فرهنگ عبارت از توانایی ها و عادت هایی است که آدمی به عنوان عضو جامعه کسب کردهاست. ارتباط بین فرهنگ و شخصیت افراد به حدی است که بعضی از روانشناسان اعتقاد دارند که جدا کردن آن دو، تقسیم و تفکیکی نادرست است زیرا رفتار و وضع نفسانی اشخاص آئینه ای فرهنگ نما است و فرهنگ جدا از افرادی که آن را دارا هستند، وجود ندارد. از سوی دیگر می توان گفت که شخصیت بر اثر جریان فرهنگی شدن به وجود میآید و مفهوم شخصیت لااقل تا حدی نماینده جذب و عناصر فرهنگ موجود در محیط است. مطالعات روانشناسی فردی و اجتماعی نشان میدهند که سبک و روش زندگی فرد در ایجاد سلامت فکر و بروز اختلال های روانی واکنشی نهایت اهمیت را دارند (شاملو، ۱۳۸۲).
۲-۹-۱ اضطراب:
اضطراب هنگامی حس می شود که فرد پیشبینی مبهمی از خظری احتمالی داشته باشد که بنیان آن را نمی داند. اضطراب، حالاتی وصف ناشدنی دارد که میتواند با برخی دشواریهای بدنی توأم باشد. احساس فشار در گلو و قلب و دشواریهای تنفسی را «دلهره» اصطلاح کردهاند. به هر حال، دلهره و اضطراب، هر دو را از نظر علت یکی میتوان فرض کرد. تفاوت عمده اضطراب با ترس، در شناختن و نشناختن منبع آن است (همان منبع).
اضطراب خواه به مفاهیمی به صورت علامتی بارز، و خواه همراه با سایر اختلالات حالتی است که هسته مرکزی بسیاری از بیماریهای روانی میباشد.
در نوروز اضطراب، احساس نگرانی ناراحتی عمده بسیار است. اگر به صورت دوره ایی باشد اختلال هراس و اگر مزمن و مداوم باشد، اختلال اضطراب منتشر خوانده می شود. طبق راهنمایی تشخیصی و آماری بیماریهای روانی در اختلال هراس خصوصیت اساسی، حملات تکراری شونده اضطراب هراس و بی قراری است. حملات هراس با دوره های مشخص نگرانی که ناگهانی است ظاهر می شود بحث فشار روانی تا قبل از انقلاب صنعتی به گستردگی امروز نبود و به وجود آمدن سازمانهای بزرگ و پیچیده و همراه با تسلط تکنولوژی شرایط را به گونه ای فراهم نموده است که امروز فشار روانی را یکی از معضلات جوامع بشری که موجب سلب آرامش شده است در تمامی علوم جای طرح و بررسی پیدا کردهاست.
به راستی زمان حاضر، عصر اضطراب، فشارهای روانی و استرس است. دوره ای که در آن، انسان بیش از هر زمان دیگری در معرض عوامل موجد فشار قرار گرفته و مصائب و مشکلات بیشماری از هر طرف او را احاطه کردهاست. در چنین جهان پرهیاهویی چگونه میتوان از فشارهای روانی اجتناب کرده و یا با آن به مقابله پرداخت ؟ (الوانی، ۱۳۷۴).
توجه به «همه گیری استرس» وضعی به وجود آورده است که می توان برای آن توصیف عبارت «جنگ و گریز همگانی» را به کار برد. از این رو چشم انداز تازه ای از دانش در این زمینه پدیدار گشته است مانند رفتار پزشکی و یا شناخت بیماریهای توأم عصبی روانی (احمد آبادی،۱۳۷۷ به نقل از کوئیک و کوئیک).
اضطراب به عنوان یکی از شایع ترین مشکلات عاطفی انسان امروزی آن چنان در تار و پود زندگی وی ریشه دوانیده که به جرئت می توان گفت: ریشه بسیاری از بیماریهای جسمی، کسالتی روحی، آشفتگیهای رفتاری و واکنش ناکافی او را این مشکل تشکیل میدهد. اضطراب در درون ما، واکنشی است در مقابل رشد سریع تکنولوژی، شهر نشینی، از هم پاشیدگی جوامع، بروز انقلابات، فشارهای روانی – اجتماعی و تعارضات فردی که به شکلی فراینده حیات بارور و مؤثر انسان امروزی را تهدید می کند. (الوانی، ۱۳۷۴ به نقل از کاپلان و سادوک).
بنابرین در تمدن کنونی هر فردی در زندگی خود کم و بیش اضطراب را تجربه می کند (جمال فر، ۱۳۷۳ به نقل از رأس و آلن) و بسته به تجربیات شخصیت فرد عوامل مختلفی میتوانند موجب اضطراب وی گردند: فضاهای باز، بلندیها، جمعیت،جوانان، تنهایی، انگیزه های غیر قابل کنترل درونی، تاریکی، غریبه ها و مانند آن از جمله این عوامل میباشند. آنهایی که از این اضطرابها در رنج هستند محتاج توجه،مساعدت و یاری والدین و خانواده، شبکه های حمایت گر اجتماعی، روان شناسان و افرادی ذی صلاح میباشند. لیکن متأسفانه بنا به عللی هیچکدام از توجهات و مساعدتها در دسترس فرد مضطرب قرار نمی گیرد.
۲-۹-۲ علل اضطراب:
اضطراب همیشه جنبه روانی نداشته، بلکه در برخی موارد یک بیماری است که اساس بیولوژیک دارد و کاملاً قابل کنترل و درمان است. بشر به منظور ادراک اضطراب غیر طبیعی از سه مدل استفاده کردهاست، در ابتدا این نوع اضطراب به وقایع محیطی نسبت داده می شد، مانند حالت ماه یا عملکرد ارواح خبیثه و یا استرس ناشی از وقایع خرد کننده زندگی (پور افکاری،۱۳۶۸). بسیاری از پزشکان برجسته پیشنهاد کرده اند که ممکن است پایهای فیزیکی برای اضطراب غیر طبیعی، وجود داشته باشد، ولی هرگز از نظر فیزیکی مشکلی یافت نشده بود، زیرا که مغز توسط دانشمندان به طور دقیق، مورد تحقیق قرار گرفته است (شاملو،۱۳۸۲).
اضطراب مستقیماً با آینده ارتباط دارد و فاقد یک عامل عینی و مشخص است و دارای سه جنبه اصلی است:
الف) جنبه فیزیولوژی
ب)جنبه حرکتی
ج)جنبه شناختی – روانی
۲-۹-۲-۱ جنبه فیزیولوژیکی:
اضطراب مربوط به برانگیختگی سیستم عصبی است که آن را به صورت یک هیجان معرفی میکند. جنبه فیزیولوژیکی شامل پدیدههای قابل مشاهده هستند که اکثراً با هم بروز نمیکنند مانند میزان ضربان قلب، تنفس، مقاومت الکتریکی پوست، تعرق و حالت تهوع یا اسهال.
۲-۹-۲-۲ جنبه حرکتی:
شامل ارتعاشات عضلانی، بیش فعالی، به هم خوردن نظم و ترتیب حرکات و پایین آمدن آستانه پاسخهای حرکتی (از جا پریدن) میگردد.
۲-۹-۲-۳ جنبه شناختی – روانی:
اضطراب به طور یقین تلقی نامطبوعی از رفتار مبهم و تهدید آمیز در آینده و احساس دلهره و نگرانی است که فرد نمی تواند آن ها را توصیف کند. بنابرین اضطراب دارای اجزاء یا مؤلفه های سه گانه فوق است که با یکدیگر آمیخته اند و در یکدیگر اثر گذاشته و از یکدیگر تأثیر میپذیرند.
حالات فیزیولوژی:
۱- ضربان قلب
۲- تعرق و تنفس
حالات حرکتی:
۱- لرزش
۲- لکنت زبان
۳- از جا پریدن
حالات شناختی:
۱- تفکرات
۲- تصورات
۲-۹-۳ یادگیری اضطراب:
چه عواملی در محیط باعث ایجاد تعرض، احساس حقارت و عقب ماندگی عاطفی می شود؟
چرا رشد و تکامل روانی – اجتماعی در بعضی ها به صورت سالم انجام میگیرد در برخی دیگر اختلال حاصل می شود؟
در اجتماع ما مهمترین قسمت دنیای روانی – اجتماعی خانواده است. کودک از بدو تولد رابطه نزدیکی با اعضاء خانواده و به خصوص پدر و مادر دارد و از طریق آن ها است که احساس شخصیت او بنا می شود. نامنظمی و ابهام در تنبیه و تشویق از طرف والدین، اثرات سوئی در رفتار کودک بجا میگذارد. در اثر اینگونه رفتار، کودک مضطرب می شود و در او تبدیل به احساس گناه می شود.
در چند ماه اول زندگی لازم است اولیاء به کودک نهایت توجه را مبذول دارند، اما اگر این توجه شدید ادامه یابد کودک می آموزد که از دیگران توقع بی جا و بی اندازه داشته باشد. اینگونه رفتار اولیه نسبت به کودک ایجاد اضطراب را موقتاً به تعویق می اندازد ولی بعدها که فرد خودخواه و لوس، با مسائل زندگی روبرو می شود، احساس میکند که لیاقت کافی برای حل آن ندارد، در این موقع اضطراب او آغاز میگردد.