با توجه به تعاریفی که در متون دینی برای مفهوم صبر مطرح شده، جالب به نظر میرسد که مؤلفه های این مفهوم را در افراد مضطرب و افسرده مورد مقایسه قرار دهیم و تفاوت آن با افراد بهنجار را بررسی نماییم.
۱-۲- بیان مسأله
قرن هاست که افسردگی به عنوان یک مشکل روانی در زندگی افراد شناخته شده است (کاپلان و سادوک،۲۰۰۳). این اختلال یکی از شایعترین بیماریهای ناتوانکننده در کشورهای مختلف است (نوحی،۱۹۹۸؛ به نقل از فلاح و همکاران، ۱۳۸۶). اختلال افسردگی در واقع بیماری گسترده و آسیبزایی است که می تواند هر فردی از هر نژاد و قشری را مبتلا سازد (کاپلان و سادوک،۲۰۰۳) و از جمله شایعترین اختلالات روانی است و به عنوان یک مشکل بهداشتی و جهانی در تمامی فرهنگها خودنمایی می کند (فلاح و همکاران،۱۳۸۶).
همچنین اضطراب نیز یکی از شایعترین اختلالات روانی محسوب می شود. اگرچه عقیده بر این است که اضطراب کم برای حیات و زندگی روزمره لازم است، اما اضطراب زیاد نیز زیانهای جدی بر جسم، روان، روابط اجتماعی، حرفه و تحصیلات وارد میآورد و فرد را از دارا بودن یک سلامت کیفی قابل قبول در زندگی محروم می نماید (کاتزلینک و کنت[۵]،۲۰۰۱).
با توجه به شیوع بالای این دو اختلال واثرات منفی آن بر افراد و جامعه، پژوهش در زمینه علل و عوامل دخیل در آن ها ضروری به نظر میرسد.
یکی از مفاهیمی که امروزه، پژوهشهای زیادی درباره آن صورت میپذیرد، مفهوم ذهنآگاهی است. ذهنآگاهی به معنای توجه کردن به شیوهای خاص، هدفمند و خالی از قضاوت است (کابات زین[۶]،۱۹۹۰). ذهنآگاهی یعنی بودن در لحظه با هر آنچه اکنون هست، بدون قضاوت و بدون اظهارنظر درباره آنچه اتفاق می افتد؛ یعنی تجربه واقعیت محض بدون توضیح (سگال، تیزدیل و ویلیامز[۷]،۲۰۰۲). اساس ذهنآگاهی از تمرینهای مراقبه شرقی گرفته شده است که ظرفیت توجه و آگاهی پیگیر و هوشمندانه را (که فراتر از فکر است) افزایش میدهد. ذهنآگاهی را میتوان به عنوان یک شیوه « بودن» یا یک شیوه «فهمیدن» توصیف کرد که مستلزم درک احساسات شخصی است (بائر[۸]،۲۰۰۳؛ به نقل از کاویانی،۱۳۸۷).
در سال ۱۹۹۰، کابات زین مسأله ذهنآگاهی را مورد توجه قرار داد و درمانی را بر اساس آن ابداع نمود. بعدها دانشمندان بسیار دیگری این درمان را برای اختلالات روانی مختلف به کار برده و اثربخشی آن را گزارش نمودند. امروزه ذهنآگاهی به عنوان یک صفت روانی، مورد پژوهش قرار گرفته است و پنج مؤلفه برای آن تعریف شده است. این مؤلفه ها عبارتند از: مشاهده[۹]، عمل توأم با آگاهی[۱۰]، عدم قضاوت[۱۱]، توصیف[۱۲] و عدم واکنش پذیری[۱۳].
با توجه به اینکه درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی در درمان افسردگی و اضطراب مؤثر بوده است، ما در این پژوهش برآنیم تا مؤلفه های ذهنآگاهی را به عنوان یک صفت در افراد مضطرب، افسرده و بهنجار مورد مقایسه قرار دهیم تا نقش آن ها در شکل گیری این اختلالات معین گردد.
ازطرفی در کشورما که اساس حکومت بر دین و احکام فراگیر آن استوار است و مذهب نقش عمده و غیرقابلانکاری در زندگی مردم ایفا می نماید، پیدا کردن رابطه میان مفاهیم دینی و مفاهیم روانشناسی، امری ضروری به نظر میرسد.
صبر یکی از واژه هایی است که به طور مکرر در قرآن کریم به کار رفته و به علت نقش بسیار مهم و اساسی که در تکامل فردی و اجتماعی بشر به عهده دارد، خداوند تقریبا در نود و سه آیه آن را مطرح کردهاست. صبر به معنای استقامت و پایداری در برابر تمامی علل و عواملی است که مانع رسیدن انسان به آن تعالی و کمالی است که هدف آفرینش و خلقت اوست و ادیان و شرایع الهی، بشر را به سوی آن هدایت می کند(خوشحال دستجردی،۱۳۸۱).
در مطالعه ای که توسط خرمایی(۱۳۸۸) صورت گرفته، پنج مؤلفه برای صبر مشخص گردیده است. این مؤلفه ها عبارتند از: شکیبایی، استقامت، رضایت، درنگ و متعالی شدن.
ما در این پژوهش به بررسی و مقایسه مؤلفه های صبر در افراد افسرده، مضطرب و بهنجار میپردازیم.
۱-۳- اهداف پژوهش
۱-مقایسه مؤلفه های ذهنآگاهی در افراد افسرده،مضطرب و گروه بهنجار
۲-مقایسه مؤلفه های صبر در افراد افسرده،مضطرب و گروه بهنجار
۱-۴- ضرورت و اهمیت پژوهش
افسردگی ، شایعترین اختلال خلقی و عاطفی و بزرگترین بیماری روانی قرن حاضر است. به بیان سادهتر، افسردگی یک واکنش روانی-زیستی در برابر فشارها و استرسهای زندگی است. چنین حالت واکنشی و اختلال خلقی، محدود به زمان و مکان خاصی نیست و می تواند در هر زمان و هر مکان و برای هر شخصی در هر موقعیتی که باشد، پدید آید. شایان ذکر است که بسیاری از اختلافات خانوادگی و مشکلات روابط انسانی، نتیجه نوعی افسردگی پایدار و مزمن است که شخص را مبتلا کردهاست( افروز،۱۳۸۱).
مطابق آمار سازمان بهداشت جهانی (WHO) حدود ۱۲ درصد از جمعیت کشورهای مختلف به درجاتی از افسردگی مبتلا میباشند. بعضی از محققان نیز بر این باورند که حدود ۳۰ درصد از مردم در طول حیات خود دچار افسردگی میشوند. در واقع متأسفانه آمار افسردگی بقدری زیاد و قابل ملاحظه است که فراوانی این بیماری روانی تنها با سرماخوردگی سادهی جسمانی قابل مقایسه میباشد ( سلیگمن و روزنهان،۱۹۹۶).
مطالعاتی که در سالهای اخیر توسط کارشناسان سازمان بهداشت جهانی صورت گرفته است حاکی از افزایش دامنه شیوع افسردگی در جوامع درحال توسعه میباشد. با کمال تأسف باید گفت که کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست و درصد قابل توجهی از افراد جامعه دچار درجاتی از افسردگی هستند (افروز،۱۳۸۱).
اضطراب نیز جزء اختلالات روانی محسوب می شودکه از شیوع بالایی برخوردار است. اضطراب زمینه ساز اختلالات متعددی نظیر ترس، وسواس، خودکشی، سوء مصرف مواد، اختلالات شخصیتی و انواع انحرافات است (کاکاوند و پارسامنش،۱۳۸۹).