همچنین در دفاع از این لایحه می توان گفت که در گذشته فرزند خوانده بدون هیچ شرط و محدودیتی میتوانست با سرپرست خود ازدواج کند اما بر اساس لایحه جدید این کار فقط در صورت صلاحدید دادگاه امکان پذیر استو با این محدودیت امکان سوء استفاده از کودکان وجود ندارد.
نظر نگارنده ،در خصوص افرادی که از این لایحه دفاع میکنند این است که،دستکاری در مناسبات خصوصی و ترویج نگاه جنسیتی در خانواده ها در شان قانونگذار نیست. این کار با هدف و موضوع لایحه حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست مغایرت اساسی دارد و حمایت از آنان را به دنبال نخواهد داشت.
در انتهای این گفتار ما به مصاحبه ای راجع به این مطلب پرداختیم که مصداق و مضمون آن را به نظر شما عزیزان می رساند:
م.م من مادر یک پسر ۱۷ ساله هستم که سه ماهه بود که در قلب من وپدرش جا گرفت چطور میتوانند با روح احساس این پدر ومادر ها و بچه هایمان بازی کنند این عوض فرهنگ سازی است؟ این ها بچه های ماهستند ما روح وزندگیمان را نثارشان میکنیم .
س.گ یعنی کشور و مردم ما تمام گرفتاری هایشان حل شده و فقط موضوع فرزند خانواده مشکل داشت.
پ.ت اقتضاح اخلاقی در راه است :
اولا: پسری را به فرزندی برگزینی و وقتی مرد خانواده از دنیا رفت با مادر ازدواج کند
دوم: دختری را به فرزندی قبول کنی و وقتی زن از دنیا رفت با او ازدواج کنی؟
ف.ن من به عنوان یک زن هرگز تا کارد به استخوانم نرسیده پس از تصویب این قانون تن به قبول فرزند خوانده نخواهم شد.
س.ن دست کسانی که این قانون را به مجلس بردند درد نکند به عنوان شخصی که قصد سرپرستی طفلی را داشت اعلام می کنم هرگز کودکی را به فرزند خواندگی قبول نخواهم کرد .حتی با وجود مشکلات باروری ای که دارم تلاش می کنم تا خود دارای فرزند شوم و اگر نشدم بی فرزند بمانم ولی هرگز پای طفلی که ممکن است در آینده هوویم شود را به زندگیم باز نکنم .
ف.ط فرزند خواندگی که تا چندی پیش امر خداپسندانه ای بود از این به بعد وحشتناک و دلخراش می شود.
م.م.ک مگر آدم قحط است که با فرزند خوانده ازدواج می کنید. بیچاره فرزند خوانده ای که قرار است تبدیل به همسر بشود. لطفا در نگارش قوانین عرف حاکم بر جامعه را در نظر بگیرید، در هیچ کجای دنیا این امر پسندیده و صحیح نیست.
ع.ق مجلس محترم باید حامی ضعفا و بی پناه ها باشد. واقعا دین مبین اسلام این را میخواهد؟ دیگر کسی جرائت نمی کند کودکی بی پناه را به سر پرستی قبول کند.
ا.م تحت هیچ شرایطی نباید قانون ازدواج سرپرست با فرزندخوانده تصویب شود با مهر و عطوفت خانوادگی منافات دارد .
س.م.ب لطفاً این قانون لغو شودو انرژی، هزینه ، وقت و زمان خودمان و بیت المال را برای کارهای بسیار مهمتری که برای مملکت حیاتی میباشد به کار ببریم،زیرا با این همه مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و .. این موضوع محلی از اعراب ندارد.
ک.ر اگر قانونی در این خصوص باشد عرفا جایز نیست زیرا چطور ممکن هست کسی را که از کودکی در آغوش خود گرفته ایم و برایش پدر یا مادری کردیم حال با او هم آغوش شویم و شریک جنسی خود دانیم.
د.ا.م این نوع ازدواج ها عقلا و عرفا درست نیست . لذا این موضوع عاطفه انسانی و اسلامی را زیر سوال میبرد. برده داری و کنیزداری در اسلام و در قرآن هست آیا با روح امروز جامعه ما سازگاری دارد؟ طرح این تبصره یاد برده داری در قبل از اسلام را در اذهان عمومی زنده میکند.
س.ن.د طرح این موضوع در قانون جدید هرچند طبق شرع و قانون صحیح است اما موجب آگاهی افرادی که از این مسئله بی خبر بودند شده و باعث سوء استفاده کردن و تجاوز سرپرستان از این حق خود می شود.بهتر بود این مسئله مسکوت باقی می ماند.
ف.ب.ط هرچند که قانون اجازه این نکاح را دهد اما اول حجب و حیا میخواهد ،دوم در مملکت اسلامی چنین کاری قبیح است
م.م.ن در جوامع غربی با آن همه بی بند و باری هت مخالف این عمل هستند، حال برای جامعه ما ایران اسلامی چنین مسئله ای غیر قابل قبول و غیر هضم است.
مبحث چهارم :آسیب های روانشناختی
اگر مرد و زنی پسر و یا دختری را به فرزندخواندگی پذیرفتند و این پسر و دختر بزرگ شدند و مثلا پدرخوانده فوت کرد، پسرخوانده میتواند با مادرخوانده خود ازدواج کند و همچنین اگر مادرخوانده فوت کند یا طلاق بگیرد، آن پدرخوانده میتواند با دخترخوانده خود اگر به سن قانونی رسیده باشد ازدواج کند. نکته قابل توجه اینجا است که چنین وضعیت و روابطی نه از نظر روانی قابل قبول است و نه از نظر اخلاقی و نه از نظر اجتماعی.
گفتار اول : در هم ریختن بنیان خانواده
از نظر روانشناسان[۹۷]، خانواده کانون التیام و هویت بخشی است و این بدان معنا است که فرزندان و اعضای خانواده در این کانون امن زخم های خود را شفا می بخشند و از یکدیگر در مرهم بخشی از دردهای درون و برون کمک می طلبند. حال اگر در خانواده ای که از نظر شرعی پدر خانواده مجاز است از نوزاد هم لذت ببرد و اتفاقا این نوزاد فرزندخوانده او نیز هست و بر اساس تصویب لایحه اجازه ازدواج با فرزندخوانده مجاز است نوزاد را به عقد خود در آورد. در این صورت طفل معصوم چگونه میتواند از کسی که به جان و روح او آسیب می رساند انتظار التیام زخم داشته باشد؟ در این صورت فردی که در جایگاه پدر است خود عملا تعدی کننده به طفل بوده امنیت جسمی و روانی او را به تاراج میبرد. در این میان مادر هم وضعیتی بهتر از طفل ندارد، چون همسرش زن دیگری اختیار کرده که بنا به قانون تصویب شده هووی او، دخترش نیز هست، در این صورت التیام زخم خود را به دامان دخترش ببرد و یا با همسرش در میان بگذارد؟ آیا راهی جز طلاق و یا پناه بردن به افسردگی و یا بیماری روانی برای او و دخترش که اکنون هووی اوست باقی می ماند؟لذا در اینصورت بنیان خانواده متزلزل می شود و پیامد های ناگواری به همراه دارد.
گفتار دوم : در هم ریختن هویت
مشکل هویت، بزرگترین آسیبی است که در خانواده هایی که فرزند میپذیرند وجود دارد.زمانی که یک فرزندخوانده با آگاهی و یا عدم آگاهی او به خانوادهای سپرده میشود، از ابتدا اساس ارتباط آن ها سست است و خجالت، غصه، و اختلال در هویت را به همراه دارد .این فرزندخواندگان به دنبال هویت خود میگردند و برای اینکه فرزندخوانده بتواند در شرایطی مناسب رشد کند، باید محیط زندگی او شبیهترین شکل را به یک خانواده طبیعی داشته باشد و روابطش با پدر و مادر شکل بگیرد.