در اقتصاد دانش بنیان، کسب مزیت رقابتی بستگی به روش خلق دانش، به اشتراک گذاری دانش و بهره برداری از دانش دارد. استراتژی مدیریت دانش به عنوان یکی از فاکتور های اساسی موفقیت برنامه های مدیریت دانش میباشد. با این حال استراتژی مدیریت دانش با چالشهایی مواجه میباشد که این چالش ها مشابه چالش های استراتژی سازمان میباشند (اولویکپه، ۲۰۱۲). سازمان ها باید به صورت راهبردی منابع و قابلیت های دانشی خود را ارزیابی کرده و برای برطرف کردن شکاف ها از استراتژی مناسبی بهره گیرند (زک، ۲۰۰۲). با توجه به افزایش توجه به استراتژی های مدیریت دانش، سازمان ها باید به طور مؤثر به شناسایی اهمیت چشم انداز احتمالی در فعالیت خود بپردازند. سازمان ها برای بهره بردن کامل از مزایایی که از استراتژی های مدیریت دانش فراهم میکنند، باید به فاکتورهای داخلی و خارجی در استراتژی های مدیریت دانش خود توجه لازم و کافی را داشته باشند (لی و همکاران، ۲۰۱۴). دارا بودن یک استراتژی روشن و به خوبی برنامه ریزی شده یکی از راه های رسیدن به موفقیت در مدیریت دانش است. این استراتژی عامل مهمی برای یک سازمان است تا بتواند منابع و تواناییهای خود را جهت دستیابی به اهداف مدیریت دانش سازماندهی نماید (الهی و همکاران، ۱۳۸۹). جدول ذیل تعدادی از طبقه بندی هایی که برای انواع استراتژی های مدیریت دانش موجودند را نشان میدهد.
طبقه بندی استراتژی
منبع
در یک طبقه بندی از استراتژی های مدیریت دانش، به دو دسته شخصی سازی و کد گذاری شد اشاره شده است. استراتژی کد گذاری مدیریت دانش بر ضبط، کد گذاری و نگهداری دانش ضمنی و استفاده از آن ها در شکل های قابل دسترس برای کل سازمان تمرکز میکند.
(اولویکپه، ۲۰۱۲)
طبقه بندی استراتژی های مدیریت دانش به شرح زیر میباشد:
استراتژی کد گذاری که رویکرد انسان – اسناد است که شامل امنیت دانش ضمنی است در شکلی قابل ذخیره در پایگاه داده است که بقیه بتوانند به آن دسترسی داشته باشند. در مقابل استراتژی شخصی سازی یک رویکرد انسان – انسان است که راه حل های گوناگونی را برای مسائل موجود در سازمان فراهم میکنند. این استراتژی بر بحث بین افراد تمرکز میکند و نه دانش ذخیره شده در پایگاه های داده.
(ییپ و همکاران، ۲۰۱۲)
دو نوع استراتژی مدیریت دانش در این طبقه بندی برای به اشتراک گذاری دانش ضمنی و صریح اشاره شده است: استراتژی کد گذاری که به جمع آوری داده ها و نگهداری آن ها در پایگاه و دسترس پذیر کردن این اطلاعات می پردازد. استراتژی شخصی سازی نیز به انتقال، ارتباط دهی و تبدیل دانش می پردازد.
(گرینر و همکاران، ۲۰۰۷)
در این طبقه بندی استراتژی های مدیریت دانش به دو دسته اصلی توجه به دانش آشکار و توجه به دانش پنهان تقسیم شده است. که مبنای آن ویژگی ها و مشخصات دانش میباشد و رابطه بین استراتژی های مدیریت دانش و عملکرد سازمان را مورد دقت و توجه قرار میدهد. دانش پنهان دانش فردی است که در مغز و فکر یک فرد جای گرفته است و برای تقسیم، انتقال و مرتبط شدن از یک فرد به فرد دیگر با دشواری و سختی مواجه است. در حالی که دانش آشکار به عنوان دانش کد گذاری شده تعریف شده است که معمولا در اشکال قابل انتشار دریافت و مستند می شود.
(کسکین، ۲۰۰۵)
در این طبقه بندی استراتژی های مدیریت دانش به دو دسته اصلی توجه به دانش آشکار و توجه به دانش پنهان تقسیم شده است. که مبنای آن ویژگی ها و مشخصات دانش میباشد و رابطه بین استراتژی های مدیریت دانش و عملکرد سازمان را مورد دقت و توجه قرار میدهد. دانش پنهان دانش فردی است که در مغز و فکر یک فرد جای گرفته است و برای تقسیم، انتقال و مرتبط شدن از یک فرد به فرد دیگر با دشواری و سختی مواجه است. در حالی که دانش آشکار به عنوان دانش کد گذاری شده تعریف شده است که معمولا در اشکال قابل انتشار دریافت و مستند می شود.
(کسکین، ۲۰۰۵)
در این طبقه بندی استراتژی های مدیریت دانش را به ۵ گروه کاشف، بصیرت گرا، یادگیرنده بیرونی، بهره بردار درونی و ایجاد کننده های کلی و عمومی تقسیم بندی کردهاند.
(پی، ۲۰۰۵)
در این طبقه بندی استراتژی های مدیریت دانش را به ۴ دسته استراتژی ایستا، انسان محور، سیستم محور و پویا تقسیم کردهاند:
۱- استراتژی پویا، با تمرکز بر قابلیت کاربرد و استفاده دوباره از دانش با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات و تقسیم و تسهیم دانش با بهره گرفتن از مباحث غیر رسمی بین کارکنان باعث عملکرد بالاتری در سازمان ها می شود.
۲- شرکت هایی که از استراتژی ایستا استفاده میکنند، در هماهنگی جریان های متفاوت دانش و استفاده از دانش های جدید در داخل سازمان به صورت غیرفعال عمل میکنند. آن ها از دانش موجود به خوبی بهره برداری نمی کنند. سازمانها با این گونه استراتژی در مدیریت دانش در محیط به سرعت در حال تغییر امروز، رقابتی باقی نمی مانند.
۳- استراتژی سیستم محور تلاشی آشکار برای افزایش کارایی سازمانی به وسیله کدگذاری و استفاده مجدد از دانش از طریق ایجاد سیستم های فناوری اطلاعاتی پیشرفته است. این استراتژی تهدید ترک سرمایه های دانش سازمان را کاهش میدهد.
۴- استراتژی انسان محور با رویکرد شخصی سازی در جاهایی که دانش پنهان از طریق تعاملات فرد به فرد قابل دستیابی است، به کار می رود. تأکید این استراتژی بر کسب و تسهیم دانش پنهان و تجربه های درون فردی است. اعضای سازمان از یکدیگر و محیط سازمانی شان می آموزند و اعتماد و وابستگی بین افراد از اهمیت خاصی برخوردار است. شرکت هایی که این نوع استراتژی را اجرا میکنند، از روش هایی چون گروه ها و انجمن های استراتژیک، مربیگری و داستان گویی برای افزایش اثر مدیریت دانش سود میبرند.
(چوی و لی، ۲۰۰۳)
در این طبقه بندی چهار دسته از استراتژی های مدیریت دانش را شامل کد گذاری، شخصی سازی، تمرکز یافته و نامتمرکز مطرح کردهاند. این دو محقق همچنین به این نتیجه رسیدند که انواع متفاوت دانش سازمانی نیاز به هماهنگی شکل های کد گذاری برای افزایش عملکرد واحد های فرعی دارد.
(شولتز و جاب، ۲۰۰۱)
در این طبقه بندی استراتژی های مدیریت دانش را به استراتژی های پیشرو و مهاجم، دانش درونی و انشان محور، دانش بیرونی و استفاده مجدد محور و منفعل تقسیم کردهاند که مبنای تقسیم آن ها بر تمرکز مدیریت دانش و منابع دانش سازمان مبتنی بوده است.
(لی و همکاران، ۱۹۹۹)