در فرمول فشار های روانی شماره ۲ ، افکار منفی بر افزایش بر انگیختگی پیشی می گیرند . بنابرین راه مؤثر تر برای کم کردن فشار های روانی این است که افکار منفی را متوقف کنیم قبل از این که افکار برانگیختگی را افزایش دهند . هنگامی که فشار های روانی به شکل فرمول ۲ بروز کنند تکنیک های بدنی به تنهایی فقط به فشار های روانی غیر مستقیم هجوم میبرند که احتمالا اثر آن بسیار کم است . به این دلیل است که برای بسیاری از ورزشکاران تنها استفاده از تکنیک های آرایش بدنی ساده به تنهایی کار ساز نیست و بهتر است از تکنیک های شناختی استفاده شود . (همان منبع)
فشار های روانی فرمول ۱
تحریکات محیطی برانگیختگی افکار منفی = فشارهای روانی
تکنیک های جهانی کنترل تکنیک های شناخی کنترل
فشارهای روانی فشارهای روانی
فشارهای روانی فرمول ۲
تحریکات محیطی افکار منفی برانگیختگی = فشارهای روانی
تکنیک های شناختی کنترل فشار روانی تکنیک های جسمانی کنترل فشار روانی
شکل ۲-۲ : استفاده تکنیک های شناختی و جسمانی کنترل فشار های روانی در فرمول های ۱ و۲ (متداول ترین تکنیک های شناختی – رفتاری در آخر این فصل توضیح داده شده است ) .
تعریف گروه
کلمه گروه با توجه به زمینه کاربرد آن دارای معانی و تعاریف متعددی است و گاه از کلماتی مانند انبوه ، دسته ، توده ، اجتماع ، سازمان ، و خلق به عنوان مترادف از آن استفاده می شود . گروه تعریف گوناگونی در جامعه شناسی و روان شناسی دارد که برخی عبارتند از :
-
- تجمع عده ای از افراد که عملکرد مشترک دارند و از قوانین و مقررات درون گروهی خاص پیروی میکنند.
-
- عامیت سازمان یافته و هدفدار عده ای از افراد که با یکدیگر همبستگی دارند .
-
- مجموعه ای سازمان یافته وپایدار از افراد که منافع و اعتقادات و ارزش های کم و بیش مشترک دارند و رفتار آن ها تابع قوانین و مقررات درون گروهی مشخص است .
- تجمع عده ای از افراد که بین آن ها روابط قابل توصیف و مشهود و نیز ارزش ها و معیار های مشترک وجود دارد (نیکخواه ، ۱۳۸۲ ) .
تپین[۷۳] گروه را چنین تعریف میکند « گروه عبارت است از یک نظام باز که از سه نفر یا بیشتر ترکیب شده باشد و این افراد به علت مشترکی به یکدیگر همبستگی پیدا کردهاند و اعضای گروه زیر نظام آن محسوب میشوند . برن [۷۴]، استورات[۷۵] و ساندین (۱۹۸۳ ) ، به نقل از نیکخواه (۱۳۸۲) گروه را چنین تعریف کردهاند « گروه عبارت است از نظام اجتماعی با مرزهای مشخصی که اعضاء را از غیر اعضاء جدا میکند و علاوه بر آن مرز های عضویت در گروه را با نقشی که هر یک از اعضاء ایفا می نمایند مشخص میکند » .
این تعاریف نکات مشترک و در عین حال متفاوتی دارند . در تمام تعاریف بر تجمع بیش از دو نفر برای تشکیل دو گروه تأکید شده است . در تمام تعاریف همچنین ارتباط متقابل و کنش و واکنش بین اعضاء و هدفداری از جمله وجود مشترک تعاریف ارائه شده میباشد . از این تعاریف و بحث فوق نتیجه گرفته می شود که گروه تجمع بیش از دو نفر است که هدف مشترک و کنش و واکنشی دارند ، به نیاز های یکدیگر و ارضای آن علاقه مندند ، از قوانین و مقررات معینی تبعیت میکنند ، تفاهم و صمیمیت بین آن ها حاکم است و برای رسیدن به اهداف مشترک وحدت عمل دارند (شفیع آبادی ، ۱۳۷۵ ؛ تقوی ، ۱۳۶۷ ؛ پاکدل و سلطان ، ۱۳۸۲ به نقل از نیکخواه ، ۱۳۸۲ ) .
تاریخچه گروه درمانی
انسان که ذاتا موجوی اجتماعی است از زمانهای دور برای غلبه بر قهر طبیعت ، انجام راحت تر و بهتر کارها و کسب رضایت بیشتر ، به عنوان یک ضرورت به زندگی گروهی روی آورده است . زندگی گروهی به انسان احساس تعلق ، و امنیت و ارزشمندی میدهد . انسان همواره از بودن با اطرافیان و نزدیکان ، احساس شادی می کرده و ناراحتی ها و نگرانی های خود را در جمع به فراموشی می سپرده است . همچنین حمایت های فامیل و دوستان در مواقع بحرانی ، موجب تسلی خاطر فردی میگردد.
مسمر[۷۶] که در پیدایش و گسترش گروه درمانی سهم بسزایی داشت ، به وجود نیروی مرموز مغناطیس حیوانی در بدن انسان معتقد بود و برای اولین بار با بهره گرفتن از تلقین ، بیماران روان را به صورت گروهی درمان کرد و به همین لحاظ ، عده ای مسمر را پدر روان درمان گروهی می خوانند (ثنایی ، ۱۳۶۳ ) .
تاریخچه منظم و مدون گروه درمانی که در قرن نوزدهم مطرح شد ، در دوره اولیه سال های ۱۹۰۵- ۱۹۳۲ و دوره توسعه سال های ۱۹۳۲ تا امروز قابل بررسی است .
- دوره اولیه سال های ۱۹۳۲-۱۹۰۵ : بسیاری معتقد گروههای قبل از ۱۹۳۰ را نمی توان گروه درمانی تلقی کرد . زیرا این گروه ها از ملاک های متداول امروز برخوردار نبودند این ملاک ها عبارتند از : اندازه کوچک (حدود ۸ نفر ) ، رهبری بی ریاست ، دسته بندی مراجعان بر مبنای طبقه بندی ناشی از تشخیص مرضی ، آزادی عمل و فعال بودن اعضای گروه (همان منبع )
با وجود این ، اولین کوشش ها در زمینه گروه درمانی به وسیله جوزف پرات [۷۷] انجام گرفت ، او در سال ۱۹۰۵ میلادی از روش گروهی برای آموزش دستورات بهداشتی به مسئولین در یکی از بیمارستان های شهر بوستون استفاده کرد ، سپس لازل[۷۸] برای بررسی ارزش درمانی بیماران ، به انجام پروژه هایی اقدام کرد . او همچنین برای آموزش بیماران اسکیزوفرینک بستری شده در بیمارستان ها سخن رانی هایی را ایراد کرد . در سال ۱۹۰۹ میلادی ، مارش [۷۹] به همراه لازل از روش های گروه درمانی در بیمارستان های روانی استفاده کرد و معتقد بود که در درمان باید از یک مجموعه افراد استفاده کرد تانتایج مطلوب حاصل گردد. مورینو [۸۰] یکی از بانفوذ ترین افراد در زمینه روان درمانی گروهی است که در سال ۱۹۱۳ ، «روان درمانی گروهی » را ارائه داد. او در سال ۱۹۵۱ اولین کمیته بینالمللی روان درمانی گروهی را تأسيس کرد (شفیع آبادی ، ۱۳۷۵) .
- دوره ی توسعه ۱۹۳۲ تا کنون : دوره ی دوم ، دوره پیشرفت سریع و شکوفایی مشاوره و روان درمانی گروهی تلقی می شود . تعداد کتب منتشر شده در ۲۵ سال قبل از آغازین این دوره فقط ۳۴ کتاب بوده است و بعد از آن با سرعت زیادی رو به افزایش نهاده است . شاید نخستین فردی که به طور جدی به کار روان درمانی گروهی در این دوره پرداخت ، روانپزشکی به نام ماکسول جونز [۸۱] بود . کسی که در طی جنگ جهانی دوم متوجه شد که درمان مناسبی برای سربازان مبتلا به نوروز جنگ [۸۲] وجود ندارد . او متوجه شد که درمان چنین افرادی در گروه ها کاملا مؤثر است . در سال ۱۹۹۴ ، لوین ، با بهره گرفتن از نظریه میدان ، پویایی گروه را مطرح ساخت . اکرمن [۸۳] از گروه درمانی در حل مشکلات خانواده استفاده کرد . سپس ساتیر [۸۴] در انجام گروه درمانی خانواده موفقیت هایی کسب کرد (نصری ، ۱۳۸۳ ) .
درایکوزر [۸۵] که از پیروان روان شناسی فردی آدلر است ، از گروه درمانی در خانواده ، مدرسه و مراکز تربیتی استفاده بسیار کرد . کورسین [۸۶] و باخ [۸۷] نیز برای گسترش گروه درمانی فعالیت ارزنده ای انجام دادند . باخ و استولر [۸۸]از پیشگامان گروه درمانی ماتن هستند. راجرزو پیروانش از جمله گوردون ، هولس [۸۹] و جندلین[۹۰] از تکنیک های گروه درمانی در حل مشکلات مراجعان استفاده کردند . رفتار گرایان نیز به استفاده از گروه درمانی علاقه وافری نشان دادند و لازاروس [۹۱] از شاگردان واپسی بود ، سهم مهمی در این توسعه بر عهده دارد (همان منبع ) .