به بیان دیگر، نگرش از سه بعد «شناختى»، «عاطفى» و «رفتارى» تشکیل مىشود(وست، ۲۰۰۵). بعد «شناختى» به اطلاعات و دانستههاى فرد درباره یک موضوع، رویداد یا عمل مربوط مىگردد. بعد «عاطفى» به احساس خوب یا بد، مثبت یا منفى، مفید یا غیرمفید بودن اشاره دارد. و بعد «رفتارى» نگرش، به آمادگى شخصی براى عمل نظر دارد. این سه عنصر مؤلّفههاى تشکیلدهنده حالتى به نام «نگرش» است. این حالت نه تنها از ترکیب این سه عامل ناشى مىشود، بلکه تعامل آن ها با یکدیگر نیز در این زمینه نقش دارد؛ به این صورت که شناخت فرد و اطلاعات او در امور گوناگون، احساسات و عواطف او را تحت تأثیر قرار داده، حالت خوشایند یا ناخوشایندی در او پدید مىآورد(کینگ، ۲۰۰۸). از سوى دیگر، احساسات مثبت یا منفى و عواطف خوشایند یا ناخوشایند بر شناخت فرد اثر گذاشته، برداشتهاى متفاوتى در او پدید مىآورد. هر یک از این شناختها و احساسها آمادگى انسان را براى عمل متأثر مىسازد(آلبراسین و همکاران، ۲۰۰۵). بنابرین، با توجه به تعاریفی که ارائه شد، میتوان چنین نتیجه گرفت که نگرش معنوی در حیطه شناختی و عاطفی، و توانایی معنوی در حیطه رفتاری نگرش قرار میگیرد(امرام و همکاران، ۲۰۰۷).
با توجه به نکات مطرح شده، توجه به معنویت و رشد معنوی در هر فرد از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا قرار گرفتن در مسیر رشد معنوی همان مسیر رسیدن به کمال و سعادتی است که مورد رضایت و خواست خداوند برای تک تک انسانها و آرزوی انسانهای متعالی است. از اینرو، چالش عمده پیش روی روانشناسی معاصر سنجش پدیده پیچیده «معنویت» است؛ چرا که بسیاری از مؤلّفههای معنویت ماهیت کیفی درونی و ذهنی دارد(الکاینز و همکاران، ۱۹۸۸). از جمله ابزارهای ساخته شده در این زمینه، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱٫ پرسشنامه «ماتریس ـ روانی معنویت» ساخته شده توسط ولمن: این پرسشنامه بیشتر جهتگیری معنوی را میسنجد و دارای ۸۰ گزینه به روش پاسخ دهی «لیکرت» است.
۲٫ مقیاس «هوش معنوی»ساخته شده توسط نزل که دارای ۱۷ گزینه به روش پاسخدهی «لیکرت» است.
۳٫ مقیاس «هوش معنوی یکپارچه» ساخته شده توسط آمرام و درایر: نوع بلند این پرسشنامه دارای ۸۳ گزینه و نوع کوتاه آن دارای ۴۵ گزینه است و از ۴ مؤلّفه «هشیاری»، «فیض الهی»، «معنایابی» و «حقیقت» تشکیل شده است.
۴٫ مقیاس «معنویت و مراقبت معنوی» ساخته شده توسط مک شری و همکاران او: این مقیاس دارای ۱۷ ماده است که دارای ابعاد امیدواری، معنایابی در زندگی، توانمندی گذشت از خطای دیگران، باورها و ارزشهای اخلاقی، مراقبتهای معنوی، داشتن رابطه خوب با دیگران، باور به خدا، اخلاقی بودن، خلّاقیت و اظهار وجود است.
۵٫ مقیاس «باورهای معنوی» ساخته شده توسط هاچ و همکاران او: این مقیاس دارای ۳۵ ماده و چهار خرده مقیاس مراسم عبادی بیرونی، سیّالی درونی، مراقبه و هستینگری، و تواضع و فروتنی است.
۶٫ مقیاس «خودگزارشی معنوی» کینگ: این مقیاس دارای ۲۴ گزینه به روش پاسخدهی «لیکرت» است و از ۴ مؤلّفه تفکر نقادانه، معناسازی شخصی، آگاهی متعالی و گسترش خودآگاهی تشکیل شده است.
۷٫ پرسشنامه «تجربه معنوی دانشجویان» ساخته شده توسط غباری بناب، لواسانی و محمّدی: این پرسشنامه شامل ۷۵ ماده به روش پاسخدهی «لیکرت» است و دارای ۶ مؤلّفه «معنایابی در زندگی»، «تأثیر ارتباط با خداوند»، «شکوفایی و فعالیت معنوی»، «تجربیات متعالی و عرفانی»، «تجربیات سلبی»، و «فعالیتهای اجتماعی و مذهبی» است.
۸٫ پرسشنامه «هوش معنوی» ساخته شده توسط عبداللهزاده: این پرسشنامه شامل ۲۹ ماده به روش پاسخدهی «لیکرت» است.
۹٫ پرسشنامه «گرایشهای معنوی» ساخته شده توسط شریفی و همکاران او: این پرسشنامه شامل ۳۳ سؤال به روش پاسخدهی «لیکرت» است و دارای چهار مؤلّفه «باورهای معنوی در زندگی»، «تجربه معنویت در زندگی»، «خودشکوفایی معنوی»، و «فعالیتهای اجتماعی و مذهبی» است.
نکته قابل توجه در بیشتر پرسشنامه هایی که در زمینه معنویت و رشد معنوی ساخته شده، ابهام موجود در تعریفها و سؤالات مطرح شده است. به عبارت دیگر، بسیاری از سؤالات پرسشنامهها به دلیل در نظر نگرفتن تعریف دقیق و روشنی از «معنویت» و فرایند رشد معنوی، به صورت کلی و در هالهای از ابهام بیان شده که در نتیجه، توانایی کافی در تفکیک افراد معنوی از غیرمعنوی را دارا نیست.
برخی از محققان پدیده «معنویت» را تحت عنوان یکی از انواع هوش مطرح کردهاند(میر، ۲۰۰۰). این دسته از محققان معتقدند: احساسات و ابعاد متعالی یا روحانی در انسان، در انواع متعارف هوش نادیده گرفته شده است(ناسل، ۲۰۰۴ و گاردنر، ۲۰۰۰). با وجود این، به کار گیری واژه «هوش» برای معنویت همچنان مبهم است؛ زیرا هوش مستلزم وجود مجموعه ای از تواناییهای ذهنی است که در طول عمر رشد میکند و باید قابل انداره گیری باشد. پس باید جنبههای پدیدارشناختی معنویت ـ مانند حالات روحانی و متعالی ـ را از جنبههای عقلانی حل مسئله و پردازش اطلاعات جدا کرد یا دست کم ابزاری طرّاحی نمود که بتواند این تواناییها را به درستی و به طور علمی بسنجد(امونز، ۲۰۰۰). از اینرو، توانایی پرسشنامههایی که با عنوان «هوش معنوی» ساخته شده است، در رابطه با سنجش مقوله پیچیده «هوش معنوی»، زیر سؤال خواهد رفت. با این تفاصیل، بیشتر محققان «معنویت» را به عنوان یک نگرش یا تمایل بررسی کردهاند که با بهره گرفتن از ابزار متداول روانشناسی قابل سنجش و اندازه گیری باشد(گاردنر، ۲۰۰۰).
اعتقاد به معنویت دو اثر جالب در زندگی انسان دارد :
اول اینکه :رهنمونی درونی به سوی هدف های انسانی و خدا پسندانه است و در نتیجه آدمی را از اسارت خود نگری نجات میدهد و از یک عنصر خود نگر و احیاناً ستمگر ، انسانی فرانگر ، عدالت خواه و حق طلب میسازد .
دوم اینکه : از نظر انتخاب وسیله هرگز به انسان اجازه نمی دهد حقی را ضایع سازد و آن را ناچیز بشمارد .(غفوری ).
معنویت در کار بیشتر به جنبههای فردی اشاره دارد و معنویت در محیط کار بیشتر به جنبههای سازمانی اشاره دارد .
ضرورت معنویت در زندگی فردی ، کاری ، سازمانی :
مفهوم معنویت برای درک تغییر و تحول سازمانی و به علاوه تشریح سیستم های ارزشی و توسعه مدیریت و رهبری و توانمندی به کار برده می شود. معنویت در کار و سازمان به عنوان احساس