احتیـاط: تهیهکنندگان صورتهای مالی درعین حال باید با ابهاماتی که به گونهای اجتنابناپذیر بربسیاری رویدادها و شرایط سایهافکنده برخورد کنند. نمونه این ابهامات عبارت است از قابلیت وصول مطالبات، عمر مفید احتمالی داراییهای ثابت مشهود و تعداد و میزان ادعاهای احتمالی مربوط به ضمانت کالای فروش رفته. چنین مواردی با رعایت احتیاط در تهیه صورتهای مالی و همراه با افشای ماهیت و میزان آن ها شناسایی میشود. احتیاط عبارت است از کاربرد درجهای از مراقبت که در اعمال قضاوت برای انجام براورد در شرایط ابهام مورد نیاز است به گونهای که درآمدها یا داراییها بیشتر از واقع و هزینه ها یا بدهیها کمتر از واقع ارائه نشود . اعمال احتیاط نباید منجر به ایجاد اندوختههای پنهانی یا ذخایر غیر ضروری گردد یاداراییها و درآمدها را عمداً کمتر از واقع و بدهیها و هزینه ها را عمداً بیشتر از واقع نشان دهد زیرا این امر موجب نقض بیطرفی است و بر قابلیت اتکای اطلاعات مالی اثر میگذارد(همان منبع).
کامل بودن: اطلاعات مندرج در صورتهای مالی باید با توجه به کیفیت اهمیت و ملاحظات مربوط به فزونی منافع برهزینه تهیه و ارائـه آن، کامل باشد. حذف بخشی از اطلاعات ممکن است باعث شود که اطلاعات نادرست یا گمراهکننده شود و لذا قابل اتکا نباشد و از مربوط بودن آن کاسته شود(همان منبع).
خصوصیات کیفی اصلی مرتبط با ارائـه اطلاعات
۲-۱) قابل مقایسه بودن: استفاده کنندگان صورتهای مالی باید بتوانند صورتهای مالی واحد تجاری را طی زمان جهت تشخیص روند تغییرات در وضعیت مالی، عملکرد مالی وانعطافپذیری مالی واحد تجاری مقایسه نمایند. استفاده کنندگان همچنین باید بتوانند صورتهای مالی واحدهای تجاری مختلف را مقایسه کنند تا وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی آن ها را نسبت به یکدیگر بسنجند. بدینترتیب ضرورت دارد اثرات معاملات و سایر رویدادهای مشابه در داخل واحد تجاری و در طول زمان برای آن واحد تجاری با ثبات رویهاندازهگیری و ارائه شود و بین واحدهای تجاری مختلف نیز هماهنگی رویه در باب اندازهگیری و ارائه موضوعات مشابه رعایت گردد(همان منبع).
قابل مقایسه بودن مستلزم این امر است که اندازهگیری و ارائه اثرات مالی معاملات و سایر رویدادهای مشابه در هر دوره حسابداری و از یک دوره به دوره بعد با ثبات رویه انجام گیرد و همچنین هماهنگی رویه توسط واحدهای تجاری مختلف حفظ شود. اگرچه برای نیل به قابل مقایسهبودن، ثبات رویه لازم است اما همیشه به خودی خود کافی نیست. به طور مثال در دوران تورمی هرگاه دو واحد تجاری که شرایط اقتصادی و عملکرد آن ها عیناً مشابه است از مبنای بهای تمام شده تاریخی برای اندازهگیری داراییها استفاده کنند، درصورت تحصیل داراییهای خود در زمانهای مختلف نتایج متفاوتی را گزارش خواهند کرد.
یکی دیگر از پیش شرطهای قابل مقایسهبودن، افشای رویههای حسابداری به کار رفته در تهیه صورتهای مالی و همچنین افشای هر گونه تغییرات در آن رویهها و اثرات چنین تغییراتی میباشد. استفاده کنندگان باید قادر باشند تفاوت بین رویههای حسابداری برای معاملات و سایر رویدادهای مشابه را که توسط یک واحد تجاری طی دوره های مختلف به کار گرفته شده و رویههایی را که توسط واحدهای تجاری مختلف اتخاذ شده است، تشخیص دهند.
۲-۲) قابل فهم بودن: یک خصوصیت کیفی مهم اطلاعات مندرج در صورتهای مالی این است که به آسانی برای استفاده کنندگان قابل درک باشد. احراز این ویژگی مستلزم رعایت خصوصیات زیر میباشد:
ادغام و طبقهبندی اطلاعات: یک عامل مهم در قابل فهم بودن اطلاعات مالی نحوه ارائـه آن ها است. برای اینکه ارائـه اطلاعات مالی قابل فهم باشد لازم است که اقلام بهنحوی مناسب در یکدیگر ادغام و طبقهبندی شود (استاندارهای حسابداری ایران، ۱۳۸۸).
توان استفاده کنندگان: صورتهای مالی برای رفع نیازهای استفاده کنندگان مختلفی که از درجات مختلف آگاهی از فعالیتهای تجاری و اقتصادی و نحوه حسابداری برخوردارند، تهیه میشود. معهذا اطلاعات مالی عموماً بر اساس این فرض که استفاده کنندگان از آگاهی معقولی در مورد فعالیتهای تجاری و اقتصادی و نحوه حسابداری برخوردارند و اینکه مایل به مطالعه اطلاعات با تلاش معقولی هستند، تهیه میشود. درعینحال، اطلاعات پیچیدهای که جهت رفع نیازهای تصمیمگیری اقتصادی مربوط تلقی میشود نباید به بهانه مشکلبودن درک آن توسط برخی استفاده کنندگان از صورتهای مالی حذف شود، گرچه این گونه اطلاعات نیز باید حتیالمقدور به گونهای ساده ارائه شود (همان منبع).
نظارت بر سیاستهای گزارشگری مالی و افشای اجباری
توسعه اقتصادی عموماً با گسترش مالکیت در بین توده مردم و جذب سرمایه های کوچک و سرگردان محقق میشود. یکی از دلایل افشای اجباری پیامدهای برون سازمانی آن است. این پیامدها زمانی به دست میآید که ارزش اجتماعی و فردی اطلاعات متفاوت باشد. در چنین شرایطی آن گروه از شرکتها که به ارزیابی هزینه منفعت اطلاعات از جهت فردی میپردازند از دید جامعه٬ اطلاعات را در سطح بهینه افشا نمیکنند. تحت بعضی از شرایط انتقال اطلاعات از سرمایه گذاران آگاه به سوی سرمایه گذاران ناآگاه از طریق وضع یکسری مقررات افشای عمومی موجب ایجاد بهینگی پاره تو خواهد شد. یعنی برخی از سرمایه گذاران وضعیت بهتری خواهند داشت در حالی که به دلیل افزایش فرصتهای معامله و توزیع ریسک وضع شخص دیگری بدتر نخواهد شد. البته ممکن است که برخی از مقررات افشا منجر به ضعف توزیع مجدد رفاه شود یعنی برخی از سهامداران به هزینه سایرین منتفع شوند ولی باید به این نکته توجه داشت که حتی اگر در برخی موارد چنین اتفاقی بیفتد احتمال سقوط بازار سرمایه در نتیجه عدم تقارن اطلاعات مقررات افشا را توجیه میکند. هدف مقررات بحث شده در اینجا حمایت از بازار سرمایه است. سقوط بازار معمولاً زیانبار تر از برخی موارد عدم توزیع مجدد ثروت خواهد بود. اگر چه ممکن است راهکارهای کاراتری برای دستیابی به اطلاعات متقارن وجود داشته باشد، مثلاً افشای اختیاری اطلاعات توسط مدیریت که در نتیجه آن اطلاعات درون سازمانی در اختیار افراد برون سازمانی قرار میگیرد و از عدم تقارن اطلاعات کاسته میشود(دیدگاه حامیان عدم نظارت از طریق تئوری علامت دهی و نمایندگی[۲]). لیکن انگیزه های شخصی مدیریت ممکن است افشای اطلاعات را در سطح غیر بهینه قرار دهد.