۲-۱۱-۳- نقش مهم بازخورد
معلم باید به دانش آموز کمک کند تا اسناد درستی برای رفتارشان بسازند. در موقعیتهای شکست معلمان باید تلاش کنند که بازخورد مناسبی برای دانش آموزان در مورد علت شکستشان فراهم کنند. توصیه شده که معلمان باید در موارد شکست دانش آموزان، آن ها را تشویق کنند که شکست خود را به تلاش کم نسبت دهند، زیرا تلاش یک اسناد بی ثبات است که میتواند تغییر کند.
۲-۱۱-۴- نقش بازآموزی اسنادی
بازآموزی اسنادی که معمولاً شامل معلم و دانش آموز است، به صورت فردی صورت میگیرد و این دو با هم برروی یک تکلیف کار میکنند تا اسناد تلاش صورت گیرد. این بازآموزی خصوصاًً در مورد دانش آموزانی که ناتوانیهای یادگیری دارند میتواند مفید باشد. مثلاً دانش آموزی را فرض کنید که در خواندن کلمات مشکل دارد و فکر میکند نمیتواند یاد بگیرد. معلم میتواند به او بگوید که من به تو کمک میکنم به شرط اینکه تو هم تلاش خودرابکنی. اگرتوتلاش کنی ما با هم میتوانیم یادبگیریم. باید به او گفت که تکالیف سخت را همه میتوانند یاد بگیرند به شرط اینکه تلاش کنند (بناب، ۱۳۸۹).
۲-۱۲- نظریات اسناد
۲-۱۲-۱- نظریه روانشناسی ساده هایدر(۱۹۵۸)
از جمله مهمترین نظریه های اسناد عبارت است از نظریه “روانشناسی ساده” در اسناد هایدر که طبق این نظریه، مردم سعی میکنند رفتار دیگران را مانند روانشناسان درک کنند و بر این اساس رفتارهای آن ها را یا نتیجه عوامل موقعیتی فرض میکنند (اسناد موقعیتی) و یا آن ها را به عوامل درونی و شخصیتی آن ها نسبت میدهند (اسناد شخصی).
قدیمیترین فرمولبندی نظریه اسناد را میتوان در کارهای فریتس هایدر که به عنوان پدر اسناد از او نام برده میشود مشاهده کرد. هایدر در سال ۱۹۵۸ کتاب “روانشناسی روابط میانفردی” را منتشر کرد و نخستین گام را در پاسخ به این سؤال که مردم برای درک علل رفتار خود و دیگران چه تبیینهایی به کار میبرند، برداشت. از نظر هایدر همه مردم در زندگی روزمره مانند دانشمندان عمل میکنند و برای درک افراد پیرامون خود یا به عبارت دیگر محیط اجتماعی خویش از همان اصول علی و منطقی استفاده میکنند که دانشمندان برای فهم دنیای فیزیکی به کار میگیرند. افراد رفتارهای دیگران را مشاهده، تحلیل و تبیین میکنند. این تبیینها اسناد نامیده میشوند (شمس اسفندآباد، ۱۳۸۴: ۱۰۷).
هایدر برای توصیف چگونگی استفاده از علیت در اسنادهای روزمره، از منطق استفاده میکند. اگرچه برای رویدادهای مختلف تبیینهای فراوانی وجود دارد اما میتوان آن ها را به دو دسته اساسی تقسیم کرد:
۱- اسناد شخصی یا درونی، ۲- اسناد موقعیتی یا بیرونی.
ما در پیشبینی رفتار دیگران ابتدا میکوشیم میان تاثیرات محیطی و تاثیرات درونی تمایز بگذاریم. طبق گفته هایدر، بیشتر مردم برای درک رفتار دیگران یکی از تبیینهای زیر را به کار میگیرند:
الف. آن ها ممکن است فرض کنند که رفتار شخص دیگر، معلول عوامل موقعیتی نظیر عوامل اقتصادی یا فشار اجتماعی است (اسناد موقعیتی).
ب. آن ها ممکن است تصور کنند که آن رفتار غیرعمدی و اتفاقی بوده و احتمالاً در آینده روی نخواهد داد (اسناد موقعیتی).
ج. تبیین سوم این است که شخص با این رفتار یکی از صفات شخصی خود را بروز داده است (اسناد شخصی).
هایدر معتقد است که اسنادهای شخصی وقتی بیشتر آشکار میشوند که محیط امکان یک رشته رفتارهای متنوع و ممکن را فراهم کند. وقتی درباره یک شخص یک اسناد شخصی استنباط شد، از این اسناد برای پیشبینی رفتار او میتوان استفاده کرد. از نظرهایدر نیروهای محیطی و درونی، با هم رابطهای افزایشی یا کاهشی دارند؛ آن ها ممکن است مکمل، کاهشدهنده یا حذفکننده یکدیگر باشند.(آذربایجانی، ۱۳۸۷: ۵۹)
اسناد درونی یا شخصی نیز به دو مؤلفه تقسیم میشود: “توانایی” فرد برای انجام دادن یک عمل و “کوششی” که صرف آن میشود. این دو مؤلفه رابطهای قوی با هم دارند. چنانچه هر یک از این دو مؤلفه نباشند، حاصل تاثیرات مشترک آن ها نیز صفر خواهد بود. توانایی بدون تلاش یا تلاش بدون توانایی، به هیچ عملی منجر نخواهد شد. همچنین اگر دشواری تکلیف بیش از محدوده توانایی باشد انجام دادن عمل، غیرممکن خواهد بود و اگر ناچیز باشد برای اجرای آن توانایی بسیاری لازم نیست. در وضعیتهای نسبتاً دشوار دستیابی به اطلاعات مفید درباره توانایی عمل کننده، بیش از هر زمان دیگر میسر است.
مبنای دیگر تحلیل هایدر از عمل، ادراک کوشش است که با دو چیز تعیین میشود: قصد عمل کننده و کوشش وی برای نیل به عمل. عقاید زیربنایی هایدر با دو بیان اسنادی بنیادین در ارتباط است: آیا عمل معلول گرایشهای درونی است یا عوامل بیرونی؟ اگر درونی است، عمدی بوده یا غیرعمدی؟ ما در زندگی روزمره پیوسته با اندک توجهی چنین قضاوتهایی را انجام میدهیم: آیا همکلاسیام که امروز به من بیاعتنایی کرد واقعاً به من بیعلاقه شده است؟ یا از یک اختلاف خانوادگی رنج میبرده است؟ و… پاسخهای ما به اینگونه سوالها راهنمای رفتار بعدی ماست و برای رفتار مناسب باید اسناد درستی بدهیم. قابل ذکر است که نظریههایدر در تبیین این مطلب قاصر است و نمیتوان آن را به طور عملی به وسیله آزمون تجربی بررسی کرد. این نظریه به کمک تفسیر و توضیح سایر نظریهپردازان اسناد توسعه یافته است (کریمی، ۱۳۸۴: ۳۰۳).
۲-۱۲-۲- نظریه استنباط جونز و دیویس(۱۹۶۵)
نظریه دوم، نظریه استنباط متناظر جونز[۴۷] و دیویس[۴۸] است که در آن پیامد رفتار را مبنای اسناد میداند. این نظریه پیشبینی میکند که مردم سعی دارند از روی رفتار استنباط کنند که آیا آن رفتار با یک خصیصه پایدار شخص تطبیق میکند یا خیر.
۲-۱۲-۳- نظریه تغییر همگام هارولد کلی(۱۹۸۰)
نظریه سوم، نظریه تغییر همگام هارولد کلی[۴۹] است که برای هر رفتار سه وجه قائل است و اسناد را بر اساس این سه وجه انجام میدهد. وجه اول همرایی، یعنی آیا همه در آن موقعیت همان رفتار را داشتهاند. وجه دوم تمایز، یعنی آیا در غالب موقعیتها رفتار فرد همینگونه است. وجه سوم پایایی یا ثبات، یعنی آیا او همیشه در چنین موقعیتی همین رفتار را دارد یا فقط همین یکبار چنین رفتار کردهاست. چنانچه همرایی و تمایز پایین و ثبات بالا باشد احتمال اسناد گرایشی بیشتر میشود.
۲-۱۲-۴- نظریه ترکیبی شیور(۱۹۷۵)
نظریه چهارم، نظریه ترکیبی اسناد شیور[۵۰] میباشد که مبتنی بر سه فرض درباره طبیعت انسان است: نخست اینکه رفتارها به صورت تصادفی روی نمیدهند و قابل پیشبینی هستند. دوم اینکه مردم تمایل به درک، تبیین و پیشبینی رفتار دیگران دارند و سوم اینکه رفتارهای قابل مشاهده افراد، اطلاعات معتبری درباره علل زیربنایی خود به دست میدهند.
۲-۱۲-۵- نظریه سه بعدی واینر(۱۹۸۵)