بازار سرمایه در پی بروز و شناخت ناتوانی بازار پول در ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا، به عنوان گزینهای مؤثر در جهت ایجاد تعادل مورد توجه قرار میگیرد. سیاستهای مالی و اعتباری در ابتدا بازارهای سرمایه را ایجاد کرد و مسئلهای به نام «بورس» و «سهام» را به عنوان امری تأثیرگذار، جای خود را در زندگی مردم باز کرد و مردمی که تا آن زمان مازاد نقدینگی خود را در سپرده های بانکی نگهداری میکردند، کمکم نحوۀ سرمایهگذاری در بازار سرمایه را یاد گرفتند.
در بورس اوراق بهادار که نمود بارزی از بازار سرمایه و به عنوان بخشی از این بازار میباشد[۹۹]، اوراق سهام و سرمایه شرکتها مورد معامله قرار میگیرد. این امر باعث می شود که مازاد نقدینگی افراد به جای سرازیر شدن به بازار کالا، به شرکتها سراریز شده و باعث تأمین مالی شرکتها شده و در نهایت تولید را افزایش دهد و از این نظر، اهمیت فوقالعادهای دارد که ثمرات قابل توجهی دارد که در زیر به بررسی آن ها میپردازیم[۱۰۰] :
- تجهیز منابع مالی
امروزه یکی از مطمئنترین راههای جمع آوری وجوه لازم برای سرمایهگذاری، انتشار اوراق بهادار جهت تأمین مالی است. دولتها، شهرداریها و واحدهای تولیدی و تجاری به جای دریافت تسهیلات از بانکها، میتوانند تحت ضوابطی از طریق انتشار و واگذاری اوراق قرضه، سهام عادی، سهام ممتاز، اوراق مشارکت و سایر اوراق مالی، نیازهای خود را تأمین کنند. به طور معمول این روش تأمین مالی، ارزانتر و مطمئنتر است.
- تخصیص بهینه منابع
بازار بورس اوراق بهادار، با نظارت و کنترل مصرف منابع جذب شده و شرکتهای پذیرفته شده در بورس، سرمایه های ریز و درشت جامعه را تجهیز کرده و به سمت واحدهای مفید و مولد اقتصادی هدایت میکند و در نتیجه، سبب افزایش سرمایهگذاری، اشتغال، تولید و کنترل تورم میشود.
- توزیع عادلانه درآمد و تقسیم مالکیتهای بزرگ
انتشار غالب انواع اوراق بهادار تأمین مالی- غیر از اوراق قرضه- به معنای تقسیم مالکیت واحدهای اقتصادی بزرگ بین گروههایی از مردم است که تقسیم سود را به دنبال دارد. این شیوه باعث تحقق اهداف توزیع عادلانه و ایجاد احساس مشارکت مردم در فعالیتهای تولیدی و تجاری میشود. شاید به همین دلیل باشد که در اکثر کشورهای پیشرفته صنعتی، ضریب جینی در فاصله ۲/۰ تا ۳/۰ قرار دارد که حکایت از توزیع مناسب درآمد بین دهکهای مختلف جمعیت دارد. از طرف دیگر توزیع خطر بین متقاضیان وجوه (شرکتها و…) دارندگان وجوه (خانوارها و…) نیز صورت میگیرد[۱۰۱].
- رقابتی شدن بازار پول و سرمایه
وجود بازار کارای اوراق بهادار با ابزارهای متنوع، موجب شفافیت متغیرهای اصلی اقتصاد چون قیمتها، نرخهای سود و هزینه میگردد و در نتیجه زمینه سوء استفاده انحصاری مؤسسات پولی و بانکی را از بین میبرد و نرخهای سود بانکی را به نرخهای بازده واقعی اقتصاد نزدیک میکند.
از اینرو، یکی از مهمترین تأثیرات بازار بورس در اقتصاد، جذب پساندازهای خصوصی میباشد، زیرا با تجهیز پساندازهای مردمی و انتقال آن به سمت فعالیتهای تولیدی و خدماتی، نه تنها شرایط مساعدی را جهت مشارکت عموم مردم در طرحهای مفید اقتصادی را فراهم میآورد، بلکه انباشت و تشکیل سرمایه در بازار بورس، به معنی جذب سرمایه های راکد و سرگردان در جامعه است که به مقامات پولی این امکان را میدهد که نرخ تورم را به حداقل کاهش دهند و بدین ترتیب ثبات قیمتها را برای فعالین اقتصادی تأمین کنند[۱۰۲]. در واقع، این امر بیان کننده افزایش کارایی سیاستهای پولی در بازارهای مالی میباشد.
از نظر اقتصادی، بازار سرمایه، منابع مالی مورد نیاز بنگاههای اقتصادی را فراهم میکند و اگر به انواع ابزارهای مالی که از نظر زمان، ریسک و نیازهای مشتریان که متنوعاند، مجهز باشد، شرکتها با انتشار انواع اوراق بهادار قابل معامله میتوانند به تأمین مالی بازارها بپردازند. با گسترش بازار سرمایه، بانکهای تجاری و بازار پول مجبور نیستند که با اعطای اعتبارات بلندمدت و پُرریسک، به نقدینگی خود فشار آورند.
در این بازار، ابزارهای تأمین مالی مانند سهام عادی، سهام ممتاز، اوراق مشارکت، اوراق قرضه، اوراق بهادار قابل تبدیل حق تقدم و ابزارهای مالی مشتقه و ترکیبی، مورد معامله قرار میگیرند. به گونهای که با انتشار هریک از ابزارهای فوق، پساندازهای مردم به سمت سرمایهگذاریهای مورد نیاز کشور هدایت میشوند.
بنابرین، میتوان اینگونه بیان کرد که یک بازار سرمایه کارا، باید بتواند امنیت مالی پساندازکنندگان و سرمایهگذاران را فراهم آورد و منابع مالی را به نحو بهینه به متقاضیان سرمایه تخصیص دهد و با انجام تأمین منابع مالی درازمدت و مدیریت خطرپذیری و ریسک، نقش بسزایی را در کاهش بیاطمینانی در بازارهای مالی و همچنین، افزایش حجم سرمایه گذاریها، به ویژه در فعالیتهای بلندمدت اقتصادی داشته باشد و از اینرو، با فراهم آوردن انگیزه های قوی پساندازها، تشکیل سرمایه و سرمایه گذاری در مقایسه با دیگر شیوه ها، زمینه را برای تجهیز سرمایه های داخلی و خارجی مُهیا می کند.
بدینترتیب در هر نظام اقتصادی، نقش بازار سرمایه در تأمین نیازهای مالی فعالیتهای اقتصادی قابل ملاحظه است و ناتوانی در حفظ انسجام این بازار، سازوکار تخصیص صحیح منابع (تخصیص سرمایه) را با مشکل جدی مواجه می کند و در نهایت کاهش رشد اقتصادی را به دنبال دارد. به همین دلیل، در پایان میتوان گفت که وجود بازار سرمایۀ متشکل، فعال و عظیم نسبت به تولید ناخالص ملی، در چارچوب فرایند و مکانیزم مشخص، در نهایت رشد تولید ناخالص ملی و در نتیجه افزایش توان اقتصادی و کنترل عوامل نامطلوب اقتصادی یک کشور را موجب می شود.
۲-۱۰-۱) امتیازات کلی بازار سرمایه
امتیاز عمده این بازار سرمایه گذاری بلند مدت است، به این معنا که شرکتها از طریق فروش سهام سرمایه را تامین و با مشکل باز پرداخت مواجه نمی شوند. خریداران نیز در صورت نیاز به پول، سهام خود را در بازار عرضه می دارند. بورس بر خلاف سپرده گذاران در بانک دارای سود نقدی سهام و رشد قیمت است. به بیان ساده تر در بورس علاوه بر سود دریافتی توسط سهامداران، اصل سرمایه گذاری آن ها نیز مشمول تغییر می شود که در برخی موارد افزایش قیمت سهام به مراتب بیشتر از سود نقدی سالانه آن ها میباشد.