-نمونه دیگر از پژوهش های انجام شده در این زمینه باعنوان بررسی رابطه سطح تحصیلات وسنوات خدمتی بامهارتهای فنی وانسانی مدیران که توسط(عسگری و همکاران،۱۳۸۰)، انجام شده است.با توجه به تحقیقات انجام شده تحصیلات وسنوات خدمتی وبه تعبیری دیگر تجربه؛دوعامل مهم وتاثیر گذار در ارتقاء مهارتهای فنی وانسانی همه ی مدیران میباشد.اگر مدیران یک سیستم از تحصیلات بالا وتجربه ی مکفی برخوردار باشند به یقین خروجی و برونداد آن سیستم از کیفیت بالاتری برخوردار می باشدچه آنکه محصول آن سیستم انسان باشد.
نتایج حاصل از این پژوهش به اثبات رابطه ی مهم تحصیلات وسنوات خدمتی ،مهارتهای فنی وانسانی واثرآن برپیشرفت مدارس ومیزان موفقیت آن ها می پردازدتا مسئولین امررادرانتخاب مدیران مدارس به این موضوع توجه دهدکه درانتخاب مدیران مدارس حتما به دو مقوله تحصیلات دانشگاهی وسنوات خدمتی افراد توجه شود تا شاهد نو آوری و شکوفایی روز افزون درمدارس کشورباشیم.نتایج به دست آمده نشان دهنده ی رابطه ی سطح تحصیلات وسنوات خدمتی بامهارتهای فنی انسانی مدیران مدارس واثرات آن برپیشرفت همه جانبه ی مدارس می باشدوتمام فرضیه هاباسطح اطمینان ۹۹%موردتایید قرار گرفت.
-پژوهش دیگر، توسط(قلی زاده و همکاران،۱۳۸۹)،باعنوان نقش به کارگیری مهارتهای مدیریتی در ارتقای سطح مشارکت اجتماعی دانش آموزان میباشد.
هدف ازاین پژوهش،مطالعه ی نقش به کارگیری مهارتهای مدیریت تنوع فرهنگی مدیران دبیرستانهای شاهین شهردرارتقای سطح مشارکت اجتماعی دانش آموزان در سال تحصیلی ۸۸-۸۹بود.
نتایج این پژوهش نشان داد میانگین مشارکت اجتماعی دانش آموزان برحسب میزان به کارگیری مهارتهای مدیریت تنوع فرهنگی تفاوت معناداری داشت وبا افزایش مهارتهای مدیریت تنوع فرهنگی مدیران ،میزان مشارکت اجتماعی دانش آموزان نیز ارتقا یافته بود.ازطرفی میانگین مشارکت اجتماعی دانش آموزان نیز ارتقا یافته بود.ازطرفی میانگین مشارکت اجتماعی دانش آموزان برحسب میزان به کارگیری مهارتهای مدیریت تنوع دینی-مذهبی و بر حسب میزان به کارگیری مهارتهای مدیریت تنوع قومی –نژادی نیز متفاوت ومعنادار بود،ازاین رو می توان عامل به کارگیری مهارتهای مدیریتی تنوع فرهنگی (درابعاد تنوع قومی – نژادی وتنوع دینی مذهبی)توسط مدیران را در افزایش سطح مشارکت اجتماعی دانش آموزان مؤثر دانست.
(نمازی و همکاران،۱۳۹۱)، درتحقیق خود به بررسی رابطه بین شاخص راهبری شرکتی وبازده حقوق صاحبان سهام پرداخته است.
درتحقیق مذکور؛اطلاعات سال ۱۳۸۸؛مربوط به ۹۰شرکت مورد بررسی قرار گرفت وبا استفاده از روش رگرسیون ،فرضیه پژوهش آزمون گردید.فرضیه این پژوهش بیان میدارد که :(بین شاخص راهبری شرکتی وبازده حقوق صاحبان سهام شرکت های عضو بورس تهران رابطه مثبت وجود دارد).
نتایج پژوهش حاکی از آن است با وجود آنکه شرکت های عضو نمونه به طور متوسط ۶۱%از معیارهای موجود در آیین نامه راهبری شرکتی ایران را رعایت کردهاند ولی هیچگونه رابطه معناداری بین شاخص راهبری شرکتی وبازده حقوق صاحبان سهام وجود ندارد.
(ایزدی نیا و همکاران،۱۳۸۸)، در تحقیق خود به بررسی رابطه اهرم مالی ونقد شوندگی دارایی ها در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند،هدف از این پژوهش تعیین رابطه عوامل مذکور وهمچنین عامل نقد شوندگی دارایی ها با اهرم مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد،به منظور تعیین رابطه عوامل مورد بررسی ،تعداد ۱۵۴شرکت از بین جامعه آماری انتخاب گردید که اطلاعات مورد نیاز آن برای دوره ۱۰ساله پژوهش (۱۳۸۵-۱۳۷۶)قابل دسترسی بود.
نتایج پژوهش بیانگر رابطه مثبت وبدون معنی بین نقد شوندگی دارایی ها واهرم مالی در سطح اطمینان ۹۵درصدمی باشد.با توجه به نتایج به دست آمده تنها متغیر های اثر گذار بر اهرم مالی شرکت ها ؛سود آوری واندازه شرکت است.بنابرین سرمایه گذاران بایستی در تصمیمات سرمایه گذاری خود به این معیارها به عنوان عوامل تعیین کننده ساختارسرمایه شرکتها توجه داشته باشند.
(هاشمی و همکاران،۱۳۸۹)، به تحقیقی در مورد تاثیر افزایش تدریجی اهرم مالی ،میزان جریان نقدی آزاد ورشد شرکت برمدیریت سود پرداختند.دوره ی پژوهش بین سالهای ۱۳۷۹تا ۱۳۸۶به پنج دوره ی سه ساله تقسیم شد.متغیر وابسته این پژوهش مدیریت سود است.در این پژوهش برای اندازه گیری مدیریت سود از الگوی تصحیح شده اقلام تعهدی غیرعادی جونز استفاده شده که توسط دیچو ارائه گردیده است .
نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان میدهد که میزان مدیریت سود در شرکت هایی که همواره درجه اهرم مالی زیادی دارند با شرکت هایی که به تدریج در گیر افزایش اهرم مالی میشوند تفاوت معناداری ندارد.سایر نتایج پژوهش نشان میدهد جریان نقدی آزاد ورشد شرکت ،عواملی تاثیر گذار در میران رفتارهای فرصت طلبانه مدیران هستند که درمیزان مدیریت سود تاثیر گذار بوده است.
(اخلاقی و همکاران،۱۳۸۹)، درتحقیق خود به تاثیر اهرم مالی ،سیاست تقسیم سود و سود آوری برارزش آتی شرکت پرداختند.جامعه آماری،شرکت های تولیدی پذیرفته شده در بورس تهران طی دوره ی زمانی ۱۳۸۰تا ۱۳۸۷می باشد.برای تعیین نمونه اماری ،از روش حذف سیستماتیک استفاده شده است که در نهایت ۹۲شرکت مورد بررسی قرار گرفته است.
نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها در آزمون فرضیه اول نشان داد بین اهرم مالی ،سیاست تقسیم سود وسود آوری باارزش شرکت رابطه معناداری وجود دارد.نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه دوم نیز نشان میدهد که اهرم مالی ،سیاست تقسیم سود و سود آوری تاثیر مثبت ومعناداری برارزش آتی شرکت دارند واحتمال افزایش ارزش شرکت با بالا رفتن نسبت های فوق بیشتر می شود.
(مهدوی و همکاران،۱۳۸۹) ،در پژوهشی ،به شناسایی رویکردهای تصمیم گیری اخلاقی مدیران مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران پرداختند. داده های مورد نیاز برای تجزیه وتحلیل آماری فرضیه های پژوهشی از ۶۳شرکت و با بهره گرفتن از پرسشنامه ای حاوی ۲۴سوال گرد آوری شد.