یکی از اولین تقسیم بندی های صورت گرفته، تقسیم بندی نیلی[۷] است که معیارهای کیفیت, زمان, انعطاف پذیری و هزینه را در نظر گرفته است.
چان، هفت مشخصه را که نشان دهنده عملکرد زنجیره تأمین است شناسایی کردهاست. دو مشخصه کاملاً کمی هستند (هزینه و استفاده از منابع) و پنج مشخصه دیگر کیفی (کیفیت، انعطاف پذیری، وضوح[۸]، اعتماد،نو آوری). بیمون نشان میدهد که اکثر مدلهای زنجیره تأمین دو معیار عملکرد را مورد استفاده قرار دادهاند ۱- هزینه ۲- ترکیب هزینه و پاسخگویی به مشتری(زارع و همکاران، ۱۳۷۶).
هدف از انجام تحقیق حاضر یافتن بهترین معیار عملکرد برای زنجیره تأمین نیست و فقط از میان معیارهای معرفی شده در ادبیات موضوع، چهار معیار کلی که تقریبا تمامی معیارها را در برمیگیرد، برای تعیین اثر RFID انتخاب میشوند. بر طبق ادبیات موضوع معیارهای هزینه, کیفیت, انعطاف پذیری و وضوح در اکثر مدلهای زنجیره تأمین مورد استفاده قرار گرفتهاند. بنابرین در تحقیق حاضر نیز این چهار معیار مبنا قرار داده شده و کارکردهای فناوریRFID با توجه به این چهار معیار مورد بررسی قرار می گیرند. در ادامه تعریفی مختصر از این چهار معیار میدهیم.
-
- هزینه: سود یک سازمان مستقیماً از هزینه عملیاتش تأثیر میگیرد. مانند حداقل کردن هزینه تولید, حداکثر کردن بازگشت سرمایه، حداقل کردن سرمایه درگیر در موجودی، حداکثر کردن فروش, حداقل کردن هزینه های کنترل موجودی.
-
- کیفیت: این معیار مستقیماً با سطح رضایت مشتری از محصول و خدمات ارائه شده برای محصول ارتباط دارد. مانند: حداقل کردن تأخیر در تولید, حداقل کردن زمان پاسخگویی به درخواست مشتریان, حداقل کردن زمان پردازش, حداقل کردن دوباره کاریها
-
- انعطاف پذیری اعضاء زنجیره: درجه ای از توانایی زنجیره عرضه در واکنش به نوسانات تصادفی در الگوی تقاضا مانند: مدیریت و پیشبینی تقاضا و کاهش اثر شلاقی[۹](تغییرات نامنظم در سفارشات طی زنجیره تامین)
- شفافیت و وضوح: هر زنجیره تأمین از تأمین کنندگان, تولید کنندگان, توزیع کنندگان و مشتریان تشکیل شده است. میزان وضوح در یک زنجیره تأمین, صحت و سرعت انتقال اطلاعات را بین این عناصر نشان میدهد(لوی، ۲۰۰۹).
۲-۲-۱۹ فناوری سازمان
فناوری سازمان تمام فرایندهایی را که یک سازمان برای تبدیل ستاده ها به داده ها به کار میگیرد، شامل می شود.
۲-۲-۱۹-۱ اطلاعات
اطلاعات عبارت است از جریانهایی که مجموعه داناییها را تغییر میدهد، این تغییر زمانی اتفاق می افتد که یا مطلبی به مجموعه داناییها افزوده شود و یا تجدید ساختاری در آن به وجود آید.
۲-۲-۱۹-۲ فناوری اطلاعات
عبارت است از شبکه ای پیچیده از رایانه ها، سیستمهای ارتباطات از راه دور و دستگاههای کنترل که به افراد و سازمانها در گردآوری، انتقال، پردازش و بازیابی داده ها و اطلاعات کمک می کند(ای. توربن و دیگران، ۱۳۸۶).
۲-۲-۲۰ نقش IT در فرایندهای سازمان
نقش IT در فرآیندهای سازمان، از قبیل تولید و فروش، رشد چشمگیری داشته است. اولین نسخه های فنآوری رایانه در ابتدا برای نگهداری اطلاعات عملکرد سازمان استفاده میشد؛ اتفاقات و فعالیتهای روزها و هفتههای گذشته در اختیار مدیران قرار میداد. با توسعه سیستمها و فنآوری شبکه، امکان جمع آوری و استفاده از اطلاعات همزمان با رخداد آن ها فراهم شد؛ یعنی اطلاعات عملیات سازمان در لحظه وقوع از طریق شبکه در اختیار مدیران قرار میگرفت. بعدها بسیاری از مراحل ثبت دستی اطلاعات به روشهای رایانهای و اتوماسیون تبدیل شد و برخی مراحل کاری کارمندان نیز حذف گردید.
سیستمهای رایانهای اکنون امکان مشاهده و نظارت بر عملکردها را فراهم کرده و خطاها و مشکلات کارگاه را قبل از وقوع به اطلاع کارکنان و مدیران سازمان میرسانند. بسیاری از فرایندهای دستی قدیمی به طور اتومات شدهاند. این تحولات موجب تغییرات مهمی در ساختار شغلی و تخصصی پرسنل شده است.
برخی مشاغل حذف شدهاند و برخی کارها قبلا دستی انجام می شداز طریق رایانه و به شیوه های جدید انجام میشوند؛ برای مثال، برنامهریزها یا افراد مسئول کنترل پروژه ها، که قبلا کار خود را به روشهای دستی و روی کاغذ و فرمهای دستی انجام میدادند، اکنون با به کارگیری سیستمهای رایانهای ویژه، تبدیل به کاربران تخصصی و برنامهنویس رایانهای شدهاند و قدرت و مهارت شغلی خود را چندین برابر توسعه داده اند(سید جوادین ، ۱۳۸۶).
استفاده از فناوری اطلاعات، علاوه بر اثر روی طبیعت کار و محیط کار، نحوه رقابت سازمانها را هم تغییر داده است. IT موجب توسعه و بهینه سازی عملیات داخلی سازمانها، کاهش هزینه های داخلی و تسریع در امر تولید شده است. کاهش هزینه ها فرصت سودآوری حتی در قیمت پایینتر برای محصولات را نیز ممکن ساخته، با سرعت عمل در رساندن محصول به بازار، دسترسی به سود سریعتر رخ میدهد. IT به یاری فرایندهای بازاریابی و فروش آمده و سرعت عمل در بازاریابی را خصوصاًً در مواردی که محصولات جدید موجب گرانی قیمت و پایمال شدن فرصتها می شود بهبود بخشیده است(مومنی، ۱۳۸۰).
اطلاعات دقیقتری از مشتری در اختیار عوامل فروش در سازمان قرار گرفته و نیاز مشتری به موقع تشخیص داده می شود. محاسبه دقیق محصول متناسب با نیاز و منابع هر مشتری امکان پذیر است. به کارگیری سیستمهای IT فرآیندهای خرید را نیز سادهتر و سریعتر نموده است.
نقش IT تنها به خرید محصول توسط مشتری ختم نمی شود؛ بلکه می تواند خدمات مشتری را از طریق حفظ اطلاعات عمومی از هر مشتری و اطلاعات ارتباطات مشتری توسعه و بهبود ببخشد(پیتر ، ۲۰۰۹).
با توجه به دو دسته مفاهیم و نگرشهای وظیفهگرا(خاص حوزه های عملیاتی) و فرایندگرا (مشتری محوری توجه به ارزش مشتری)، استفاده از سیستمهای اطلاعاتی به منظور توسعه و بهبود ارتباطات، تصمیم گیری و کنترل تمام فرآیندهای درون و بیرون سازمان، نقش مهم و تعیین کننده ای پیدا می کند.