(سعدی، ۱۳۷۷:غ۲۲۱)
-
- جملهی تابع مؤول به استثنا
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
(حافظ، ۱۳۷۹: غ۴۸۱)
۲-۳-۴ قید از نظر وابستگی به عناصر جمله (کارکرد قید)
همان طور که در تعاریف آمد، قید علاوه بر فعل، دیگر عناصر جمله رانیزمقید میسازد مانند:
قید فعل¬ او به سرعت راه میرود
قید صفت¬ دانش آموز بسیار با هوش
قید قید ¬ علی خیلی خوب رانندگی میکند
قید مسند ¬ هوا سخت سرد بود
قید مصدر¬ زیاد خوردن آدم را مریض میکند
قید متمم ¬ کاملاً در آنجا
قید گروه وصفی ¬ بسیار زیباتر از گل
قیدجمله ¬ راسخ مهند برای تمایز قید فعل و قید جمله دو ملاک معنایی و نحوی را به کار میبرد. در ملاک معنایی نخست این که به عنوان مثال بین «خواندن» و «کلمه کلمه خواندن» به لحاظ معنایی تفاوت وجود دارد، چرا که «کلمه کلمه» چگونگی خواندن را بیان میکند که مسلماً با خواندن متفاوت است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
معیار دوم این است که قید فعل در جهان خارج دارای مصداق است، اما قید جمله اینگونه نیست. به همین دلیل میتوان برای قید «آهسته رفتن» گزارهی متضاد «تندر فتن» را آورد، اما برای قید جملهای مانند «خوشبختانه خواندن» نمیتوان گزارهی متضاد «متأسفانه خواندن» را آورد. ملاک سوم اینکه قید جمله میتواند با افعال مختلفی به کار رود، در حالی که قید فعل را نمیتوان در هر جمله و با هر فعلی به کار برد. ملاکهای نحوی برای تمایز قید جمله و قید فعل به ترتیب زیر است:
اول آنکه میتوان دو قید فعل را در ساخت همپایه قرار داد، اما نمیتوان قید فعل را با قید جمله در این ساخت قرار داد. مثلاً:
الف. من کتاب را آهسته و کلمه کلمه خواندم.
ب. من کتاب را خوشبختانه و کلمه کلمه خواندم.
ملاک بعدی این است که میتوان ترکیب قید فعل + مصدر را به جای اسم به کار برد، اما ترکیب قید جمله + مصدر کاربرد ندارد. مانند:
الف. آهسته رفتن در بزرگراه خوب نیست.
ب. خوشبختانه خواندن کتاب خوب نیست.
معیار آخر در مورد جا به جایی قید در جمله است، که قید جمله میتواند در جایگاههای مختلف درون جمله ظاهر شود اما قید فعل نسبت به قید جمله از امکان جا به جایی کمتری برخوردار است. (راسخ مهند، ۱۳۸۸: ۹۱-۹۴)
گلفام برای قیود جمله، نقش پیوندی نیز قائل شده است. در واقع حروف ربطی را هم که قیدهای موؤل ایجاد میکنند، در دستهی قیدهای جمله قرار داده است. (۱۳۸۶: ۳۸)
شهرزاد ماهوتیان که دستور زبان خود را بر اساس دیدگاه رده شناسی نوشته است، عنوانی به نام قید گونهها را آورده است که به واسطهی آنها بند قیدی ایجاد میشود که یک مورد آن بند مندرج است. بند مندرج شامل سه مورد بند مقایسهای، بند همسان و بند قیدی نامحدود میشود. به قدری که، آنقدرکه، برای ساختن بند مقایسهای به کارمیرود.
الف. به قدری که تو میخوابی من نمیخوابم
ب. آنقد که تو ورزش میکنی من نمیکنم.
بند همسان با به قدّ یا قدری که شروع میشود و فعل آن نیز مثبت است. مانند: جهان به قدِ بهمن زور داره.
بند قیدی نامحدود از ترکیب بند نتیجه ساز که باعبارت، ” دراثر” شروع میشود و مصدر ساخته میشود. مصدر در این حالت ویژگی اسم را دارد. در اثر درس خواندن شاگرد اول شد. (۱۳۷۸: ۴۸-۴۹)
قیود از نظر معنی و مفهوم
زمان:
دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم
(حافظ، ۱۳۷۹: غ۳۴۹)
مکان:
بکوی میکده یارب سحر چه مشغله بود که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود
(همان: ۲۱۵)
حالت:
دوش میآمد و رخساره بر افروخته بود تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود
(همان: ۲۱۱)
کیفیت:
بخواری منگرای منعم ضعیفان و نحیفان را که صدر مجلس عشرت گدای ره نشین دارد
(همان: ۱۲۱)
کمیت
هر گه که بر من آن بت عیار بگذرد صد کاروان عالم اسرار بگذرد
(سعدی، ۱۳۲۰: غ۱۷۷)
تمنا
درآمدی ز درم کاشکی چو لعمه نور که بر دیده ما حکم او روان بودی
(حافظ، ۱۳۷۹: غ۴۴۲)
اختصار
تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل باری به غلط صرف شد ایام شباب
(همان: غ۱۵)