با این وجود به نظر میرسد بهتر این باشد که در صورتی که بنا به تشخیص دادگاه و اقتضای اوضاع و احوال، حقایق مذکور اگر هم افشا میشد، بر تصمیم یک شخص معقول و متعارف تاثیر نمیگذاشت، دیگر این ادعا که بر نظر آن بیمهگر یا بیمهگذار خاص تاثیر داشته، قابل استماع نباشد. اتخاذ این رویه از پیچیدگی دعاوی و اطاله دادرسی جلوگیری کرده و قاضی را از مواجه شدن با ادعاهای بی پایان و طرق اثباتی کم توان حفظ می نماید.
گفتار دوم : حقایقی که نیازمند افشا نیستند
موضوعات و حقایق متعددی وجود دارند که نیازی به افشای آن ها نیست. اولین مورد حقایقی است که خود فرد از آن ها بیاطلاع است، البته در بسیاری از موارد فرض آگاهی مانع از استناد به جهل می شود. به عبارت دیگر آنچه طرف مقابل نسبت به آن آگاه است نیازمند افشا نیست، چه علم واقعی و چه علم مفروض. این امکان هم وجود دارد که یک طرف از دانستن برخی حقایق چشمپوشی کرده باشد. اعراض طرف مقابل از نحوه سوالات و چگونگی کسب اطلاع و حتی نحوه پاسخ دادن به پرسشهای طرف مقابل قابل استنباط خواهد بود. اموری هم که باعث کاهش خطر موضوع بیمه هستند، نیازمند افشا نیستند.
بند اول : آگاهی طرف مقابل
از فرد جاهل نباید انتظار داشت چیزی را که نمیداند به دیگری ابراز نماید، بنابرین در این موارد علی الاصول نباید تکلیف افشای حقایق وجود داشته باشد. با این وجود از اشخاصی که در یک حوزه فعالیت تخصصی دارند، انتظار میرود که به مسائل آن حوزه آگاه باشند و یا سعی لازم را برای کسب این آگاهی به عمل آورند. به موجب تئوری علم مفروض چنین فردی نمیتواند در برابر ادعای طرف مقابل جهل خود را وسیله توجیه نقض وظیفه افشای اطلاعات نماید. برای مثال از شرکت بیمه انتظار میرود در جریان امور انجام شده از سوی نمایندگی خود باشد و علم نماینده بیمهگر علم خود بیمهگر محسوب می شود.
به موجب بند اول ماده ۱۸ قانون بیمه دریایی انگلستان ؛ «پیش از انعقاد قرارداد بیمهگذار باید تمامی اوضاع و احوال عمدهای که از آن ها مطلع هست به اطلاع برسد و فرض می شود همه اوضاع احوالی که قاعدتا در جریان عادی کار و فعالیت بایستی از آن باخبر باشد میداند و اگر او نتواند چنین اطلاعاتی را در اختیار بیمهگر قرار دهد بیمهگر می تواند از قرارداد اجتناب نماید.»[۹۹]
اما آنچه در اینجا قصد بیان آن را داریم استفاده از تئوری علم مفروض بهگونه ای متفاوت است. طرفین قرارداد بیمه ملزم به افشای حقایق عمده و تاثیرگذار هستند غیر از مواردی که طرف مقابل نسبت به آن ها آگاه است و علم دارد. این علم طرف مقابل ممکن است علم واقعی باشد یا علم مفروض.
- علم واقعی
واقعیات زیادی وجود دارد که ممکن است نسبت به آن ها سکوت شود به این علت که طرف مقابل آن ها را میداند، چنین مواردی نیازی به تکرار مجدد ندارند. برای مثال اگر یک شرکت بیمه وضعیت مالی یک تاجر را تضمین کند در حالی که میداند او در اوضاع و احوال بد اقتصادی قرار دارد، بعدا نمیتواند به ضمانت اجرای نقض وظیفه ارائه اطلاعات متوسل شود.
آنچه طرف مقابل میداند تنها در یک صورت نیاز به گفتن دارد و آن در صورتی است که از سوی طرف مقابل مورد سوال قرار بگیرد، در اینجا او خواهان اطلاعات بیشتر میباشد.
به موجب بند سوم ماده ۱۸ قانون بیمه دریایی انگلستان «در صورت عدم استفسار اوضاع و احوال زیر نیازی به اعلام ندارد … ب) هر گونه اوضاع احوالی که بیمهگر از آن مطلع است …»[۱۰۰]
- علم مفروض
آن دسته از حقایق که جزء اطلاعات عمومی جامعه محسوب می شود، نیازی به افشا ندارد. عرف و رویه های جا افتاده و مخاطرات طبیعی و سیاسی از این دسته هستند و سکوت در این موارد تاثیری در اعتبار قرارداد بیمه نخواهد داشت، چرا که طرف مقابل به عنوان عضوی از جامعه نسبت به این موارد آگاه فرض می شود.
در حقیقت چنین فرض می شود که بیمهگر و بیمهگذار موضوعاتی را که تقریبا از یک شهرت عام برخوردار بوده یا جز اطلاعات عمومی محسوب میشوند را میدانند و در نتیجه نمی توانند به دفاع عدم افشای حقایق متوسل شوند.
به موجب بند سوم ماده ۱۸ قانون بیمه دریایی انگلستان «در صورت عدم استفسار اوضاع و احوال زیر نیازی به اعلام ندارد … ج) فرض این است که باید از اموری که معروفیت عام دارند اطلاع داشته باشند.
همچنین اموری که در جریان عادی کسب و کار بیمه معمول است …››[۱۰۱]
بعضی از موارد نیز وجود دارند که از طرف مقابل انتظار میرود آن ها را پیش بینی نماید. برای مثال در ایران برای جشنهای آخرسال مانند چهارشنبهسوری از چندین روز قبل مواد محترقه وارد بازار شده و در مغازهها عرضه می شود، حتی شاید مغازههای عرضه مواد خوراکی نیز آن ها را بفروشند؛ در حالی که تهیه مواد محترقه از مواردی نیست که جز اقلام یک فروشگاه مواد غذایی باشد. بیمهگذاری که به عنوان صاحب چنین مغازهای بیمهنامه آتشسوزی و انفجار دارد، شاید هرگز در زمان انعقاد بیمهنامه مذکور به بیمهگر اعلام نکرده باشد که در روزهای پایانی سال اقدام به عرضه مواد محترقه می نماید و اصولا شاید چنین موضوعی به ذهنش نیز خطور نکند، لیکن بیمهگر و یا نمایندگان او به عنوان متخصص این امر، باید چنین مواردی را پیش بینی نمایند و حتی می توانند برای احتیاط در این مورد از بیمهگذار سوال کرده و او را در اظهار تمامی مطالب تاثیرگذار راهنمایی نمایند.[۱۰۲]
با تمام آنچه گفته شد چنین به نظر می آید اطلاعاتی که دانستن آن ها بر طرفین قرارداد بیمه فرض می شود، اطلاعاتی باشند که تازگی داشته باشند، اطلاعات و موضوعاتی که در گذشته معروفیت عام داشته اند، اگر در حال حاضر نیز عمده باشند، باید ابراز شوند.[۱۰۳]
حال باید دید سطح آگاهی که از یک شخص متعارف انتظار میرود، چیست؟ هرچند از برخی از افراد میتوان انتظار داشت که بیشتر از دیگران آگاه باشند، اما با این حال معیار نوعی است. پذیرفتن معیار شخصی تکلیفی ناعادلانه و بیش ازحد متعارف بر عهده طرفین می گذارد و بنابرین طرفین ملزم خواهند بود در انجام تعهد خود رفتار و آگاهی های یک شخص متعارف را در نظر بگیرند.[۱۰۴]
بند دوم : اعراض طرف مقابل
این امکان وجود دارد که یک طرف به دلایل مختلف از دانستن برخی موارد اعراض نماید. لذا بیان آنچه خود فرد آن ها را نادیده گرفته ضرورت نداشته و طرف مقابل نسبت به اظهار آن ها متعهد نمی باشد. البته با توجه به آنچه قبلا گفته شد این فرض در صورتی صحیح است که حقایق مذکور عمده تلقی نشوند، به عبارت دیگر اطلاعاتی که با توجه به معیارهای اشاره شده عمده تلقی نمیشوند، در صورتی هم که مورد سوال قرار نگرفته باشند، نیازی به افشا ندارند.
اعراض از دانستن حقایق ممکن است به یکی از طرق زیر حاصل شود؛
- عدم پرسش
در رابطه با هر یک از انواع قراردادهای بیمه ممکن است مسایل و موضوعاتی مطرح نشده باقی بماند و مورد سوال نیز واقع نشوند. اگر سوالی پرسیده نشود، طرف مقابل حق دارد این طور تلقی نماید که او مایل نبوده در آن مورد چیزی بداند. در حقیقت همانطور که قبلا نیز اشاره شد، تعهد سنتی به افشای خودبهخودی حقایق عمده، در بسیاری از نظامهای حقوقی به تدریج جای خود را به تعهد کسب اطلاع از طریق پرسش داده است.[۱۰۵]