هوش هیجانی به عنوان یک مفهوم جدید در روان شناسی حاصل در هم تنیدگی دو ذهن هیجانی و عقلانی است. هوش هیجانی رابطه متقابل عقل و احساس است واز آنجا که انسانها به طور غالب نه به طور عقلانی هستند ونه احساسی، از قابلیت فرد برای انطباق بامحیط اطراف و کنار آمدن با مشکلات زندگی، به کارکرد ترکیبی قابلیت های عاطفی و عقلانی بستگی دارد.
امروزه هوش هیجانی موضوع مورد بحث بسیاری از تحقیقات وپژوهش های مربوط به بررسی تفاوتهای فردی شده است. توانایی پیشبینی موفقیتهای زندگی و نیز نقش اساسی این سازه در اغلب اختلالات روانی می تواند از دلایل علاقه به مطالعه هوش هیجانی باشد.
واژه هوش هیجانی نخستین بار در سال ۱۹۹۰توسط پیتر سالووی[۱] از دانشگاه یل و جان مایر[۲] از دانشگاه نیو همیشایر مطرح شده با این حال از نظر مفهومی (نه اصطلاحی) ریشه آن به هوش اجتماعی باز میگردد که در سال ۱۹۲۰ از سوی ثرندایک[۳] مطرح شد. هوش هیجانی ثرندایک به توانایی فهم ومدیریت مردم وعاقلانه عمل کردن در روابط انسانی اطلاق می شود. ریشه مفهوم دیگر به اصطلاح هوش درونی فردی و میان فردی گاردنر[۴] باز میگردد. با این حال همان طور که گفته شد آنچه عمومیت دارد و در ادبیات تحقیقی رواج پیدا کرد اصطلاح هوش هیجانی بود که توسط سالووی و مایر پیشنهاد گردید و در سال ۱۹۹۵ با انتشار کتاب گلمن تحت همین عنوان وجه عمومیتری یافت. آن ها با اطلاع از اقدامات اولیه که در مورد جنبههای غیر شناختی هوش هیجانی شده بود، آغاز کردند. آن ها هوش هیجانی را به عنوان یک شکل از هوش در نظر گرفتند و معتقدند که هوش هیجانی نوعی از پردازش است که شامل توجه به هیجانهای ارزیابی صحیح و دقیق آن در خود و دیگران نظم بخشی سازش یافته هیجانها و ابزار مناسب آن ها میباشد. در تعریفی دیگر، بار – آن هوش هیجانی را دسته ای از مهارت های استعدادها و تواناییهای غیر شناختی میدانند که با توانایی موفقیت فرد را در مقابله به فشارها افزایش میدهد.
همزمان با پیدایش و گسترش هوش هیجانی به عنوان روح زمان و یا گرایش فرهنگی یک دوره خاص به عنوان مجموعه ای از صفات شخصیتی (بار-ان[۵] ۲۰۰۱، ۱۴۵-۱۴۰) به عنوان مجموعه ای از تواناییهای ذهنی (مایر، سالووی و کاروسو[۶] ۲۰۰۰، ۹۸-۹۰) مطرح گردید. تلقی توانشی از هوش هیجانی اساسی را بر یادگیری تواناییهای هیجانی و به کار گیری عملی آن ها در حوضه های مختلف زندگی میگذارد. به عقیده ی مایر و سالووی توانایی دریافت و ابراز هیجان و نیز فهم ومدیریت اطلاعات هیجانی قابل یادگیری بوده افراد از این نظر با هم تفاوت دارند. بنابرین هوش هیجانی توانشی یا توانایی شناختی هیجانی به توانایی واقعی و بالفعل افراد در باز شناختی و پردازش اطلاعات هیجانی اطلاق می شود. این نوع از هوش هیجانی بهوسیله عملکرد و موقعیت های عینی مورد ارزیابی قرار میگیرد. یکی از وظایف مراکز خدمات مشاورهای دانشگاه تامین سلامت روان حاصل می شود (بروکن[۷] ۱۹۸۵، ۱۳۶-۱۲۵). ارتقای سلامت روان و پیشگیری از بیماری ها را بخش هایی از مفهوم کلی سلامت میداند و بین آن ها پیوستها را فرض میکنند (خواجوی و همکاران ۱۳۸۲، ۹۵). فعالیتهای آموزشی در جهت تقویت بهزیستی، خود یکی از بخشهایی است که به گفته رال (۱۹۹۰َ) برای ارتقای سلامت روان باید توسعه یابد.
از جمله فعالیتهای آموزشی که امروزه محققان تأکید بیشتری بر روی آن دارند آموزش مهارت های هوش هیجانی است. ماهیت آموزش پذیری قابلیت یادگیری و قابلیت ارتقا و شکوفایی هوش هیجانی موجب گردیده تا به این پدیده بیش از پیش توجه شود. لذا در این تحقیق قصه برآن است که میزان هوش هیجانی مدیران را بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مورد بررسی قرار دهیم و اینکه چگونه از این پدیده میتوانیم برای ارتقای سطح و کیفیت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان نهایت استفاده شود.
۱-۲- بیان مسئله
یکی از پدیده های که در دهه ی اخیر مورد استقبال قرار گرفت پدیده هوش هیجانی بوده است که دلیل این امر، توانای فرضی هوش هیجانی بالاتر در حل بهتر مسائل کاستن از میزان تعارفات بین آنچه که انسان احساس میکند یا انچه فکر میکند یا همان تقابل عقل و احساس و مشاهده زندگی شاد و موفقیت آمیز کسانی بوده است که از تحصیلات عالی برخوردار نبودند ولی به دلیل هوش هیجانی توانسته بودند سبب افزایش میزان سلامتی رفاه -ثروت- موفقیت عشق و شادی در خود گردند (ایمانی ۱۳۸۴، ۶۵).
پیشرفت تحصیلی نیز از جمله مباحثی است که در محیط های آموزشی بویژه در دانشگاه از اهمیت ویژهای برخوردار است. محققان عوامل مختلفی را که در پیشرفت تحصیلی دانشجویان تاثیر دارد را مورد بررسی قرار دادهاند. هوش هیجانی از جمله موضوعاتی است که مورد توجه قرار گرفته است. بسیاری از روانشناسان علاقمندند با پژوهش های خود این موضوع را بررسی کنند که ایا با بهره گرفتن از مؤلفه های هوش هیجانی میتوان به ارتقاء و پیشرفت تحصیلی دانشجویان پرداخت؟ (گاروتر[۸] ۱۹۸۳، ۱۳۶-۱۳۰)
زندگی تحصیلی، یکی از مهمترین ابعاد زندگی اشخاص است که بر سایر ابعاد زندگی تاثیر فراوان دارد. همچنین پیشرفت تحصیلی به عنوان یکی از ابعاد پیشرفت در نظام آموزش وپرورش مطرح است و افت تحصیلی یکی از مسایل و دغدغه های مهم نظام آموزشی هر کشور است. از آنجا که اثربخش بودن مدیران آموزشی موجب بهبود وضعیت آموزشی و فراهم آوردن زمینه برای توسعه فردی محصلین می شود، در این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی مدیران باپیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ مدنظراست تا میزان ارتباط هوش هیجانی مدیران با موفقیت تحصیلی روشن گردد.
۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش
هوش هیجانی بر سلامت حافظه و نیروی عقل، ادراک، معنابخشی تجربه ها، داوری صحیح، تصمیمگیری مناسب و رشد روانی- اجتماعی فرد تاثیر چشمگیر میگذارد و افرادی که دارای هوش هیجانی بالاییاند، قدرت بیشتر برای سازگاری با مسائل جدید روزانه دارند. همچنین هوش هیجانی بالا با برونگرایی، انعطافپذیری، دلپذیر و باتوان بودن، هماهنگکردن احساسات مختلف، شناسایی این احساسات و تاثیر آن ها بر مغز و رفتار همبستگی دارد (قمرانی و جعفری ۱۳۸۳، ۶۴).
در مقابل، هوش هیجانی پایین با رفتارهای مسئلهساز درونی، سطوح پایین همدلی، ناتوانی در تنظیم خلق و خو، افسردهخویی، اعتیاد به الکل و موادمخدر، انحرافات جنسی، دزدی و پرخاشگری همراه است با توجه به مسائل مختلفی که درباره هوش هیجانی ارائه شد، میتوان گفت که عوامل متعددی بر روند رشد یا تنزل هوش هیجانی تاثیرگذار است. مدرسه، محیط بیرونی و از همه مهمتر، خانواده نقش تعیینکنندهای در این زمینه دارند (قمرانی وجعفری ۱۳۸۳، ۶۴).