- سرمایه در گردش خالص:
سرمایه در گردش خالص به معنای مابهالتفاوت داراییهای جاری و بدهیهای جاری است. داراییهای جاری، وجه نقد و داراییهایی هستند که انتظار میرود ظرف یک سال به وجه نقد تبدیلشده، به فروش رفته یا مصرف شوند. بدهیهای جاری نیز بدهیهایی هستند که باید ظرف یک سال از محل داراییهای جاری یا ایجاد بدهی جاری دیگر بازپرداخت شوند. سرمایه در گردش خالص، حاشیه ایمنی اعتباردهندگان است. شرکتی که در کوتاهمدت با مشکلات استقراض مواجه است، نیازمند مانده سرمایه در گردش بالایی خواهد بود. (مدرس و عبدالله زاده،۱۳۷۸)
سرمایه در گردش خالص= داراییهای جاری – بدهیهای جاری
- نسبت جاری:
حاصل تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری است. داراییهای جاری معمولاً شامل وجه نقد، اوراق بهادار، حساب بدهکاران و موجودی کالا میباشد؛ و بدهیهای جاری نیز از حساب بستانکاران، اسناد پرداختنی کوتاهمدت، سررسیدهای جاری بدهیهای بلندمدت، مالیات معوقه و بالاخره سایر هزینه های معوقه تشکیل میگردد. نسبت جاری متداولترین وسیله برای اندازهگیری قدرت پرداخت بدهیهای کوتاهمدت است. (وستون و بریگام،۱۳۶۲)
- نسبت سریع ( آنی ) :
نسبت آنی، تقریباً اهدافی مشابه اهداف نسبت جاری را دنبال میکند، ولی در محاسبه آن داراییهای جاری غیر سریع حذف میشود. به عبارت دیگر، در محاسبه آن اقلامی از داراییهای جاری برای پوشش بدهیهای جاری در نظر گرفته میشوند که نسبت به سایرین، قابلیت بیشتری برای نقد شدن دارند و یا دستکم برای نقد شدن نیازمند صرف زمان کمتری هستند. لازم به توضیح است که داراییهای جاری غیر سریع، داراییهایی هستند که نقد شدن آن ها نیازمند زمان است که موجودی کالا، سفارشها و پیشپرداختها از این جملهاند. این نسبت، در تعیین وضعیت نقدینگی شرکت در مقایسه با نسبت جاری، دارای دید دقیقتر و محافظهکارانهتری است، زیرا فرض میشود که در یکلحظه از زمان، شرکت مجبور باشد به تعهدات کوتاهمدت خود عمل کند. برخی از تحلیل گران بر این باورند که نسبت آنی باید برابر یک باشد؛ اما میزان مطلوب این نسبت نیز همچون نسبت جاری بستگی به وضعیت اقتصادی و استانداردهای صنعت خواهد داشت. بااینحال، چنین به نظر میرسد که اگر شرکت بخواهد از قدرت نقدینگی برای بازپرداخت بدهیهای جاری خود برخوردار باشد، باید داراییهای سریع حداقل به میزان بدهیهای جاری باشد. (اکبری،۱۳۷۸)
۲- نسبتهای فعالیت (استفاده از داراییها)
داراییها برای تحقق فروش (درآمد) به کار گرفته میشوند؛ بنابرین هر حسابی از دارایی برای ایجاد درآمد فروش، نقشی اساسی دارد. برای مثال وجود موجودی کالا موجب انجام فروش و نبودن آن موجب ناتوانی فروش میشود. نسبتهای فعالیت، میزان مشارکت حسابها در تحقق فروش را نشان میدهد. این نسبتها غیر از عملکرد حسابها، توان نقدینگی شرکت را نیز نشان میدهند. حسابهای داراییهای جاری و بدهیهای جاری شامل اقلام مختلفی است که نسبتهای نقدینگی عموماً به مجموع این اقلام و نه تکتک آن ها توجه دارد و بنابرین تصویر کاملی از نقدینگی واقعی شرکت را نشان نمیدهد. در حالی که در بسیاری از موارد ضروری است که برای دستیابی به وضعیتی روشنتر، فعالیت یا نقدینگی برخی از حسابهای خاص نیز بررسی شود. نسبتهای مختلفی برای سنجش عملکرد و فعالیت وجود دارد که مهمترین آن ها عبارتاند از:
- نسبت دوره وصول مطالبات
معیار اندازهگیری مدتزمان لازم برای جمع آوری وجه نقد حاصل از فروش مشتریان است. ابتدا فروش خالص سالانه را بر ۳۶۵ روز سال تقسیم کرده و متوسط فروش روزانه را به دست میآوریم. سپس جمع مطالبات را اعم از حسابها و اسناد دریافتنی ( ولو اینکه تنزیل شده باشند) بر متوسط فروش روزانه تقسیم نموده و حاصل را حاکی از چگونگی وصول مطالبات میدانیم. عده بسیاری معتقدند که دوره وصول مطالبات نباید ده تا پانزده روز بیشتر از مهلتی باشد که معمولاً در فروش کالا به نسیه اعطا میشود. در مقایسه دوره وصول مطالبات شرکتها مسلماًً میباید اختلاف شرایط فروش آنان را ازلحاظ مهلتهایی که در فروش قائل میشوند، در نظر گرفت. البته قبل از آن نیز میتوان از نسبت گردش مطالبات به شرح زیر استفاده کرد. (مدرس و عبدالله زاده،۱۳۷۸)
- نسبتهای موجودی کالا:
تعریف کالا : کالا را مترادف موجودی جنسی به کار میبریم و شامل مواد اولیه، کالای در جریان ساخت و کالای ساختهشده میشود و ملزومات تولید را هم در برمیگیرد. (ریموند پی نوو،۱۹۹۱ )
شرکتی که بیشازحد موجودی کالا نگهداری میکند، در واقع وجوهی را که میتوانسته به صورت دیگری سرمایهگذاری کند، در موجودی کالا بلوکه کردهاست. بعلاوه وجود موجودی کالا بیشازحد نیاز، مستلزم تحمل هزینه های نگهداری و انبارداری بوده، ریسک ناباب شدن موجودی را نیز به همراه دارد. از طرف دیگر اگر شرکتی موجودی کالای بسیار کمی نگهداری کند، ممکن است به دلیل فقدان موجودی کافی، مشتریان خود را از دست بدهد؛ بنابرین نگهداری سطح متعادلی از موجودی کالا با توجه به شرایط، ضرورت خواهد داشت. (مدرس و عبدالله زاده،۱۳۷۸)
برای محاسبه دفعات گردش کالا، اطلاعات لازم از صورتحساب سود و زیان (عملکرد سود و زیان) استخراج میشود. موجودی کالای اول دوره و موجودی کالای پایان دوره و بهای تمامشده کالای فروش رفته اطلاعاتی هستند که لازم میباشند. ابتدا از تقسیم مجموع موجودی کالای اول و آخر دوره بر عدد دو، میانگین کالا را مشخص میکنند و سپس بهای تمامشده کالای فروش رفته را بر متوسط موجودی کالا تقسیم میکنند تا دفعات گردش کالا معین شود. از تقسیم نمودن ۳۶۵ روز بر دفعات گردش کالا، دوره گردش کالا حاصل میگردد.
دوره عملیات:
دوره عملیات یک واحد تجاری تعداد روزهایی است که موجودی کالا و مطالبات آن به وجه نقد تبدیل میشوند. طبعاً دوره عملیات کوتاهتر برای شرکت مطلوبتر خواهد بود. (ریموند پی نوو،۱۹۹۱ )
- نسبت گردش مجموع داراییها:
به منظور ارزیابی توانایی به کار گرفتن داراییها مورداستفاده قرار میگیرند. پایین بودن این نسبت میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد که تعیین آن ها اهمیت دارد. برای مثال در صورتیکه سرمایهگذاری در داراییها در مقایسه با بازده حاصل از عملیات شرکت بیشازحد معمول باشد، شرکت ممکن است از طریق فروش برخی از این داراییها، انجام سرمایهگذاری با بازده بیشتر را با بهره گرفتن از آن ها برای توسعه عملیات سودآور، عملیات فعلی را بهبود بخشد. ( مدرس و عبدالله زاده،۱۳۷۸)