مدیریت دانش فرایند موثر دانش در برآورده کردن نیاز های داخلی در شناسایی کردن و بررسی دارایی دانش اکتسابی برای توسعه فرصت های جدید می باشد(پونیس و واگنس،[۲۴] ۲۰۰۸، ص۳).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مدیریت دانش فرآیندی است که سازمان ها به واسطه آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و هم چنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونه ای موثر در تصمیمگیری های خود به کارگیرند(سوکنونا، ۲۰۰۱، ص۲۵).
مدیریت دانش به عنوان راهکارو تلاش روز افزون و ارزشمند برای بهبودتاثیرسازمان برتغییرات اجتماعی و محیط کسب وکاردرنظر گرفته می شود(هی و کیو،[۲۵] ۲۰۰۹، ص۱۷۵).
مدیریت دانش فرآیندی است که مبتنی بر ۴ رکن است :
-۱ محتوا : به نوع دانش (آشکار یا نهفته بودن) مربوط می شود .
-۲ مهارت : دستیابی به مهارتهایی جهت استخراج دانش.
-۳ فرهنگ : فرهنگ سازمان ها باید مشوق توزیع دانش و اطلاعات باشد .
-۴ سازماندهی : سازماندهی دانش های موجود(هانس، ۲۰۰۱، ص۱۲).
۲-۲-۱ تعاریف مدیریت دانش
مدیریت دانش یعنی ایجاد فرایندهای لازم برای شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانشهای مورد نیاز سازمان از محیط درونی و بیرونی و انتقال آنها به تصمیمات و اقدامات سازمان و افراد(ویگ،[۲۶] ۲۰۰۲، ص۲۲۶).
بکمن: مدیریت دانش، رسمی سازی و دسترسی به تجربه، دانش و دیدگاه های استادانه را که قابلیت های جدید، قدرت کارایی بالاتر، تشویق، نوآوری و افزایش ارزش مشتری را در پی داشته باشند، هدف قرار می دهد.
داقفوس (۲۰۰۳): مدیریت دانش ترکیب فرآیندهای اداره، کنترل، خلاقیت، کدگذاری، اشاعه و اعمال قدرت دانش در سازمان است و هدف اصلی آن اطمینان از این است که شخص نیازمند، دانش مورد نیاز خود را در زمان مقتضی بدست می آورد، به گونه ای که توانایی تصمیم گیری به موقع و درست برای او ممکن می شود.
هنری و هدیپث (۲۰۰۳): مدیریت دانش سیستمی است که دارایی دانش جمعی سراسر سازمان را (دانش تصریحی و تلویحی) اداره می کند و یک فرایند مارپیچی است که شامل شناسایی، اعتبار سنجی، ذخیره و پالایش دانش برای دسترسی کاربران به آن است، و نتایج زیر را در پی دارد:
۱-استفاده مجدد دانش توسط دیگران برای نیازهای مشابه.
۲- حذف دانش بدلیل فقدان اعتبار
۳- تغییر شکل دانش و خلق آن در شکل جدید(عالم تبریز،۱۳۸۷، ص۵۰ )
مدیریت دانش به فرایند تسخیر تخصص های جمعی و بکارگیری هوشمندی در سازمان و استفاده از آنها برای پرورش نوآوری از طریق یادگیری سازمانی مستمر اشاره دارد(کیون،[۲۷] ۱۹۹۶، ص۹۴).
بات(۲۰۰۱): مدیریت دانش اطلاعات درست را به افراد مناسب در زمان مناسب می دهد(هانگ[۲۸]، ۲۰۰۵، ص۱۶۷).
مدیریت دانش قابل اجرا، تولید روشها و فرایند های جدید را آسان می کند و تولید، سودهی و رقابت صنعتی را بهبود می بخشد(زانگ،[۲۹] ۲۰۰۹، ص۲).
مدیریت دانش،فرمولیزاسیون و دسترسی به تخصص، مهارت و ایجاد قابلیت های جدید ، ایجاد عملکرد برتر و تشویق به نوآوری و افزایش ارزش مشتری می باشد(لیتراس،[۳۰] ۲۰۰۲، ص۴۱).
۲-۲-۲ ضرورت و اهمیت مدیریت دانش
موفقیت های اعمال جسورانه و روحیه ابداع در قرن ۲۱ وافزایش رقابت در بازار به صورت بحرانی،به کیفیت دانش به کار گرفته شده در مراحل اصلی تجارت و کسب وکار بستگی دارد(ندلا و توئیت،[۳۱] ۲۰۰۱، ص۱۵۱).
طبیعی است که اهمیت مدیریت دانش به طور روز افزون درحال افزایش می باشد .نه تنها به این علت که تعداد زیادی ازسازمان ها درکشور های پیشرفته درحال تبدیل به سازمان های دانش محور هستند ، بلکه به این علت که کل تمدن انسانی درفرایند انتقال به جامعه دانش محور است – جامعه ای که پیشرفتش به حداعلی به کارایی مدیریت دانش بستگی دار(لونکاریس و یوهیک،[۳۲] ۲۰۰۵، ص۱۹۹).
پل کوئنتاس[۳۳] علت مورد توجه قرار گرفتن مدیریت دانش از سال ۱۹۹۰ به بعد ر ا شش دلیل زیر می داند .دلیل اول دهه ۱۹۸۰ دوره ای بود که سازمان ها برای نیروی انسانی اهمیت و ارزش زیادی
قائل نمی شدند.بسیاری ازسازمان ها تعدیل نیرو کردند،افراد را در سنین معینی بازنشسته کردند،مدیران میانی را حذف کردند و به اقداماتی از این قبیل دست زدند .اما آنها بعد ها متوجه شدند که افراد سازمان مهمترین منبع دانش هستند و نیروی انسانی است که می تواند دانش جدید خلق کن.(قهرمانی،۱۳۸۶،ص۲۱۱).
دلیل دوم پذیرش این نکته بود که مولد ثروت و ارزش،دانش و دارایی های غیر مادی است نه کار،سرمایه و زمین که به طور سنتی منابع تولید محسوب می شدند .واضح ترین دارایی غیر مادی چیزهایی مانند مارک محصول،قدرت انجام کار و توانایی ارائه خدمات به مشتری هستند .برای مثال ثروت مایکروسافت متکی بر سیستم عامل داس و ویندوز آن است نه ساختمان و تکنولوژی های آن.
دلیل سوم این است که ارتباط و وابستگی سازمان ها از نظر دانش به یکدیگر افزایش یافته است .اگر شما بخواهید کالا یا خدمتی را به مشتری ارائه دهید باید با سازمان ها و شرکت های زیادی در ارتباط باشید .باید کاری را که دانشگاه ها و ناشران می کنند انجام داد .یعنی تکنولوژی را با انسان،خدمت مشتری پیوند زد(همکاری با مولف ،چاپ و عرضه به مشتری) این بدان معنی است که سازمان ها در خلق و نقل و انتقال دانش بین هم،نیاز به همکاری با یکدیگر دارند .بنابراین سازمان ها از یک طرف باید امتیاز های رقابتی خود را حفظ کنند و در عین حال باید مرز های خود را باز بگذارند به طوری که بتوانند هم دانش بدهند وهم بگیرند.(حسینیخواه،۱۳۸۵،ص۱۱۷)
دلیل چهارم سرعت تغییر است که سازمان ها را مجبور کرده به طور مستمر و حتی سریع تر از تغییر به یاد گیری بپردازند . مفهوم یادگیری سازمانی مبتنی بر این نکته است که دانش خیلی زود کهنه و از
رده خارج می شو د.یعنی دانش در داخل سازمان ها باید پیوسته ابداع و به روز شود و این کار شامل یادگیری دایمی است .(ریاحی،۱۳۸۶،ص۵۳)
دلیل پنجم درک این واقعیت است که مزیت رقابتی و گاهی اوقات بقای سازمان به وسیله نوآوری حاصل می شود . ما برای نوآوری جدید نیاز به دانش جدید داریم که خود به پشتیبانی فرهنگ و سیستم های جدید احتیاج دارد . همچنین ایجاد فرهنگی که ریسک پذیری را تقو یت می کند ،لازم است ،زیرا در بسیاری از موارد نوآوری به شکست می انجامد . اما اگر شما از زاویه مدیریت دانش بنگرید به شکست خوردن و پیدا کردن مقصر فکر نخواهید کرد،بلکه جستجو می کنیدتا از شکستها چیزهایی بیاموزید و بفهمید که از آن موقعیت چه طورگذر کنید .این کار برای بسیاری ازسازمان هایی که ذاتاً از ریسک کردن فرار می کنند یک دگرگونی فرهنگی را فراهم می سازد . (جعفری مقدم،۱۳۸۲،ص ۲۳)
دلیل ششم پررنگ تر شدن نقش دانش در رقابت پذیری میان سازمان ها در دهه اخیر است .در حقیقت شرکت امروزی، به جای تکیه بر زمین ، کارخانه و تجهیز ات خود به عنوان عامل رقابت پذیری ،باید بر سرمایه دانش خود اتکا کند . انباشت دانشی که در یک سازمان به جهت تجربیات اجرای پروژه های متعدد ، وجود نیروهای با تجربه و متخصص و مستندات گردآوری شده در موضوعات کاری مورد نیاز ، به وجود می آید قابل جایگزینی با هیچ پارامتر دیگری نیست (عالم تبریز و محمد رحیمی، ۱۳۸۷ ،ص: ۸)
دانش همواره مهم بوده و هست، اما در حال حاضر مهم تر و جالب تر شده است و آن ناشی از اعمال قدرت دانش برای کسب مزیت رقابتی پایدار است. تئوری پردازان بزرگ اقتصادی و تجاری دانش را بعنوان مزیت رقابتی نهایی برای سازمان های جدید و کلید پیروزی آنان بیان کرده اند و استدلال می کنند که دانش تنها منبعی است که مشکل یا حتی غیر ممکن است که تقلید و کپی شود. مالک آن دارای یک کالای منحصر به فرد و فی نفسه است. بدیهی است چنین منبعی باید محافظت، بهسازی و اداره شود و از هر تکنیک و روشی که رشد و اشاعه بهتر آنرا فراهم کند، استفاده شود و از اداره آن بوسیله شانس جلوگیری شود. مکینتاش (۱۹۹۹) و اکول[۳۴] (۲۰۰۳) عوامل زیر را در اهمیّت و گرایش به مدیریت دانش شناسایی کرده اند:
جهانی شدن و رقابت، منجر شد تا دانش به عنوان ارزشمندترین منبع استراتژیکی شناخته شود و توانایی سازمان به منظور کاربرد دانش برای استفاده از فرصتهای بازار و حل مسئله مهمترین توانایی آن گردد. سازمانی که دربارۀ مشتریان، تولیدات، تکنولوژی و بازار بیشتر بداند در مقایسه با رقبای جهانی بهتر عمل می کند. بازارها به طور فزاینده ای رقابتی شده اند و نرخ نوآوری در آنها بسیار بالا است. در این بازارها برای کسب و خلق مزیت رقابتی، دانش باید با روش های مناسب تری تکامل یابد و به نسبت سریع تری توزیع شود.
اجرای بعضی از استراتژیهای رقابتی منجر به کاهش نیروی کاری شده است که دانش ارزشمند را در خود حفظ می کردند. از جمله این استراتژی های رقابتی که توسط سازمانها به منظور کارآیی بیشتر به کار گرفته شده است اجرای روش های مهندسی مجدد و کوچک سازی[۳۵] سازمان با هدف جایگزینی دانش غیر رسمی بوسیلۀ روش های رسمی است که خود از پیامدهای سیطرۀ تکنولوژی اطلاعاتی می باشد. با جایگزینی کامپیوتر به جای انسان تصور می شد که می توان به ذخیره سازی اطلاعات در پایگاه داده ها پرداخت و دانش لازم را برای کسب مزیت رقابتی پایدار بدست آورد، در نتیجه سازمانها در سطح وسیعی به تقلیل نیروی انسانی خود پرداختند.
زمان لازم برای تجربه و کسب دانش کم شده است .دانش نیاز به زمان برای تجربه و پژوهش دارد اما کارکنان فرصت کمتری برای این فعالیت دارند.
ضرورت مدیریت، پیچیدگی فزاینده و افزایش سرعت تغییر، نیاز به دانش را برای انطباق الزامی کرده است.
تمایل کارکنان به بازنشستگی زودهنگام و تغییر فزاینده نیروی کار به از دست دادن دانش منجر شده است.
سازمان های جدید به ارائه خدمات و تولیدات بر مبنای ارزش مشتری متمرکز شده اند در نتیجه آنها تمایل دارند در این زمینه با هم رقابت کنند.
افزایش سازمان های شبکه ای[۳۶] – سازمانهای شبکه ای گروهی از واحدهای سازمانی مختلف هستند که بوسیلۀ تکنولوژی های نوین برای نیل به هدفهای مشترک با هم ائتلاف کرده اند، از آنجایی که این سازمان ها محل تجمع بهترین مغزها هستند برای انجام کار نیاز به دانش وسیع و عمیق دارند.
از دلایل دیگر اهمیت مدیریت دانش می توان موارد زیر را بیان کرد:
امروزه سازمانها بر مبنای دانش رقابت می کنند و با کاربرد دانش منافع بیشتری کسب می کنند.
اکثر کالاها و خدمات اطلاعات محور شده اند و آنها به طور فزاینده ای پیچیده هستند.
یادگیری مادام العمر،واقعیت اجتناب ناپذیر زندگی سازمان شده است.
کاربرد مدیریت دانش منجر به افزایش سریعتر حل مسئله، پاسخ به تغییر و انطباق با آن، انعطاف پذیری بیشتر و … می شود
دلایل دیگری نیز می توان به این لیست اضافه کرد و آنها ظهور منابع انسانی جدید، کاربران[۳۷]، مشتریان جدیدو مشتریان هوشمند هستند.
بدین ترتیب مدیریت دانش ارتباط مستقیمی با اثر بخشی سازمانهای امروزی دارد و دانش نقش میانجی را در این سازمانها ایفا می کند. مدیریت دانش فرصت لازم را برای دسترسی، حفظ و بهسازی عملکرد نیروی انسانی و کسب مزیت رقابتی پایدار فراهم می نماید.(عدلی،۱۳۸۴،ص۴۷ )
چالش موجودیهای دانش، اعمال جسورانه و روحیۀ ابداع در خلق مزیت رقابتی ، تأمین و حفظ کسب و کار بسیار حائز اهمیت است(ندلا و توئیت، ۲۰۰۱، ص۱۵۹).
۲-۲-۳ پیاده سازی مدیریت دانش
مدل مرحله ای پیاده سازی مدیریت دانش، روش « کیم ولی»:
در این مدل، برای پیاده سازی مدیریت، چهار مرحله: آغازین ( نوآوری)، تکثیر، مجتمع سازی و نیز مرحلۀ شبکه شدن دانش در نظر گرفته شده است که پی در پی و به شکل سلسله مراتبی رخ می دهد.