فصل سوم از پایان نامه حاضر به بررسی آثار ناشی از ختم رسیدگی و صدور رأی در دو نهاد داوری مذبور اختصاص یافته و در چهار مبحث این نقش را ایفا می کند. به نحوی که در مبحث اول آثار عام ناشی از رأی صادره به لحاظ قدرت اثباتی رأی صادره، قاعده فراغ، اعتبار امر مختومه و جریان قاعده نسبیت آرای مورد بررسی قرار گرفته و مبحث دوم به موضوع ابلاغ رأی به لحاظ شرایط ابلاغ رأی و آثار آن می پردازد. در مبحث سوم اجرای رأی مورد توجه بوده و ذیل آن نحوه اجرای رأی و ضمانت عدم اجرای آن بررسی گردیده است. آخرین مبحث پایان نامه، دو نهاد هدف را به لحاظ تصحیح رأی و اعتراض به آن مورد بررسی قرار میدهد. در پایان نیز نتیجه گیری و پیشنهاد به عنوان ثمره کار نگاشته می شود.
فصل یکم:
«کلیّات»
فصل یکم: کلیّات
طرح موضوع
خصوصی سازی فرآیندی نوظهور بوده و محافل حقوقی مجال چندانی برای شرح و بسط مباحث آن نداشته اند. بر این اساس ماهیت و واقعیت های موجود در نهاد داوری موضوع قانون برنامه سوم توسعه نیز در هالهای از ابهام بوده و مفاهیم، حدود و ثغور صوری این نهاد به روشنی معلوم نمی باشد. از این روی ابتدا باید دانست اصولاً مفهوم خصوصی سازی و داوری چیست؟ یا اینکه داوری چه انواعی داشته و نهادهای مورد بحث دارای چه انواعی هستند. همچنین در بررسی مفاهیم دو نهاد مورد بحث با مفاهیم مشابهی بر خواهیم خورد که تفکیک آنها از بحث حاضر میتواند در شناخت هر چه بیشتر نهاد های مذبور راهگشا باشد. در نهایت به عنوان طرح کلی بحث بررسی ماهیت نهادها و معایب و مزایای آن ها میتواند در هدف شناسی موضوع بسیار مؤثر بوده و جهات لازم برای تحلیل بایدها و نباید ها را تعیین نماید. در این فصل به مباحث یاد شده خواهیم پرداخت:
۱-۱-تعریفها
در این مبحث، ذیل دو گفتار، ابتدا به تعریف داوری پرداخته سپس واژهی خصوصی سازی را در ادبیات حقوقی و اجتماعی کشور مورد بررسی و تعریف قرار میدهیم. در پایان تعریف اختیاری را به عنوان آنچه در ادامه، از داوری و خصوصی سازی مورد اعتنا خواهد بود را عنوان می نماییم:
۱-۱-۱-تعریف داوری
در این گفتار داوری را به لحاظ لغوی و اصطلاحی تعریف کرده، مفهوم داوری را در قانون و اسلام بیان نموده و برخی از مبانی قرآنی آن را با توجه به سیطرهی قرآن بر تمام سطوح حقوقی و اجتماعی کشور، شرح خواهیم داد:
۱-۱-۱-۱- تعریف لغوی داوری[۲]
در لغت آمده است: «داوری حاصل مصدر است از ۱- شکایت پیش قاضی بردن، تظلم ۲- یک سو کردن مرافعه، حکومت میان مردم، قضاوت»(معین، ۱۳۶۲،ص۱۴۹۳). در لغت نامه دهخدا داوری یعنی: «عمل داور، قضا، حکومت، قضاوت، حکم دیوان کردن، حکمیت، یک سو نمودن میان نیک و بد و محاکمه کردن و… روز قیامت که بود داوری شرم نداری که چه عذر آوری! (نظامی) »(دهخدا، ۱۳۳۸،ص۲۳۱). در ترمینولوژی حقوقی آمده است: «در زبان فارسی داوری به معنی احقاق حق، ترافع نیز آمده است و در اصطلاح قضایی داور است. داور[۳] در زبان فارسی به معنی قاضی است و در عصر ما به کسی گفته می شود که سمت قضا در دستگاه دولتی ندارد ولی در مرافعات بالقوه و یا بالفعل رسیدگی قضایی کرده و فصل خصومت نموده و رأی میکند»(جعفری لنگرودی، ۱۳۸۱،ص ۱۷۸۷).
در مقایسه معنای داوری در ادبیات عرب آمده است: «معادل عربی داور[۴] و داوری کردن به ترتیب حکم و حکمیت میباشد بنابرین مراد از داوری کردن همان حکمیت است. در فقه نیز داوری همان حکمیت معنی شده است و داور را محکَّم (بر وزن مُجَهَّز) و قاضی تحکیم گویند. در زمانهای قدیم سازمان رسمی وجود نداشت و مردمان به قاضی انتخابی (قاضی به تراضی) به توافق مراجعه میکردند و اگر قاضی واجد شرایط قضا بوده است عنوان قاضی بر او منطبق می شد و اینکه از نظر فقه امامیه داور باید مجتهد باشد»( جعفری لنگرودی، ۱۳۸۱، ص ۱۸۷۸).
۱-۱-۱-۲- تعریف اصطلاحی داوری
حقوق دانان تعاریف متعددی از داوری به عمل آورده اند که در ذیل به آن ها اشاره میکنیم. برخی در تعریف اصطلاحی داوری چنین اذعان می دارند « داوری فصل خصومت به توسط غیر قاضی و بدون رعایت تشریفات رسمی رسیدگی دعاوی است»( جعفری لنگرودی،۱۳۸۱،ص ۱۸۷۸). همچنین آمده است: « داوری عبارت است از رفع اختلاف از طریق حکمیت اشخاصی که اصحاب دعوی آن ها را به تراضی انتخاب نموده و یا اینکه از طریق مراجع قضائی به قید استقراء برگزیده شده اند»( احمدی، ۱۳۷۷،ص ۴۱۶). در تعریفی مشابه آمده است: «داوری فصل خصومت است توسط یک یا چند نفر به شیوه ای جدا از فصل خصومت توسط قضات دادگاه هاست»( متین دفتری، ۱۳۷۸،ص ۸۴).
دقت نظر در تعریف اخیر ذهن را با سوالاتی چند روبه رو میکند که پاسخ به هر کدام از آن سوالات به نحوی، ایراد تعریف مذبور را نمایان کرده و در نهایت باعث دستیابی به دیباچه ای عمیقتر نسبت به تعریف اصطلاحی داوری خواهد شد. به عبارتی با توجه به تعریف فوق باید دانست؛ اولا:ً داوری فصل خصومت است یا روش و شیوه ای برای رسیدن به آن؟ که در جواب به نظر باید در مقابل تعریف فوق چنین عنوان کرد که داوری روش فصل خصومت است نه خودِ فصل خصومت. و ثانیاًً: آیا داوری با توجه به تعریف فوق مختص به فرد است و یا در قالب شخص تحت عناوین حقیقی و حقوقی قابل اعمال است؟ به نظر بهتر بود به جای نفر از شخص استفاده می شد. چون در دنیای امروز با توجه به مؤسسات داوری، شخص حقوقی نیز میتواند به عنوان داور ایفای نقش نماید.
در تعریفی دیگر آمده است: «داوری یا حکمیَّت عبارت از آن است که طرفین دعوی به ارادهی خود و یا دادگاه در موارد خاص، موضوع مورد اختلاف را به داور یا حکم ارجاع و داوری یا حکمیت او را با شرایط خاص قانونی مناط حل اختلاف و قاطع دعوی قرار دهند»( واحدی، ۱۳۸۶،ص ۷۷). در نگاهی تطبیقی؛ نویسنده کتاب حقوق تطبیقی نظامهای بزرگ حقوق معاصر در رابطه با تعریف داوری چنین بیان میدارد که: «داوری، فنی است که هدف آن حل و فصل مسائل مربوط به روابط بین دو یا چند شخص به وسیله ی یک یا چند شخص دیگر به نام داور یا دوران است»( رنه داوید[۵]، ۱۳۸۴،ص ۸۴).
علاوه بر تعاریف بیان شده در فوق، تعریف های دیگری هم وجود دارد که به دلیل تشابه تنگاتنگ با دیگر تعاریف از بیان آن ها صرفنظر می شود. اما از میان تعاریف بیان شده در فوق، تعریفی که رنه داوید از داوری بیان داشته جامع و کامل به نظر میرسد. زیرا؛ اولا:ً بیان داشته است که داوری یک فن و یا به عبارتی یک روش فصل خصومت است. دوماً: اینکه داوری را برای روابط خصوصی بین یک یا چند شخص به وسیله یک یا چند شخص دیگر میداند. این همان است که با مقصود و مطلوب نهاد داوری تعامل بیشتری دارد.
اما نکته ای که نباید از آن غافل ماند این است که به نظر میرسد امروزه داوری در قالب هیئت و معمولاً مرکب از سه شخص میباشد که اختیارات خود را از یک قرارداد خصوصی میگیرد و بر اساس آن رأی میدهد. بی آنکه دولت چنین وظیفه ای را به آن ها محول کرده باشد.
۱-۱-۱-۳-تعریف قانونی داوری