۲-۴-۳- مشکلات هماهنگی حرکتی
والدین، معلمان، پزشکان و سایر متخصصان غالبا کودک با اختلال یادگیری را دست و پا چلفتی یا بیهوش و حواس مینامند چرا که برخی از آنها در توانایی و هماهنگی حرکتی مشکل دارند و حرکتهای آنها عمدتاً به شکل ناموزون و ناشیانه است و در درک فضایی با مشکلاتی مواجه هستند. مشکلات حرکتی کودکان شامل حرکات ظریف (ماهیچههای حرکتی کوچک) و حرکات عمده (ماهیچههای حرکتی بزرگ) میشود. مهارت های مربوط به حرکات ظریف اغلب در هماهنگی سیستم حرکتی و بینایی تأثیر میگذارد (لرنر، ۱۳۹۰).
۲-۴-۴- مشکلات اجتماعی
در یک مفهوم گسترده، داده ها نشان میدهد که اختلال یادگیری، بدون توجه به نوع خاص، با مشکلات سازگاری اجتماعی همراه است. بروک[۵۹] طی تحقیقات خویش به این نتیجه رسید که کودکان با اختلال یادگیری احتمال بیشتری برای نمایش افزایش سطح اضطراب، افسردگی و عزت نفس پایین در مقایسه با همسالان بدون اختلال یادگیری خود دارند. این همبودی ماندگار است. در بسیاری از این موارد به نظر میرسد که چنین مشکلات عاطفی بازتاب نتایج مشکلات سازگاری اجتماعی ناشی از شکست تحصیلی است. همچنین نقص در مهارت های اجتماعی به طور قابل توجهی در نرخ بالا در کودکان با اختلال یادگیری وجود دارد. به طور کلی نقص مهارت های اجتماعی، شامل مشکلات تعامل با دیگران به شیوه مناسب (برای مثال، فقدان مهارت لازم برای احوالپرسی با دیگران، مشکل در دوستیابی یا حفظ روابط دوستی، مشکل شرکت در بازیها یا ناتوانی استفاده از دانش چنین مهارت هایی در این موقعیتها) (لیون،۱۹۹۶). یک زندگی اجتماعی غیرفعال و عدم بصیرت در موقعیتهای اجتماعی از ویژگیهای بارز کودکان با اختلال یادگیری میباشد. آنها واکنشهای غیرکلامی مانند نشانهها، حالات چهره، زبان بدن، زیر و بمی صدا و غیره را درک نمیکنند. همچنین تفسیر جنبه های ظریف ارتباط همچون نکات خندهدار و علامتها برای کودکان با اختلال یادگیری بسیار مشکل است (مولنار-کلامپر[۶۰]، ۲۰۰۲)
البته همه دانش آموزان با اختلالات یادگیری در زمینه مهارت های اجتماعی با مشکل مواجه نمیشوند، اما ویژگیهای مشترکی بین آنهایی که نقص مهارت اجتماعی دارند، وجود دارد، به عنوان مثال بروک گزارش کرد که در کودکان با تظاهرات بیشتر اختلال یادگیری به احتمال زیاد هم تعداد و هم شدت نقص مهارت های اجتماعی بیشتر است، علاوه بر این، به نظر میرسد که جنسیت کودک یک عامل میباشد. شواهد و مدارک نشان می دهند که دختران با اختلال یادگیری به احتمال زیاد مشکلات سازگاری اجتماعی دارند (لیون، ۱۹۹۶).
۲-۴-۵- اختلال خواندن
اختلال خواندن که همچنین به عنوان نارساخوانی[۶۱] شناخته می شود نوعی از اختلال یادگیری است که به طور معمول نتیجه نقص در بخش واجی زبان است. و به وسیله مشکلاتی در یادگیری خواندن، نوشتن، تلفظ کردن و رمزگشایی کلمهها مشخص می شود. مهارت های خواندن یک شخص با نارساخوانی به طور قابل توجهی پایینتر از چیزی است که از هوش و تجربیات آموزشیاش انتظار میرود. پیامد ثانویهاش ممکن است شامل مشکلاتی در درک خواندن و کاهش تجربه خواندن شود. همچنین می تواند مانع رشد واژگان و زمینه دانش شود (انجمن بین المللی نارساخوانی[۶۲] ، به نقل از کرک، گالاگر، آناستازیو، کلمن[۶۳]، ۲۰۱۱). نتیجه عمده این است که مغز کودکان با نارساخوانی از مغز افراد بدون اختلال یادگیری متفاوت عمل می کند، اگرچه افراد با نارساخوانی مشکلاتی در وظایف زبانمحور( خواندن، هجی، نوشتن و آگاهی زبانی) دارند، بسیاری از آنها توانایی بسیار رشدیافتهای در بینایی، فضایی، حرکتی و حل مشکلات غیرکلامی دارند ( دیکمن[۶۴]، ۱۹۹۶ به نقل از کرک و همکاران؛ ۲۰۱۱). این نوع متداولترین نوع اختلال یادگیری برای حداقل ۸۰ درصد از کودکان سنین دبستان میباشد که باعث مشکلاتی در مهارت های اساسی تشخیص کلمه یا درک مطالب خوانده هستند (لرنر و جونز، ۲۰۰۸).
۲-۴-۶- مشکلات زبان شفاهی
انجمن گفتار، زبان و شنوایی آمریکا معتقد است که اختلال یادگیری می تواند علت مشکلات گفتار و زبان باشد. اختلال زبان نقص در درک و یا استفاده از گفتار، نوشتار و یا سیستمهای نمادی دیگر تعریف شده است. اختلال ممکن است شامل اشکالی از زبان، محتوای زبان و عملکرد آن در ارتباطات و هر ترکیبی شود (انجمن گفتار، زبان و شنوایی آمریکا[۶۵]، ۲۰۰۵، به نقل از وزارت آموزش بریتیش کلمبیای کانادا، ۲۰۱۱) توسعه زبان تاثیر عمیقی بر رشد ارتباطات در هر دو نوع بیانی و دریافتی، در هر دو صورت کلامی و نوشتاری دارد. برخی از اختلالات مرتبط با زبان و گفتار که در محافل آموزشی به آن اشاره شده عبارت است از: اختلال پردازش واجی، اختلال پردازش شنیداری مرکزی، اختلال زبان بیانی، اختلال پردازش زبان دریافتی و تأخیر زبان (وزارت آموزش بریتیش کلمبیای کانادا، ۲۰۱۱). از ویژگیهای بسیاری از افراد دچار اختلالات یادگیری، اختلال زیر بنایی پایه در زبان میباشد که این ویژگی به صورت مشکلاتی در گوشدادن، پیشرفتزبانی، صحبتکردن، گسترش واژگان و یافتن کلمات مناسب برای بیان مقصود میباشد (لرنر و جونز، ۲۰۰۸). هنگامی که افراد با اختلال یادگیری کودک هستند زبان و گفتار آنها بسیار آهسته توسعه مییابد. اغلب باور بر این است که آنها ناشنوا یا لال هستند. هنگامی که نوپا هستند شروع به توسعه گفتار با گامهای سریعتر میکنند. با واژگان بزرگ و زیاد صحبت میکنند، آنهاتقریبا چیزهایی در مورد همه چیز می دانند. از آنجایی که خروجی کلامی کودک زیاد می شود این تصور به وجود می آید که گفتارش توسعه خیلی زیادی پیدا کرده، در حالیکه اگر بادقت به او گوش کنیم این حس به وجود می آید که گفتارش مهار نشده، دارای لحن یکنواخت و عدم روشنی و استحکام است حتی اگر بیان شبیه بزرگسالان باشد (مولنار-کلامپر، ۲۰۰۲).
۲-۴-۷- اختلال نوشتن
اختلالات نوشتن یعنی ناتوانی در حرکات دست یا دستخط بسیار بد که به یکی از بدکاریهای عصبی مربوط می شود. برای بسیاری از دانش آموزان اختلال یادگیری، نوشتن کار بسیار دشواری است و در موقعیتهایی که نوشتن ضرورت پیدا میکند عملکرد ضعیفی دارند. مشکلات نوشتن را می توان به سه گروه دست نویسی، هجی کردن، و انشاء تقسیم کرد: کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری اغلب در یک یا چند حوزه از این موارد دچار نقص میباشند (لرنر و جونز، ۲۰۰۸). از ویژگیهای کودکان با اختلال نوشتن این است که حتی با مقدار مناسب آموزش و تمرین، در به دست آوردن پیشرفت کافی در انجام وظایف ظریف حرکتی دستخط شکست میخورند. شکایت مکرر در مورد نوشتن آنها این است که قادر به تولید یک متن با کیفیت خوب نیستند، دستخط شخص با دیسگرافیا فاقد انسجام است (کیئوگ و ساگدن[۶۶]، ۱۹۸۵، به نقل از اسمیت-انگلسمن و ون گلن[۶۷]، ۱۹۹۷) که ناشی از بیدقتی و یا ندانستن نیست، همچنین این که مشکلات دستخط عموما از ماهیت حرکتی برخوردارند و علتش ضعف املا یا دیگر مشکلات روان-زبانی نمی باشد (الیس[۶۸]،۱۹۸۲؛ همسترا-بلتز و بلوت[۶۹]، ۱۹۹۳؛ لرنر[۷۰]،۱۹۹۳؛ مارگولین و وینگ[۷۱]، ۱۹۸۳؛ وان[۷۲]، ۱۹۸۷؛ وان و کاردرکیماناتان[۷۳]، ۱۹۹۱، به نقل از اسمیت-انگلسمن و ون گلن، ۱۹۹۷).
۲-۴-۸- اختلال حساب