمه درمان خصوصی در میان مادرانی که قصد بارداری و زایمان در آینده را دارند نسبت به مادرانی که قصد بچهدار شدن ندارند، بیشتر است.
رویالتی و هاگنز[۴] (۲۰۰۵) در مقالهای تحت عنوان “اثر حق بیمه در تصمیم شرکتهای بیمه های درمان برای مزایای جانبی ارائه شده توسط کارفرما” تاثیر حق بیمه بر تقاضای انواع بیمه های درمان را در کارگران آمریکایی بررسی کردهاست. در این پژوهش از داده های مقطعی که در سال ۲۰۰۰ میلادی از ۱۲۶۳ نفر کارگران جمع آوری شده بود برای تجزیه و تحلیل تقاضای انواع بیمه های درمانی ارائه شده توسط کارفرمایان استفاده شده است. متغیر اصلی مورد مطالعه، حق بیمه های درمان است و به این ترتیب تقاضای بیمه نامه ها در سه رژیم قیمتی متفاوت بررسی شده است. علاوه بر آن متغیرهای دیگری مانند درآمد (دستمزد) کارگران، سن، جنسیت و تعداد سال های کار هم به مدل وارد شده است. در این پژوهش بیمه های درمانی ارائه شده کارفرما به چهار گروه تقسیم شده که شامل بیمه های درمان پایه، بیمهههای دندانپزشکی، بیمه خدمات چشم پزشکی و بیمه مراقبتهای بلند مدت است. سپس با بهره گرفتن از مدل پروبیت و بر اساس متغیرهای مستقل لحاظ شده، تصمیم گیری برای خرید این بیمه نامه ها تحلیل شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که ضریب کشش قیمتی احتمال تقاضا برای بیمه های درمان پایه معنیدار نیست و بنابرین با تغییر نرخ حق بیمه، احتمال تقاضا برای این بیمه نامه ها به نسبت ثابت باقی می ماند. کشش قیمتی برای سایر مزایای بیمهای برابر با ۰٫۱۶۷- درصد برای خدمات دندانپزشکی، ۰٫۲۶۷- درصد برای خدمات چشم پزشکی و ۰٫۴۶۸- درصد برای مراقبتهای بلند مدت محاسبه شد که بر کم کشش بودن احتمال تقاضای این خدمات بیمهای نسبت به نرخ حق بیمه دلالت دارد. میزان کشش قیمتی بر اساس جنسیت متفاوت به دست آمده است. در مردان کشش قیمتی در مورد بیمه خدمات چشم پزشکی کمتر و در زنان کشش قیمتی بیمه مراقبت های بلند مدت کمتر است.
کاولی و سیمون[۵] (۲۰۰۵) در مقالهای تحت عنوان “پوشش بیمه درمان و اقتصاد کلان” ارتباط بین متغیرهای کلان اقتصادی و تقاضای انواع پوشش بیمه های درمان شامل بیمه های مبتنی بر کارفرما، بیمه مدیکیر و … را برای افراد غیرسالمند امریکایی و همچنین تقاضای این بیمه نامهها کافرمایان را بررسی کردند. در این تحقیق فرض اولیه آن بود که وضعیت اقتصادی از طریق نرخ بیکاری و درآمد سرانه، پوشش بیمهای را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابرین متغیرهای اصلی شامل نزخ بیکاری و درآمد سرانه است. در مرحله اول برای بررسی تقاضای خانوارها اثر این دو متغیر بر پوشش بیمهای مردان، زنان و کودکان به طور مجزا بررسی شد. داده های مورد استفاده ترکیبی از داده ها سری زمانی و مقطعی شامل اطلاعات مربوط به ۴۰۰۰ خانوار می شد که طی یک دوره چندساله در ایالتهای مختلف مشاهده شده بودند. نتایج تحقیق نشان داده است که در مردان، احتمال تقاضای پوشش بیمهای به طور کلی نسبت به نرخ بیکاری و درآمد سرانه ایالتی به ترتیب کشش ۰٫۷- و ۰٫۵ درصدی دارد که بر کمکشش بودن احتمال تقاضای این بیمهنامه ها نسبت به دو متغیر ذکر شده دلالت دارد. در زنان و کودکان احتمال تقاضای بیمه درمان نسبت به نرخ بیکاری و درآمد سرانه کاملا بی کشش است. در مرحله بعد تقاضای کارفرمایان برای بیمه های درمان مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین نتایج نشان میدهد که ارتباط معنی دار و معکوسی بین نرخ بیکاری و احتمال تقاضای پوشش بیمه ای از سوی کارفرمایان وجود دارد. البته کشش تقاضای این بیمهنامه ها توسط کارفرمایان برای کارمندان مرد از کارکنان زن بیشتر است. این مسئله عمدتاً به این دلیل است که زنان معمولا در شغلهای پاره وقتی مشغول به کارند که از مزایای بیمهای کمتری برخوردار است.
کاستا و ویلالتا[۶] (۲۰۰۴) در مقاله ای تحت عنوان “ترجیحات استفاده از خدمات بیمه درمان خصوصی در اسپانیا” تقاضای بیمه های خصوصی را در اپانیا به عنوان جانشینی برای خدمات سیستم بهداشتی ملی مورد بررسی قرار دادند. تخمین تابع بر اساس مدلهای پربیت انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که بیمه های درمان خصوصی کشش درآمدی پائینی دارند، در مقابل احتمال تقاضای خدملت بهداشتی ملی نسبت به درآمد، بی کشش است؛ زیرا اصولا هدف سیستم بهداشت ملی ارائه خدمات برابر در ازای نیازهای برابر است و بنابرین تحت تاثیر درآمد خانوارها قرار نمیگیرد.
کلین و موت[۷] (۲۰۰۳) در مقالهای تحت عنوان “بررسی تابع تقاضای داوطلبانه بیمه دارویی” تقاضا برای طرحهای دارویی مکمل را مکمل را در سالمندان عضو بیمه مدیکیر بررسی کردهاست. در تحقیق از مدل لجیت استفاده شده است. نتایج حاصله نشان داده است که بین احتمال عضویت سالمندان در طرحهای دارویی مکمل و درآمد سالانه آن ها ارتباط معنی داری وجود ندارد، اما افزایش مخارج دارویی سالمندان در ۳۰ ماه گذشته و افزایش داروهای استفاده شده توسط آن ها طی این دوره احتمال عضویت در طرح دارویی مکمل را افزایش میدهد. همچنین داشتن حداقل ۴ بیماری مزمن احتمال “تمایل زیاد” افراد را برای انتخاب این بیمهنامهها دو برابر افزایش میدهد. بنابرین وضعیت سلامتی سالمندان هم بر تقاضای بیمه های مکمل توسط آن ها مؤثر است.
فصـل سوم
روش اجرای تحقیـق