در پژوهشی که توسط هویت و فلت (۱۹۹۳) با شرکت ۵۱ بیمار مبتلا به افسسردگی یک قطبی و ۹۴ بیمار مبتلا به اختلالات مختلف روانپزشکی انجام گرفت ؛ معلوم شد که کمال گرایی خویشتن مدار ، افسردگی را در بافت تنیدگی پیشبینی میکند و ارتباط بین این نوع کمال گرایی و افسردگی به نوع عامل تنیدگی زا بستگی دارد .در تحقیق دیگری که هویت و همکارانش (۱۹۹۶) با ۱۲۱ بیمار مبتلا به اختلال افسردگی یک قطبی و دوقطبی انجام دادند ، کمال گرایی خویشتن مدار با تنیدگی پیشرفت ارتباط داشت و نمرات افسردگی را در طی ۴ ماه بعد پیشبینی می نمود . بنابرین آن ها نتیجه گرفتند که کمال گرایی خویشتن مدار ، عامل آسیب پذیر خاصی است که در حضور علائم تنیدگی ، مستعد بروز علائم افسردگی است .
طیق نظریه های شناختی ، افسردگی با ناامیدی در مورد کنترل کردن پیامدهای مطلوب یا آزارنده ارتباط دارد .فردی که از اشتباه کردن و عدم تأیید دیگران به خاطر کامل نبودن می ترسد ، احساس ناامیدی میکند و چنین فردی نسبت به افسردگی آسیب پذیر تر می شود (بک ، ۱۹۷۶؛ آلوی[۱۴۴] ، آبرامسون[۱۴۵] ، متالسکی[۱۴۶] و هارتلیج[۱۴۷] ، ۱۹۸۸؛ به نقل از پناهی ، ۱۳۸۳) . تحقیقات نشان داده است که کمال گرایی هنجار مدار در نوجوانانی که دست به خودکشی میزنند ، با ناامیدی ارتباط دارد ( دانلد سون[۱۴۸] ، اسپریتو[۱۴۹] و فارنت[۱۵۰] ، ۲۰۰۰) .در تحقیق هارت[۱۵۱] ، گیلنر[۱۵۲] ، هندل[۱۵۳] و گفلر[۱۵۴] (۱۹۹۸) بین کمال گرایی خویشتن مدار و پایین بودن خودکارآمدی ارتباط وجود داشت و نیز خود ثمر بخشی پایین نیز با ادراک فقدان کنترل پذیری پیامدها و کاهش ارزشمندی حود ارتباط داشت .
به عقیده ریوم[۱۵۵] و همکاران (۱۹۹۵) ، کمال گرایی شرط لازم ولی ناکافی در رشد و تحول وسواس فکری – عملی است و کمال گرایی به عنوان عامل خطر در رشد و تحول این اختلال در نظر گرفته می شود .
بسیاری از مبتلایان به OCD نیاز به اینکه همه چیز دقیق ، بی عیب و مطمئن باشد ؛ را گزارش میدهند .وسواس های عملی در پاسخ به وسواس های فکری باید به صورت کاملا درست انجام بشوند و نیاز به تناسب ، دقت و موشکافی ، یکی از علائم این اختلال است .
افراد مبتلا به OCD با یک سائق درونی برای قطعیت و کمال اذیت میشوند .وجود این سائق باعث می شود آن ها در مورد اینکه کاری را انجام دادهاند یا نه ، شک کنند .
چنین تردیدهایی نیز به عنوان بخشی از سازه کمال گرایی در نظر گرفته می شود ( فراست و همکاران ، ۱۹۹۰ ) و به وضوح ، بخشی از اختلال وسواس فکری – عملی هستند .
فراست ( فراست و استکتی[۱۵۶] ، ۱۹۹۷ ) چنین اظهار میدارد : «شک نسبت به کیفیت عمل نشانی از OCD است و در واقع منعکس کننده علائم بیماری است که تشریفات وارسی کردن دارند » .
برخی مطالعات ارتباط میان کمال گرایی و سلامت جسمانی را بررسی کردهاند . پاچ[۱۵۷] (۱۹۸۴، به نقل از مولنار و همکاران ، ۲۰۰۶ )
در مطالعه خود یافت که کمال گرایی به صورت معنادار با اختلالات گوناگونی ارتباط دارد: سندرم روده تحریک پذیر[۱۵۸] ، دردهای شکمی کودکان ، و زخم مخاط روده بزرگ[۱۵۹] .
همچنین ارتباط میان کمال گرایی و سردرد های میگرنی (برنز ، ۱۹۸۰ ؛ کووال[۱۶۰] و پریچارد[۱۶۱] ، ۱۹۹۰ ؛ به نقل از مولنار و همکاران ، ۲۰۰۶ ) ، درد های مزمن ( ون هادن هاو[۱۶۲] ، ۱۹۸۶ ؛ همان ) ، سردرد ( استات[۱۶۳] ، ۱۹۸۴ ؛ همان ) ، آسم ( ۱۹۶۱ ؛ همان ) ، . سندرم خستگی مزمن ( وایت[۱۶۴] و شوایتزر [۱۶۵]،۲۰۰۰ ؛ همان ) تأیید شده است.
صابونچی و لاند ( ۲۰۰۳ ) در مطالعات خود به ارتباط مثبت و معنا دار کمال گرایی با شکایت های روان تنی مانند خواب آلودگی در ساعات روز ، سردرد ها ، تنش و بیخوای در زنان دست یافته اند .
تحقیقات درباره ارتباط ابعاد سازه کمال گرایی با اختلالات روانشناختی ادامه دارد و خصوصاً بیماری های روان تنی مورد توجه قرار گرفته اند .
۲-۳ سیستم های مغزی / رفتاری
۲-۳-۱ تعریف سیستم های مغزی / رفتاری
گری و مک ناتان (۲۰۰۰) در چهارچوب مطالعات آزمایشگاهی یادگیری حیوانات و آثار داروهای روان گردان ، به سیستم های زیست شناختی متفاوت که مبتنی بر تکامل مجزای مکانیسم های پاداش و تنبیه در مغز مهره داران است ، اشاره میکنند ..به اعتقاد گری در مغز پستانداران ، کنترل رفتار از طریق سه سیستم مغزی / رفتاری متفاوت و در عین حال مرتبط با یکدیگر صورت میگیرد .رفتاری متفاوت و در عین حال مرتبط با یک دیگر صورت میگیرد .
این سیستم ها به مجموعه های جداگانه ای از رویداد های تقویت کننده با انواع خاصی از رفتار پاسخ میدهد ، و به وسیله ی مجموعه ی جداگانه ای از ساختار های مغزی به هم مرتبط که اطلاعات خاصی را پردازش میکند ، عمل میکنند ، عبارتند از : سیستم بازداری رفتاری ( BIS ) ، سیستم جنگ / گریز / بهت FFFS)) و سیستم فعال سازی رفتاری (BAS) .هر یک از این سیستم ها در سه سطر توصیف میشوند : سطح رفتاری ( تحلیل درون داده ها و برون داده های سیستم ) ، سطح عصب شناختی ( کنش وری و ساختار عصبی سیستم ) و سطح شناختی ( کنش وری پردازش اطلاعات سیستم ) ، می توان بعد چهارمی نیز به این سطوح اضافه کرد و آن سطح تجربه ای ( همراه با فعالیت سیستم ) است ; اما پژوهش های تجربی ابزار معتبری برای ارزیابی بعد چهارم نداشته اند ( گری ، ۱۹۹۳ ; به نقل از تجریشی ، ۱۳۸۴ ) .
۲-۳-۱-۱ سیستم بازداری رفتاری (BIS)
سیستم بازداری رفتاری زیربنای بعد هیجانی اضطراب است (گری ، ۱۹۸۷؛به نقل از گری و مک ناتان ، ۲۰۰۰) . این سیستم توسط محرکهای شرطی که با تنبیه همخوانی دارند ، محرک های شرطی که با حذف یا پایان یافتن پاداش همخوانی دارند ، محرک های جدید و مآور هستند محرک هایی که به صورت ذاتی برای یک نوع ترس آور هستند ، برانگیخته میشوند .
رفتارهایی که با این محرک ها برانگیخته میشوند ، عبارتند از : بازداری رفتاری (توقف رفتارجاری ) افزایش سطح برپایی ، به طوری که رفتارهای بعدی (که میتوانند ادامه عمل متوقف شده نیز باشند ) با قدرت و سرعت بیشتری انجام شوند ، و افزایش توجه ، به این صورت که اطلاعات بیشتری بویژه در مورد اجزای جدید محیط ، دریافت شود .
در تصویر زیر ، ارتباط های درون داد – برون دادرا که معرف BIS در سطح رفتاری هستند ، منعکس شده است .
برون داد
درون داد
بازداری رفتاری
افزایش برپایی
افزایش توجه
سیستم بازداری رفتاری
علامت-محرکهای تنبیه
علامت محرکهای عدم پاداش
محرک های جدید
محرکهای ترس آور ذاتی
شکل ۲-۱ ارتباط های درون داد – برون داد BIS
دربین مداخلاتی که به طور ویژه ، ارتباط های درون داد – برون داد BISرا متوقف میکند ، استفاده از داروهای ضد اضطراب اهمیت زیادی دارد .
باربیتورات ها[۱۶۶] ، بنزودیازپین ها[۱۶۷] و الکل ، سه دسته مهم از داروهایی هستند که موجب کاهش اضطراب میشوند .
آثار انتخابی این داروها برکنش وری BIS ، نقش مهمی در پذیرش این فرض که فعالیت این سیستم با اضطراب در آمیخته ، داشته است .