۲-۲-۴-۱- پژوهشهای خارجی
جیمزشین[۱۱۷] (۱۹۸۶) پژوهشی تحت عنوان “بررسی سبک های نظارتی مدیران از دیدگاه معلمان ” انجام داد. یافته های این پژوهش نشان داد که بین رفتارهای نظارتی واقعی مدیران با رفتارهای نظارتی ایده ال معلمان، تفاوت معناداری وجود دارد. این پژوهش نشان داد که معلمان، سبک های نظارتی مشارکتی و غیر مستقیم را بر سبک های کلاسیک و دستوری ترجیح میدهند . اولیوا[۱۱۸](۱۳۷۱) شیوه های نظارت و راهنمایی مدیران مدارس را بر روی پیوستاری واحد به دو دسته مستقیم و غیر مستقیم تقسیم میکنند.
پژوهش های متعدد سرجیوانی و استارات در سال های ۱۹۸۵ و ۱۹۹۳ نیز نشان داد که مدیران از انواع سبک های نظارت و راهنمایی به یک میزان استفاده نمی کنند. همچنین، پژوهش هوی و میسکل[۱۱۹] (۱۹۹۸) در زمینه: ” بررسی سبک های نظارتی مدیران از دیدگاه معلمان” نشان داد که معلمان ساختارهای ارگانیکی را که متناسب با سبک های نظارتی روابط انسانی و منابع انسانی است بر ساختارهای میکانیکی که هماهنگ با نظارت کلاسیک است، ترجیح میدهند. ابمییر و نیکلاس[۱۲۰] (۱۹۹۹) ،پژوهشی را با عنوان ” تاثیر نظارت مشارکتی مدیر و معلم همتا بر اعتماد معلمان و تعهد و تمایل برای همکاری مؤثر ” به انجام رسانده اند. این پژوهش با هدف افزایش شناخت نتایج فرایند نظارت از طریق بررسی تاثیر سبک نظارت مشارکتی بر عملکرد مؤثر چندین معلم که با پیشرفت دانش آموزان و اثربخشی مدرسه ارتباط داشته است، انجام شده است. نتایج این پژوهش تاثیر نظارت مشارکتی را در زمان اجرا به وسیله همکاران همتا و از طریق آموزش اصول تعهد معلم ،تعهد آن ها نسبت به مدرسه، اعتماد به مدیریت، اعتماد به معلمان همکار، میل به مشارکت و شایستگی دو بعدی معلمان (انتظار عملکرد و انتظارات مبتنی بر شایستگی) تخمین زده است. هلن کولین[۱۲۱] (۱۹۹۹) در بررسی سبک رهبری اصولی و اثربخشی مدارس متوسطه در نیوجرسی نتیجه میگیرد که رهبری اصولی رابطه معنی داری با اثربخشی مدارس با توجه به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ندارد. در حالی که بین وضعیت اقتصادی – اجتماعی و پیشرفت آموزشی دانش آموزان رایطه معنی داری وجود دارد .
کاستیرابا[۱۲۲](۲۰۰۳) در پژوهشی با عنوان ” ادراکات معلمان دبیرستانی تازه کار اوکراینی و کانادایی” به بررسی استنباط معلمان تازه کار از رویکردهای واقعی و ذهنی و ارتباط ادراکی آن ها در جهت بهسازی حرفه ای در دبیرستان های کانادا و اوکراین پرداخت . این پژوهش بر این اعتقاد استوار بود که فرایند نظارتی باید منعکس کننده تلاش مشارکتی برای رفع ، مسائل حرفه ای معلم به صورت انفرادی باشد . نتایج پژوهش نشان داد که معلمان تازه کار در هر دو کشور بیشترین تمایل را به استفاده از روش نظارتی که نیازهای حرفه ای فردی آنه را پوشش دهد، داشتند. انتخاب رویکردهای نظارتی، برنامه ریزی بهینه و مشارکت فعال در فرایند تصمیم گیری پیرامون فعالیت های نظارتی، به عنوان وجود منافع سودمند برای آن ها ملاحظه گردید . همچنین معلمان تازه کار از روش نظارتی که اعتماد و مشارکت آن ها را افزایش داده و برای آنان پشتیبانی و حمایت را فراهم می کند و نیز نظارت و راهنمایی آموزشی که به شکل دقیقی با بهسازی حرفه ای مرتبط می شود حمایت کردند و برای رشد حرفه ای و بهبود آموزش شان به منظور فراهم آوردن آموزش کیفی برای دانش آموزان اظهار تمایل دارند.
اپستن[۱۲۳]( ۲۰۰۳) در پژوهشی که تحت عنوان ” ارتباط بین سبک نظارتی ناظران و نقش جنسیتی ناظران بر روی معلمان دوره ابتدایی ” انجام داد، بین سبک نظارتی ناظران و نقش جنسیتی ناظران رابطه معناداری مشاهده نمود. باتناگر(۲۰۰۵)، در تحقیقی که در کشور هند تحت عنوان بررسی و اندازه گیری رابطه توانمندسازی روانشناختی و تعهد سازمانی در میان مدیران سازمان های دولتی این کشور انجام داد به این نتیجه دست یافت که توانمندسازی کارکنان ارتباط مثبت و معناداری با تعهد سازمانی دارد. همچنین مؤلفه های معناداری، خودمختاری و اثرپذیری قادر به پیشبینی تعهد سازمانی هستند.
چوری[۱۲۴] (۲۰۰۵)، در تحقیق خود به مطالعه دو متغیر مهم و تأثیرگذار در موفقیت و اثربخشی سازمان یعنی سبک رهبری و تعهد سازمانی پرداخته است که نتیجه ان این است که سبک رهبری تحول آفرین با تعهد سازمانی کارکنان رابطه مثبت و معنادار و سبک رهبری تبادلی با تعهدات سازمانی کارکنان رابطه منفی و معنادار دارد.همچنین ویژگی های فردی با تعهد سازمانی کارکنان رابطه معناداری ندارد. نواچوکو پرینس الولوب[۱۲۵] (۲۰۰۶) در تحقیق خود با عنوان تحصیلات معلم، پیشرفت تحصیلی و اثربخشی مدارس متوسطه در نیجریه نتیجه میگیرد که معلمان به دانش و مهارتهای حرفه ای و عمومی نیازمندند و باید در زمینه ی تدریس خود آموزشهای اکادمیکی و حرفه ای ببینند.
کوهن(۲۰۰۷) معتقد است ،تعهد سازمانی سه حوزه توسعه مفهومی را شاهد بوده است . اما رویکرد نوین به تعهد سازمانی رویکرد چند بعدی است . بنابرین ،تحقیقات پژوهشگران چند بعدی بر انواع تعهد متمرکز شده است که میتواند برای تبیین رفتار در محیط کار در نظر گرفته شود. یکی از مدل های چند بعدی که پذیرش عام یافته و در تحقیقات سازمان در طول ۲۳ سال گذشته مورد استفاده قرار گرفته ،مدل سه بعدی می یر و آلن(۱۹۹۷) میباشد (کوهن،۲۰۰۷ص ۳۵۴).
پژوهشی در دانشگاه افریقای جنوبی به وسیله شابلالا و تمبینکوسی[۱۲۶](۲۰۰۷) با عنوان ” بررسی فعالیت های نظارت آموزشی مدیران مدارس ابتدایی ” انجام گرفت که دو هدف اصلی داشت : ۱- ادراکات و دیدگاه های مدیران و معلمان را نسبت به نظارت و راهنمایی آموزشی در زیمباوه بررسی و مقایسه نماید . ۲- تلاش برای ایجاد چارچوبی که بتواند اثربخشی نظارت آموزشی در مدرسه های زیمباوه را بهبود بخشد . مهمترین بخش این مطالعه برخورد سیاسی، فرهنگی و نظارتی در رشد تئوریهای نظارت آموزشی اثرگذار میباشد که می بایست در کشورها حاصل آید. شیوه ها و روش های به کار گرفته شده مورد بحث قرار گرفت و با بهره گرفتن از تحلیل عامل ، وضعیت موجود در مدارس در قالب چهار متغیر اصلی شناسایی و بیان شد : ۱- نبود یک بینش روشن درباره نظارت و راهنمایی آموزشی مؤثر ۲-ایجاد یک مدل نظارت آموزشی و سبک رهبری که رشد حرفه ای معلمان ارتقاء نمی بخشد و بی اثر میباشد. ۳- رهبری های داخلی و خارجی که به طور معنی داری در برنامه آموزشی مدیران دخالت میکنند . ۴- ساختار و ظرفیت ناکافی مدیران، که بر رهبری آموزشی مؤثر مداخله میکنند. سپس پیشنهاداتی به شرح زیر بیان شده است :۱- کاربرد مدل های نظارت های آموزشی که کنش متقابل در میان مدیران و معلمان تشویق میکنند. ۲- ایجاد یک جو مؤثر در مدرسه ، که بهسازی و بهبود نظارت آموزشی مؤثر را توسعه دهد. ۳- ایجاد یک برنامه توسعه و بهسازی کارکنان که آموزش مؤثر را ارتقاء بخشد. ۴- برقراری خط مشی های دولت که در برنامه های نظارت آموزشی مدیران مداخله میکنند. ۵- تعبیه مکانیزم های مهارتی که به طور مؤثر نظارت و راهنمایی آموزشی را هدایت کنند.
-
- . Wayne, John A & Feldman ↑
-
- . Robbins ↑
-
-
. Anderson
↑
-