-
- کمبود نقدینگی واحدهای تولید کننده و نیز عدم ارائه تسهیلات بانکی کم بهره.
-
-
- عدم استفاده از امکانات تحقیقاتی و مطالعاتی دانشگاهی و نیروی انسانی موجود در آن ها توسط بخش صنعت برای رفع معضلات
-
-
- سهم بالای مواد اولیه در قیمت تمام شده و اثر مستقیم افزایش قیمت مواد اولیه در رشد قیمت تمام شده
- عدم توجه کافی به برند و نقش برند پروری و یا تولید تحت برندهای مهم تجاری جهان جهت استفاده از ظرفیت های خالی این بخش از صنایع
- نقاط قوت:
-
- وجود نیروی کار جوان ،فعال و فراوان و مستعد
-
- امکان استفاده از نیروی متخصص موجود در زمینههای الکترونیک ، مهندسی مکانیک و…
-
- وابستگی ارزی پایین به لحاظ امکان تامین بخشی از کالا ها در داخل
-
- بالاتر بودن متوسط درصد ارزش افزوده صنعت وسایل خانگی از میانگین متوسط درصد ارزش افزوده کل صنعت به عنوان یکی از معیارهای توجیه فنی اقتصادی سرمایه گذاری در این بخش
-
- محسوب شدن صنعت لوازم خانگی به عنوان یکی از حلقه های تکمیلی تولید ارزش افزوده صنایع بالا دستی همچون مس فولاد و پتروشیمی
- گستردگی و تنوع نیاز های خانوارها متناسب با افزایش نسبی سطح رفاه آن ها( طحان،۱۳۹۱).
۲-۲۱٫ مهمترین راهبردهای میانی برای دستیابی به اهداف زنجیره تامین لوازم خانگی و اداری الکتریکی و الکترونیکی
- اطلاح مصرف:
خانوارها، بنگاه ها و حاکمیت، مصرف کننده اصلی محصولات در داخل کشور هستند. با تغییر مصارف، تقاضا تغییر کرده و در نتیجه، میزان عرضه (از طریق تولید داخلی یا واردات) و قیمت محصولات تغییر می کند. با توجه به تفاوت هزینه های سرمایه گذاری و بهره برداری محصولات مختلف نسبت به یکدیگر، تغییر ترکیب مصارف علاوه بر تغییر مخارج مصرف کننده (به طور مستقیم)، در کل اقتصاد نیز مؤثر بوده، میتواند باعث افزایش بهره وری و پایداری شود. اصلاح مصارف میتواند تنظیم قیمتها و ضرورتهای ذخیره سازی کالاها را بهبود دهد.
-
- برخی از مصادیق اصلاح ترکیب مصارف عبارتند از:
-
- افزایش خرید محصولات لوازم خانگی ایرانی؛
-
- کاهش خرید کالاهای قاچاق؛
-
- جایگزینی محصولات مشابه؛
-
- خرید محصولات دارای پسماند کمتر و یا زیست تخریب پذیر؛
-
- افزایش خرید محصولات جدید (فاطمی امین،۱۳۹۲).
-
- راهبردهایی که بدون واسطه بر اصلاح مصارف اثر دارند، عبارتند از:
-
- تولید و انتشار اطلاعات: اطلاع رسانی درباره ویژگی و کیفیت محصولات؛
-
- تنظیم شرایط فعالیت ها و محصولات: محدودیت و ممنوعیت استفاده از برخی محصولات؛
-
- اقدام مستقیم: استفاده از مخارج دولت برای افزایش و یا تغییر ترکیب تقاضا ( الزام دستگاههای دولتی به خرید کالاهای ایرانی، پیش خرید محصولات نوآورانه و ….)
- تغییر ترکیب مصارف با وضع مالیات، عوارض یا پرداخت یارانه (از طریق اصلاح قیمت) و همچنین تأمین نقدینگی، به طور غیرمستقیم بر مصارف اثر می گذارند. پرداخت یارانه برای خرید یا پیش خرید محصولات جدید، تقاضای آن ها را افزایش داده، باعث کاهش مخاطره های تولید می شود.
در شکل زیر ارتباط راهبرد «اصلاح مصارف» با سایر راهبردها نمایش داده شده است.
شکل ۱: ارتباط راهبرد «اصلاح مصارف» با اهداف و سایر راهبردها(فاطمی امین،۱۳۹۲)
- ایجاد و تکمیل ظرفیت تولید :
ایجاد و تکمیل (شامل بازسازی و توسعه) کارگاه ها، شرط لازم برای دستیابی به اهداف تولید است. از طرف دیگر در مواردی که ظرفیت های کافی ایجاد شده اند،ایجاد کارگاه های جدید باعث کاهش بهره وری می شود. با توجه به محدودیت منابع (مالی، نیروی انسانی، تجهیزات و غیره) و برای رعایت خط مشی «بهبود توازن منطقه ای در استقرار فعالیت ها و جمعیت» لازم است سرمایه گذاری برای ایجاد و تکمیل کارگاه ها اولویت بندی شود. با اطلاع رسانی از اولویتهای سرمایه گذاری و در صورت لزوم تخصیص مشوق ها بر اساس اولویتها، میتوان هم راستایی سرمایه گذاران با اولویتها را افزایش داد. البته اعطای مشوق در مواردی که روند سرمایه گذاری ها هم راستا با اولویتها هستند، ضرورت ندارد(فاطمی امین،۱۳۹۲).
-
- راهبردهایی که بدون واسطه بر ایجاد و تکمیل کارگاه ها اثر دارند، عبارتند از:
-
- اصلاح روش تأمین مالی: اولویت پرداخت تسهیلات بانکی و تأمین مالی از بازار سرمایهبرای سرمایه گذاری های دارای اولویت؛
-
- ایجاد و تکمیل مسیرها و پایانه ها: احداث راه در مناطق مورد نظر برای تأمین زیرساختهای لازم برای استقرار کارگاه ها؛
-
- تولید و انتشار اطلاعات: اعلام اولویتهای سرمایه گذاری برای سرمایه گذاران و مؤسسات تأمین مالی؛
-
- تنظیم شرایط فعالیت ها و محصولات: الزام مطالعات آثار اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و پدافند غیرعامل حسب مورد و اتخاذ تدابیر لازم؛
-
- تنظیم مالیات: معافیت مالیاتی (در برخی مناطق در راستای تشویق سرمایه گذاری؛
- تنظیم مالیات: پرداخت یارانه سود تسهیلات بانکی برای تشویق سرمایه گذاری.
در شکل زیر ارتباط راهبرد «ایجاد و تکمیل کارگاه ها» با اهداف و سایر راهبردها نمایش داده شده است.
شکل ۲: ارتباط راهبرد « ایجاد و تکمیل ظرفیت تولید» با سایر راهبردها(فاطمی امین،۱۳۹۲)
- گسترش پژوهش نوآوری
ارتقای سطح فناوری، باعث افزایش کیفیت محصول، کاهش قیمت تمام شده و هم چنین افزایش امکان نوآوری و دستیابی به محصولات جدید می شود. البته ارتقای فناوری ممکن است سطح اشتغال در بعضی بخش ها را کاهش دهد. اما این کاهش، با افزایش اشتغال در سایر بخش ها و همچنین افزایش بهره وری (در صورتی که ارزش افزوده حاصل به درستی بین عوامل توزیع شود) جبران خواهد شد. ارتقای فناوری با بازسازی و تکمیل فرایندهای تولید، انجام پروژه های پژوهشی، انتقال و یا انتشار فناوری، جذب منابع انسانی توانمند و… انجام می شود(فاطمی امین،۱۳۹۲).
پژوهشها در بخش صنعت، معدن و تجارت در نهایت باید به بهبود فرایندها و یا محصولات بیانجامد. عرضه محصولات نوآورانه به بازار (تجاری سازی) معمولا با چالشهایی مواجه است.
پژوهش و نوآوری محدود به مواردی فنی نبوده و شامل مباحث مدیریتی نیز هست. اتفاقا، نوآوری های مدیریتی بسیار اثر گذار تر از نوآوری در محصول و فرایند است. برای گسترش پژوهش و نوآوری در بنگاه ها تولیدی و تجاری، از یک طرف باید تواناییهای داخلی بنگاه ارتقا یافته و محیط بنگاه، برای پژوهش و نوآوری مساعد شود، و از طرف دیگر، محیط کسب وکار و حمایت های حاکمیت (در حد لزوم) فراهم باشند. گفتنی است که پژوهش و نوآوری در مراحل اولیه ممکن است با کارایی (با تأکید بر کاهش اتلافها) ناسازگار باشند، با حذف همه اتلافها، نوآوری هم حذف می شود! پژوهش و نوآوری زمان بر است و نوعی سرمایه گذاری محسوب می شود(فاطمی امین،۱۳۹۲).
در طراحی و اجرای این راهبرد باید خط مشی های افزایش پایداری، افزایش بهره وری، افزایش خودسازماندهی و برقراری توازن در توزیع فرصت ها و منابع رعایت شوند.