در بین مداخله هایی که به شکل اختصاصی ا رتباطهای درونشد-برونشد BIS را متوقف میسازند، استفاده از داروهای ضد اضطراب اهمیت ویژه ای دارد. بنزودیازپینها[۱۱۰] ، باربیتوراتها[۱۱۱] و الکل سه دسته مهم از داروهایی هستند که اضطراب را کاهش میدهند (هاگوپیان و اولدینگ،۱۹۹۴).
از لحاظ عصب شناختی، مجموعه ساختهایی که کنشهای BIS را بر عهده دارند، در سیستم جداری -هیپوکمپی[۱۱۲] قرار دارند. سه بخش اصلی ساختمانی این سیستم عبارتند از: تشکیلات هیپوکمپی[۱۱۳] ناحیه جداری[۱۱۴] (که متشکل از ناحیه جداری میانی[۱۱۵] و ناحیه جداری جانبی[۱۱۶] است) و مدار پاپز[۱۱۷] (گری،۱۹۹۴).
در سطح شناختی، مفهوم کلیدی BIS در مقایسه گر[۱۱۸] خلاصه می شود، یعنی سیستمی که لحظه به لحظه رویداد احتمالی بعدی را پیشبینی و این پیشبینی را با رویداد واقعی مقایسه میکند.در واقع این سیستم:۱) اطلاعاتی را که بیانگر حالت کنونی جهان ادراکی هستند، در نظر میگیرد؛۲) به این اطلاعات، اطلاعات دیگری را می افزاید که مربوط به برنامه حرکتی کنونی فرد است؛۳) از اطلاعات ذخیره شده حافظه که نمایانگر نظم جویی های گذشته، در برقراری ارتباط بین رویدادهای محرک هستند، استفاده میکند؛۴) به همین ترتیب، از اطلاعات ذخیره شده در حافظه که نمایانگر نظم جویی های گذشته در برقراری ارتباط بین پاسخها و رویدادهای محرک بعدی هستند، سود می جوید؛۵) بر مبنای این منابع اطلاعات، حالت بعدی مورد انتظار در جهان ادراکی را پیشبینی میکند؛۶) این پیشبینی را با حالت واقعی جهان ادراکی مقایسه میکند؛۷) در مورد اینکه آیا بین این پیشبینی و حالت واقعی، توافق یا عدم توافق وجود دارد، تصمیم میگیرد؛۸) اگر بین این دو وضعیت توافق وجود باشد، مراحل یک تا هفت از نو جریان مییابند؛۹) اگر بین پیشبینی و حالت واقعی عدم توافق باشد، برنامه حرکتی جاری را متوقف میسازد و برونشدهای BIS راپدید می آورد تا اطلاعات بیشتری را دریافت کند و مشکلی را که موجب اختلال در این برنامه شده، حل نماید (گری،۱۹۹۴). باید توجه داشت که کاربرد این الگو برای مفهوم اضطراب، متمرکز بر گام شماره ۹ و پیامدهای بعدی آن است (گری،؟).
۲-۳-۳ سیستم فعال ساز رفتاری(BAS)
نظام ارتباطهای درونشد-برونشد خاصی که معرف سیستم فعال ساز رفتاری است، یک نظام پسخوراند مثبت ساده است که از طریق محرکهایی که با پاداش یا فقدان تنبیه همخوانی دارند، فعال می شود و به گونه ای عمل میکند که مجاورت فضایی-زمانی به این محرکها افزایش یابد. با افزودن این فرض که محرکهای شرطی خوشایندی از این نوع، به نسبت مجاورت فضایی- زمانی خود با محرکهای خوشایند غیرشرطی(هدفها)، موجب فعال سازی BAS میشوند، با سیستمی مواجه هستیم که به طور کلی قابلیت هدایت ارگانیزم به اهدافی را دارد (مانند آب و غذا) که برای بقا ضروری هستند(دویچ، ۱۹۶۴، به نقل ازگری، ۱۹۹۴).به عبارت دیگر، هدف BAS، شروع و هدایت رفتار اکتشافی مبتنی بر روی آورد است که ارگانیزم را به تقویت کننده ها نزدیکتر میکند.
در سطح عصب شناختی، پیشرفتهای سریع دهه های اخیر در شکل گیری الگوهای عصب روانشناسی احتمالی BAS نقش قابل توجهی داشته است. مؤلفه های کلیدی عصب شناختی BAS عبارتند از: عقده های پایه[۱۱۹] (جسم مخطط[۱۲۰] پیشین[۱۲۱] و پسین[۱۲۲] و پالیدوم[۱۲۳] پیشین و پسین)، تارهای دوپامینرژیکی[۱۲۴] که از مزانسفال[۱۲۵] (جسم سیاه[۱۲۶] و هسته A10) صعود کرده و به عقده های پایه عصب رسانی میکنند، هستههای تالاموسی[۱۲۷] که ارتباط نزدیکی با عقده های پایه دارند (گروس[۱۲۸]،۱۹۸۳) فالوس[۱۲۹](۱۹۸۰) با بررسی این سیستم در آزمودنیهای انسانی، فعالیت BAS را با واکنش پذیری سیستم عصبی خودمختار همراه دانسته است.اگر چه، مطالعات اندکی ارتباط BAS و حالتهای هیجانی را در انسان بررسی نموده اند، می توان انتظار داشت که این سیستم، زیر ساخت حالتهایی چون انتظار خوشایند (امید) و خوشحالی باشد (گری،۱۹۹۴).
۲-۳-۴ سیستم جنگ/گریز(FFS)
سیستم جنگ/گریز نیز که در نسخه تجدید نظرشده RST گری و مکناقتون (۲۰۰۰) سیستم جنگ/ گریز /بهت نامیده می شود؛ پاسخ در برابر محرکهای آزارنده غیرشرطی است در حالی که BIS به محرکهای آزارنده شرطی پاسخ میدهد، و در حالی که پاسخهای BIS از طریق توقف، خیره شدن، گوش دادن و آماده شدن برای فعالیت نمایان میگردد، پاسخهای FFS به شکل پرخاشگری دفاعی غیرشرطی و یا رفتار گریز ظاهر میشوند (آدامز[۱۳۰]،۱۹۷۹).
عوامل زیادی وجود دارند که بر احتمال رفتار پرخاشگرانه در پاسخ به تنبیه تأثیر میگذارند، اما در مجموع می توان این نتیجه کلی را گرفت که پدید آمدن جنگ یا گریز، تا حد زیادی به محرکهایی که در زمان تنبیه در محیط وجود دارند، وابسته است. بنابرین به جای تفکر در مورد دو سیستم پاسخ در برابر دو نوع متفاوت تنبیه، بهتر است که یک مکانیزم واحد جنگ/گریز را در نظر بگیریم که اطلاعات را در مورد تمامی تهدیدهای غیرشرطی دریافت میکند و سپس بر پایه بافت کلی محرکها که تنبیه در آن بافت صورت گرفته، فرمان جنگ یا گریز را صادر میکند.
همان گونه که اشاره شد داروهای ضد اضطراب پاسخهای BIS را به درونشدهای متناسب آن کاهش میدهند، اما این گروه از داروها پاسخهایی را که در قبال محرکهای آزارنده غیرشرطی ظاهر میگردند، کاهش نمی دهند.در مقابل، داروهای ضد درد[۱۳۱] ، مانند مرفین[۱۳۲] ، پاسخ به این محرکها را کاهش میدهند؛ اما بر پاسخی که در قبال محرکهای آزارنده شرطی بروز میکند، تأثیری ندارد (ر.ک: [گری،؟]).
به همین ترتیب BIS و FFS مبانی عصب شناختی متفاوتی دارند. پژوهشهای مبتنی بر تحریک عصبی و ایجاد ضایعه در مغز، ساختهای خاصی را برای این سیستم در مغز شناسایی کردهاند. یکی از این ساختها بادامه[۱۳۳] و دیگری هیپوتالاموس میانی[۱۳۴] است. بادامه یک تأثیر بازدارنده بر هیپوتالاموس میانی دارد و این بخش از هیپوتالاموس نیز خود یک تأثیر بازدارنده بر برونشد نهایی میان مغز اعمال می کند. ناحیه اخیر تارهای آورانی[۱۳۵] را دریافت میکند که اطلاعات محرک دردناک را منتقل میسازند. هم این بخش میان مغز[۱۳۶] و هم بادامه، گیرنده های تخدیری[۱۳۷] فراوانی دارند و بنابرین، احتمالا آثار ضد درد و مخدرهای درونزاد[۱۳۸] و برونزداد[۱۳۹] از طریق این نواحی تعدیل میشوند (پاسکال، فایر و اسپاریتا[۱۴۰]،۱۹۹۶).
میشل و نلسون-گری[۱۴۱] (۲۰۰۶) دریافتند که ویژگیهای شخصیتی افراد بر شیوه رویارویی[۱۴۲] آن ها با مشکلات، مؤثر است. در حالی که برخی در مواجهه با مشکلات، در خود فرو میروند، برخی دیگر به ابراز احساسات و هیجانات خود می پردازند و یا از دیگران کمک می خواهند. بسته به نوع ویژگیهای شخصیتی، هر فرد در برابر فشارهای روانی، واکنش خاصی از خود نشان میدهد (کلینیک[۱۴۳]،۱۳۸۲، ترجمه محمد گودرزی).
۲-۴ راهبردهای مقابله ای
همه افراد در طول زندگی خود با استرس رو به رو میشوند. زندگی بدون استرس یعنی مرگ. انسان
در همه شرایط تحت استرس قرار دارد، ولی گاهی امکان دارد یک استرس بیماری زا و مشکل زا شود، این
مسأله بستگی به مقابله های فرد دارد. منظور از مقابله، کوشش ها و تلاش هایی است که فرد انجام میدهد تا استرس را از میان بردارد، برطرف کند، یا به حداقل رساند و یا تحمل کند.