با توجه به آنچه گفته شد عزت نفس نقش مهمی در عملکرد شناختی ایفا میکند. در واقع عزت نفس ناپایدار یا متغیر، با خشم (واسچل[۱۲] و کرنیس[۱۳]، ۱۹۹۶)، واکنش هیجانی و افسردگی (باتلر[۱۴]، هوکانسون[۱۵] و فلین[۱۶]، ۱۹۹۴؛ کرنیس، گرانمن[۱۷] و ماتیس[۱۸]، ۱۹۹۱) مرتبط است. تلاشهای بسیاری در جهت تغییر عزت نفس با اطلاعات مربوط به خود مثبت یا منفی انجام شده است (ریکتا[۱۹] و دائن هیمر[۲۰]، ۲۰۰۳). در مجموع پژوهشها نشان دادهاند که افراد دارای عزت نفس پایین، در مقایسه با افراد دارای عزت نفس بالا، دسترسی شناختی بیشتری به ضعف شخصی خود پس از شکست دارند (دادسون[۲۱]، وود[۲۲]، ۱۹۹۸).
بیشتر پژوهشهای صورت گرفته در مورد عزت نفس، بر خود ارزیابیهای آشکار (در نظر گرفتن آگاهانه و نسبتاً کنترل شده) متمرکزاند، با این حال در طول چند سال اخیر، پژوهشهایی با تمرکز بر عزت نفس ضمنی (ناآگاهانه، فراتر از یادگیری و خودکار) شکل گرفتهاند (بکاس[۲۳]، بالدوین[۲۴]، پیکر[۲۵]، ۲۰۰۴؛ دیجکسترهوویس[۲۶]، ۲۰۰۴). نتایج پژوهشهای اخیر حاکی از آن است که عزت نفس ضمنی پایین با نشانه هایی همچون آسیبپذیری به افسردگی و اضطراب همراه است (بوسون[۲۷]، برآون[۲۸]، زیگلر-هیل[۲۹] و سوآن[۳۰]، ۲۰۰۳؛ جوردن[۳۱]، اسپنسر[۳۲] و زانا[۳۳]، ۲۰۰۳).
با آنچه مطرح شد، پژوهش حاضر به این مسئله میپردازد که اجرای برنامه تعدیل عزت نفس ضمنی بر افزایش عزت نفس ضمنی و به دنبال آن تعدیل ترس از ارزیابی منفی ضمنی مؤثر است یا خیر.
۱-۲- بیان مسئله
اضطراب اجتماعی اختلالی مزمن است چرا که در بسیاری از افراد تشخیص داده نمیشود و بدون درمان باقی میماند (لمپ[۳۴]، ۲۰۰۹). مبتلایان به این اختلال از آسیبهای چشمگیری در زندگی روزمره، روابط اجتماعی و شغلی رنج میبرند (ورهولست[۳۵]، وندرلند[۳۶]، فردیناند[۳۷] و کاسیوس[۳۸]، ۱۹۹۷؛ به نقل از دادستان، اناری و صالح صدق پور، ۱۳۸۸). داده های واپسنگر، همهگیر شناسی و مطالعات بالینی آینده نگر حاکی از آن است که این اختلال میتواند طی سالها تاثیر منفی عمیقی بر زندگی شخص داشته باشد (سادوک و سادوک، ۲۰۰۳؛ ترجمه پورافکاری، ۱۳۸۵). از این رو اضطراب اجتماعی به عنوان اختلالی حائز اهمیت در زمینه بهداشت همگانی در نظر گرفته شده است (فرمارک[۳۹]، ۲۰۰۲؛ به نقل از راپی و اسپنس[۴۰]، ۲۰۰۴). هر چند همانند سایر اختلالات اضطرابی داده های همهگیر شناسی محدودی وجود دارد، شیوع کلی این اختلال تقریباً ۱۳ درصد گزارش شده است (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۹۹۴؛ ترجمه نائینیان، مداحی و بیابانگرد، ۱۳۷۴).
در بررسی ویژگیهای اضطراب اجتماعی میتوان گفت ترس از ارزیابی منفی هسته مهم اختلال است. افراد با اضطراب اجتماعی دائماً نگران این موضوع هستند که چگونه توسط دیگران ادراک و ارزیابی میشوند (کلارک و ولز، ۱۹۹۵؛ راپی و هیمبرگ، ۱۹۹۷؛ به نقل از حمیری، ۱۳۸۹). چرا که این فرض را دارند که دیگران ذاتاً انتقادگر هستند (یعنی آن ها را منفی ارزیابی خواهند نمود). در نتیجه زمانی که فرد در موقعیت اجتماعی قرار میگیرد یا فقط آن را پیشبینی میکند، تصوری از ظاهر و رفتار بیرونی خود شکل میدهد و به جنبههای مشخص تصویر خود (عموماً جنبههای مرتبط با موقعیت و بالقوه منفی) و تصور تهدید بیرونی بالقوه (مانند کسل شدن حاضرین) توجه میکند. از طرفی، فرد با پیشبینی ارزیابی منفی از سوی دیگران درباره عملکرد خود، اضطراب بیشتری را تجربه میکند که تصور ذهنی فرد از ظاهر و یا رفتار مشاهده شده از سوی دیگران را تحت تاثیر قرار داده و این چرخه از نو تکرار میشود (راپی و هیمبرگ، ۱۹۹۷؛ به نقل از حمیری، ۱۳۸۹). در مجموع میتوان گفت که ترس از ارزیابی منفی با عاطفه منفی و هوشیاری (آگاهی) بین فردی تداعی میشود (بک و همکاران، ۱۹۸۵؛ هارب[۴۱]،۲۰۰۲؛ به نقل از معماریان، ۱۳۹۰) به عبارتی این ویژگی، تمایل افراد به تمرکز انتخابی بر شکست و خودانتقادگری را منعکس میکند. در مفهوم تداعیهای خودکار، ولز و کلارک (۱۹۹۷، به نقل از گلاشور[۴۲]، ورولینگ[۴۳]، دوجنگ[۴۴]، جاس دو کیجسر[۴۵]، ۲۰۱۲) دو مدل را در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی مطرح میکنند: ۱) تداعیهای خودکار منفی نسبت به خود (عزت نفس ضمنی) ۲) تداعیهای بین نشانه های اجتماعی و بروندادهای منفی از عملکرد اجتماعی مانند شکست و طرد. مطالعات صورت گرفته در راستای آزمون این دو مدل، نقش تداعیهای ضمنی و آشکار نسبت به خود را در تداوم اختلال تأیید نمودهاند (کلاسک[۴۶]، دوجنگ، پنینکس[۴۷]، ۲۰۱۲؛ به نقل از گلاشور، دوجنگ، جاس دو کیجسر، ۲۰۱۲).
پردازشهای خودآیند به صورت سوگیری یا انحراف در پردازش اطلاعات هیجانی از دیگر مفروضههایی است که رویکرد شناختی در تبیین مفهوم اختلالات هیجانی و درمان بر آن تأکید دارد و به نوعی آن را آسیبشناسی میداند که میتواند در تشدید و تداوم اختلالات هیجانی نقش داشته باشد. بر طبق این مدل، مشخصه افراد اجتماع هراس، ادراک سوگیرانه عملکرد اجتماعی است (بک، امری و گرینبرگ، ۱۹۸۵). بر اساس مدل شناختی هارتمن[۴۸] (۱۹۸۳؛ به نقل از حمیری، ۱۳۸۹) افراد اجتماع هراس در بحبوحه موقعیتهای اجتماعی چنان با فرایندهای متمرکز به خود درگیر هستند که منجر به تداخل با عملکرد اجتماعی رضایتبخش میشود. درگیر شدن در خودارزیابیهای منفی به دلیل عزت نفس پایین یکی از این فرایندهای مداخلهگر است.