بیشاپ[۱۲۱] و همکاران (۲۰۰۴) به دو قسمت عملی تعریف ذهن آگاهی پرداختهاند:
اولین مؤلفه شامل خودتنظیمی[۱۲۲] توجه میباشد که در مورد تجربه فوری که نتیجه آن افزایش شناخت مجدد رویدادهای روانی است که در لحظه رخ می دهند، استفاده می شود. دومین مؤلفه شامل اتخاذ یک جهتگیری ویژه نسبت به تجربیات شخصی در لحظه حاضر، جهتگیری که با کنجکاوی، گشودگی و پذیرش مشخص می شود.
مدل دیگر به وسیله شاپیرو، کارلسون، آستین و فریدمن[۱۲۳] (۲۰۰۶) گسترش یافت. که سه هسته اصلی را ارائه کردند: قصد، توجه و نگرش. قصد به معنی نیت اعمال شخص میباشد که به طور مداوم پیوستاری از خودتنظیمی را به خودکاوی و سرانجام به خود رها سازی تغییر میدهد. توجه به معنی گسترش شایستگی در عمل، حفظ تمرکز و انعطاف پذیری آن میباشد. و نگرش عبارتند از پذیرش، گشودگی وکنجکاوی نسبت به تجربه شخصی. در فرایند یادگیری این رفتارهای درونی برانگیخته میشوند با توجه به ذهن وبدن در لحظه اینجا واکنون. بدون قضاوتها و تفسیرهای عادت شده. این عمل یک تغییر در دیدگاه ایجاد می کند که فایده آن از طریق افزایش ظرفیت برای عینیت گرایی نسبت به تجربه درونی شخص مشخص می شود که دریافت مجدد نامیده می شود. این روش به ترتیب خود تنظیمی و خود مدیریتی ، خلاقیت و انعطاف پذیری شناختی هیجانی و رفتاری را افزایش میدهد.
شاپیرو و همکاران (۲۰۰۶) به پیامدهای دیگری از دریافت مجدد اشاره کردند. روشن سازی ارزشها که فرصتی را برای انتخاب ارزشهای همخوان جدید و بیشتر و بیان آن ها در جایی که قبلا رویارویی تفکرات و هیجانات سخت بود و باعث می شد تا ظرفیتشان برای منقطع شدن کاهش یابد. اصطلاح «ذهن آگاهی» برای اشاره به حالت روانشناسی هشیاری وعملی که هشیاری را افزایش میدهد ونیز حالت پردازش اطلاعات به کار میرود و یک ویژگی شخصیتی محسوب میگردد (براون و همکاران، ۲۰۰۷ ؛ گرمر، سیگل و فالتن[۱۲۴]، ۲۰۰۵؛ کوستانسکی و هاسد[۱۲۵]، ۲۰۰۸).
ذهن آگاهی به عنوان حالت توجه برانگیخته وآگاهی از آنچه در لحظه کنونی اتفاق می افتد تعریف شده است (براون و ریان ، ۲۰۰۳؛ والش، ۲۰۰۹). این توجه، توجهی است هدفمند، به همراه پذیرش بدون داوری در مورد تجربه های در حال وقوع در لحظه کنونی (کابات زین، ۲۰۰۳). ذهن آگاهی فرد را به ایجاد رابطه اساسا متفاوت با تجربه احساسهای درونی وحوادث بیرونی از طریق ایجاد آگاهی لحظه به لحظه وجهت گیری رفتاری مبتنی بر مسولیت عاقلانه به جای واکنش پذیری خودکار، قادر میسازد. با به کار گیری هدفمند کارکردهای عالی ذهن از جمله توجه آگاهانه، نگرش مهربانانه، کنجکاوی و دلسوزی، ذهن آگاهی میتواند به طور مؤثر بر واکنشهای هیجانی[۱۲۶] از طریق بازداری قشری سیستم لیمبیک کنترل اعمال نماید (کابات زین، ۲۰۰۳).
تعاریف مختلف از ذهن آگاهی، سه ویژگی اساسی را منعکس میکنند. الف) توجه و آگاهی متمرکز برزمان حال ب) قصد یا هدفمندی[۱۲۷]، که مؤلفه انگیزشی را به توجه و رفتار شخص اضافه میکند ج)نگرش، که نحوه توجه کردن فرد را نشان میدهد، یا وضعیتی که شخص در هنگام توجه کردن دارد، نظیرعلاقه، کنجکاوی، عدم قضاوت، پذیرش و پاسخ دهنده بودن (دانکن، میلر، وامپ و هیوبل[۱۲۸]، ۲۰۰۹). ذهن آگاهی به ما یاری میدهد تا این نکته را درک کنیم که هیجانات منفی[۱۲۹] ممکن است رخ دهد. اما آن ها جزء ثابت و دائمی شخصیت نیستند. همچنین به فرد این امکان را میدهد تا به جای آنکه به طور غیر ارادی وبی تأمل پاسخ دهد، با تفکر وتامل پاسخ دهد (امانوئل[۱۳۰] و همکاران، ۲۰۱۰) ذهن آگاهی روشی است برای زندگی بهتر، تسکین دردها و غنا بخشی و معنادارسازی زندگی (سیگل، ۲۰۱۰).
۲-۳- آموزش ذهن آگاهی
همان گونه که قبلا بیان شد، توانایی داشتن ذهن آگاهی، یک ظرفیت ذاتی میباشد که همه انسانها آن را دارا میباشد. پیشرفت آن در افراد، متغییر میباشد و این می تواند به دلیل عوامل محیطی و ژنتیکی باشد. عوامل محیطی هم می تواند اثر مثبت و هم تاثیر منفی بر پیشرفت ظرفیت و توان یک شخص داشته باشند. تمرینهای ذهن آگاهی می تواند مثبت و منفی باشد. همان طور که کابات زین (۲۰۰۹) اظهار کردهاست «ذهن آگاهی به طور اساسی تنها یک روش خاص تمرکز توجه میباشد. این روشی از نگاه عمیق شخص در درک خود و خودباوری میباشد. به همین دلیل تمرکز توجه باید آموخته شود و تمرین شود». تمرین های رسمی برای کمک به تمرین ذهن آگاهی طراحی میگردند و بهترین آن ها تمرینهای مراقبهای میباشند. این تمرینها شامل مراقبه نشسته، مراقبه بدنی و مراقبه راه رفتن میباشد. تمرین چنین مراقبههایی می تواند نسبتاً مختصر باشد اما آن ها نیز باید برای دوره های گسترده فراگرفته شوند. ممکن است تمرینهای مراقبهای ذهن آگاهی در طی ساعتها و یا حتی روزها صورت گیرد.
تمرینهای غیر رسمی ذهن آگاهی شامل کاربرد مهارت های ذهن آگاهی در زندگی روزمره میباشد و شامل تمرین و نگهداری حالت ذهن آگاهی و یک حالت غیر قضاوتی[۱۳۱] در ارتباط با چگونگی عملکرد فردی میباشد. برای مثال، افراد می توانند رانندگی با ذهن آگاهی، خوردن با ذهن آگاهی و یا حتی خواندن با ذهن آگاهی را یاد بگیرند. شاپیرو و کارسون[۱۳۲] (۲۰۰۹) پیشنهاد دادند که این تمرین غیر رسمی در تعمیم به زندگی روزمره و مهارت ذهن آگاهی که از طریق تمرین رسمی افزایش مییابد کمک میکند.
به طور کلی آموزش ذهن آگاهی سه مؤلفه زیر را دربر میگیرد :
۱- رشد آگاهی ازطریق یک روش شناسی تمرینهای نظام دارکه در برگیرنده تمرینهای رسمی ذهن آگاهی (وارسی بدن، مراقبه نشسته، حرکت ذهن اگاهانه) و تمرینهای غیر رسمی ذهن آگاهی (گسترش آگاهی در هر لحظه از زندگی روزمره ) است.
۲- چهار چوب نگرشی[۱۳۳] خاص، این چهارچوب با مهربانی، کنجکاوی و رضایت ازبودن در زمان حال مشخص می شود که همراه با آشکار سازی تجارب است. این اعمال به طور اندیشمندانه در ضمن اجرا و تمرین پرورش مییابند وبه طور خود انگیخته از عمل فرد نشأت می گیرند.
۳- درک درست از آسیب پذیری بشر، که این مسئله ابتدا از طریق آموزشهای شنیداری و سپس از طریق جستجوی اعتبار آن ها از طریق مشاهده مستقیم فرایند تجربه در عمل طی تمرینهای ذهن آگاهی رشد مییابد. ما از طریق این فرایندها میآموزیم گرچه رنج قسمتی از تجربه ماست اما راه هایی وجود دارد که ما میتوانیم الگوهای عادت شده[۱۳۴] جدیدی را جهت ایجاد، افزایش و تعمق در آن یاد بگیریم (خوش لهجه، ۱۳۹۰).