تربیت جنسی از همان سنین کودکی شروع شده و تا دوره نوجوانی ادامه مییابد . در دوره نوجوانی نیز نوجوانان باید در مورد تغییرات بلوغ خود آگاهی داشته باشند . آنچه دختران نیاز دارند که در آستانه بلوغ بدانند اولاً اطلاعات مناسب و کافی ، نه از نوع کاملاً تکنیکی و نه خیلی غیر مستقیم و مبهم است و ثانیاًً یک ادراک مثبت از واقعه ای که تجربه جهانی همه زنان و متفاوت از بیماری یا صدمه جسمی است .آنچه در این زمینه ضروری است این است که مادر یا یک مربی دانا و مجرب ، همزمان با نشانه های تغییرات بدنی که خبر از بروز بلوغ میدهد ، اطلاعات لازم را در اختیار نوجوان قرار دهند و او را مطمئن سازند که این امر کاملاً طبیعی و بخشی از فرایند رشد و بزرگسال شدن است . همچنین آنان باید دختران خود را از برخورداری جذابیت طبیعی مطمئن سازند و تصور مثبت درباره خود را در آنان برانگیزند. تفاوت عاطفی – اجتماعی ناشی از بلوغ دیررس[۱۰] یا پیش رس[۱۱] نوجوانان نیز ممکن در سنین بزرگسالی مدتها ادامه پیدا میکند . دلیل این امر هم آن است که اطلاع ازتغییرات بلوغ ، مفهوم بدنی و هویت جنسی فرد متأثر از مجموعه پاسخهای فرد در رابطه با تغییرات جسمی در دوره بلوغ است . پاسخ های مثبت و صحیح خانواده و مربیان و همسالان باعث رشد سالم این هویت جدید می شود ، اما پاسخ های منفی یا نامناسب آثار منفی بر هویت جنسی و رفتار جنسی میگذارد.(لطف آبادی،۱۳۸۸).
نظریه های تربیت جنسی:
الف ) تربیت جنسی در ادیان:
اختلاف دیدگاه های مردم جهان در این مسأله ی مهم زندگی،بسیار زیاد است . در جوامع غربی سه دیدگاه اصلی و بسیاری نگرشهای متفرقه در این مورد وجود دارد . یکی دیدگاه مذهب کاتولیک در مسایل اخلاق جنسی که تا اندازه زیادی به موازین اسلامی نزدیک است ، دوم دیدگاه مذهب پروتستان که آمیخته ای از نگرش سنتی و نگرش های لیبرالی در اخلاق جنسی است و دیدگاه سوم دیدگاه لائیک است ( دیدگاه اثباتی ) که اساساً نوعی بی بند و باری جنسی است و اخلاق جنسی را صرفاً به تصمیم گیری های افراد واگذار می کندو تنها مرز و مانع آن ، قوانینی است که محدودیت های اندکی را در چهارچوب نظام فردگرایانه مبتنی بر لجام گسیختگی های نظام سرمایه داری بزرگ جهانی اعمال میکند (لطف آبادی،۱۳۸۸).
دیدگاه حذفی در مورد تربیت جنسی
این دیدگاه بر ممانعت از هر گونه ارضای غریزه جنسی تأکید دارد و معتقد است ارضای آن آدمی را از رسیدن به کمال انسانی باز میدارد . این دیدگاه در دوران حاکمیت کلیسا در اروپا و نیز در دوره رهبانیت[۱۲] و تجرد طلبی در نقاط دیگر دنیا رواج داشت . دنیای اروپا تا قبل از دو سه قرن اخیر که قانون حاکم بر آن قانون کلیسا بود در حد افراطی در محدود کردن روابط کوشش می کرد . اساساً در قانون کلیسا ارتباط جنسی مطلقاً ولو با زن شرعی یک کار پلید بود . از نظر آن ها زن ذاتاً موجودی پلید بود و عمل مقاربت ولو با زن شرعی عمل کثیفی بود . ( مطهری،۱۳۷۸).
علاوه بر مسیحیت قرون وسطی، عقاید و افکار دیگری در مخالفت با غریزه جنسی بودند . رهبانیت و تجرد طلبی در هند ( آیین برهما ، آیین جین ، آیین بودا ) رهبانیت و تجرد طلبی در چین و یونان ( مثل مکتب کلبیون ) بعضی از فرقه های دین یهود ( مثل فرقه اسنتیس ) نیز در مواجهه با غریزه جنسی راه تفریط را در پیش گرفته بودند ( ناس[۱۳]،ترجمه حکمت،۱۳۷۲).
این دسته دیدگاهی تفریطی نسبت به انگیزه جنسی و مسائل مربوط به آن دارند و حتی از زناشوئی و ازدواج اعراض کرده و از مسائل جنسی با شرم یاد میکنند. از جمله ماها ویرا ، بنیان گذار آیین جاینی و از معتقدان به این تفکر گفته است :« محبت زن بزرگ ترین سبب افتنان و ابتلا در این جهان است». همچنین در آیین مانی ایران باستان روح بدبینی نسبت به دنیا و تعلقات مادی و من جمله نفی روابط زناشوئی وجود داشته است. به عقیده مانی بدترین خواهش ما عشق به زن و بچه است. برخی آیین ها مانند پروتستان های مسیحی رابطه جنسی را ذاتاً پلید می شمرند. به عقیده این ها تنها کسانی به مقام معنوی میرسند که تا آخر عمر مجرد زندگی کنند. جلوه این نوع دیدگاه را در کاتولیک ها نیز می توان مشاهده کرد (رهنما،علیین، محمدی،۱۳۸۶).
دیدگاه اثباتی در مورد تربیت جنسی
این دیدگاه در نقطه مقابل دیدگاه حذفی قرار دارد و بر ارضاء بی حد و حصر غریزه جنسی تأکید دارد . این دیدگاه رویکردی از اخلاق جنسی را مطرح میسازد که از آن می توان به ولنگاری جنسی نام برد . ( فرمهینی فراهانی ، ۱۳۸۴). عامل زمینه ساز این دیدگاه را می توان در برداشت هایی نادرست از عقاید فروید[۱۴] ویا در عقاید راسل[۱۵] جستجو کرد.
در حقیقت دنیای غرب در زمان حاضر در زمینه اخلاق جنسی ، نسبت به گذشته به اصطلاح یک دور ۱۸۰ درجه ای زده است . امروزه همه سخن از تقدیس و احترام به عقاید و روابط جنسی و لزوم آزادی و برداشتن هر قید و بندی در این زمینه است. ( مطهری ، ۱۳۷۸). افکار فرویدی انگیزه پاره ای تجربیات حادثه جویانه در آموزش و پرورش ( در برخی کشورها ) گردیده است .از جمله در سامرهیل ، ای اس نیل به کودکان آزادی زیادی در همه موارد ازجمله آزادی جنسی داده است . معهذا چنین نوآوری های افراطی نادر است (کرین ،ترجمه فدایی۱۳۸۷).
در زمینه تربیت جنسی کودکان و نوجوانان برخی به ویژه آن ها که طرفدار رادیکالی فرویدیسم هستند ، معتقدند که باید جلوی تمام تحریم های جنسی گرفته شود و آزادی جنسی در مدارس و اجتماع مطرح باشد. اینان معتقدند که منع ها و تحریم ها زمینه را برای عقده سازی در جوامع فراهم خواهد کرد و اثرات همین عقده هاست که موجب نابسامانی ها و جرم در جامعه را فراهم ساخته است . طرفداران این طرز فکر وجود مدارس مختلط را مورد تأکید قرار داده و گمان دارند که با ایجاد چنین مدارسی ، دشواری ها و مشکلات انسانها که بخش اعظم آن به خاطر مسائل جنسی است ، حل خواهد شد. توصیه ایشان این است که در طریق تربیت در مدارس مختلط باید عقاید مربوط به شرم و اخلاق از میان برود و البته اصل بر این باشد که به هم صدمه نزنند. (قائمی،۱۳۷۲).
در برابر فرویدیست های رادیکالی و گروه اثباتی ، گروهی قرار دارند که مسئله جنسی و غریزه جنسی را با شرم یاد میکنند ( دیدگاه حذفی ) و اصرار دار ند که برای حفظ ارزش و قداست بشر ، ضروری است که اصلاٌ نامی از آن به میان نیاید حتی برخی از اینان اصل ازدواج را که امری مشروع و برای آرامش و سکون و تداوم نسل ضروری است منع میکنند و اگر هم مجازش می شمارند به دلیل مصلحت است.
دیدگاه اسلام در مورد تربیت جنسی