۱- ثبات عاطفی[۶۳] یا هیجانی: ثبات عاطفی تعبیری است که هیلز و آرجیل (۲۰۰۱) هنگامی که در مورد پیشبینی کننده های شادکامی تحقیق میکردند، ارائه دادهاند. به عقیدۀ آن ها ثبات هیجانی مهمترین عامل مؤثر بر شادمانی است. این بعد شخصیت در مقابل بعد روان رنجوری نمونه بارز شخص بسیار پایداری میباشد که رفتار و اعمالش پختگی فراروان دارد و کاملاً سازش یافته است، یا به عبارتی شخصیت وی از ثبات و پایداری زیادی برخوردار است. هیلز و آرجیل (۲۰۰۱) در پژوهش های خود به این نتیجه رسیدند که فقدان روان رنجوری یکی از بزرگترین پیشبینی کننده های شادمانی است و مردم باثبات، دارای خصوصیاتی از قبیل آرامش، خونسردی و پرهیز از شکایت دربارۀ نگرانی ها یا اضطراب های شخصی میباشند. آن ها معتقدند که ثبات عاطفی عمده ترین بعد عاطفی انسان است. همچنین گزارش میکنند که ثبات عاطفی یک پیشبینی کننده قوی رضایت از زندگی میباشد.
۲- عزت نفس: عزت نفس[۶۴] در واقع خود ارزیابی هایی است که انسان در زندگی با آن رو به رو می شود. آرجیل (۱۳۸۳) گزارش کردهاست که عزت نفس در ایجاد شادی به حدی است که برخی از صاحبنطران و پژوهشگران روان شناسی شادی آن را جزء جدای ناپذیر شادی یا اساسی ترین عنصر شادی و دارای قوی ترین همبستگی با مقیاس های خوشبختی می دانند. نتایج تحقیقات نشان میدهد افرادی که دارای عزت نفس پایین هستند، از حضور در جمع خودداری میکنند که سبب گوشه گیری و به دنبال آن افسردگی آن ها میگردد. افسردگی نیز از میزان شادی فرد می کاهد (بنتال[۶۵]، ۱۹۹۲). براون و مک گیل[۶۶] (۱۹۸۹) در تحقیقات خود دریافتند که هنگام وجود احساس ناراحتی و فقدان شادمانی، عزت نفس افراد کاهش می یابدو به عبارت دیگر، بین شادمانی و عزت نفس ارتباط علی متقابل وجود دارد، اما آرجیل و لو (۱۹۹۰) ضمن مخالفت با این نظر معتقدند که عزت نفس شادمانی را افزایش میدهد، اما فقدان شادی موجب کاهش عزت نفس نمی شود.
۳- خودکارآمدی: به اعتقاد فیسل[۶۷] (۱۹۹۵) خودکارآمدی (یعنی اعتقاد فرد مبتنی بر دارا بودن توانایی لازم برای رسیدن به اهداف مهم) پیشبینی کننده رضایت از زندگی و عواطف مثبت میباشد. علاوه بر این فیسل دریافت که احساس خودکارآمدی در قبال اهداف مهم تر، در مقایسه با داشتن احساس خودکارآمدی در قبال اهداف کم اهمیت تر، نقش تعیین کننده قوی تری دارد. همچنین احساس خودکارآمدی برای دستیابی به احساس خشنودی مهم و ضروری است. اما این خودکارآمدی باید در حیطه هایی از زندگی فرد که برای او مهم هستند، احساس شود (به نقل از مرادی و همکاران، ۱۳۸۴).
۲-۶-۳ شادکامی و بعد اجتماعی
بعد اجتماعی، مباحثی مانند چگونگی تعامل و برقراری ارتباط مثبت با دیگران[۶۸]، کمک کردن و نوع دوستی[۶۹] و برون گرایی[۷۰] را در برمی گیرد. یکی از آثار عمده شادی و شادکامی عبارت است از جست و جوی مصاحبت و همراهی با دیگران، معاشرت پذیری فرح بخش در اوقات فراغت و کمک به دیگران. لذا در این بخش ارتباط شادکامی با برخی از مؤلفه هایی که در قالب بعد اجتماعی قرار می گیرند و بین آن ها و شادکامی همبستگی وجود دارد، بیان میگردد.
۱- برون گرایی: برون گرایی عبارت است از جهت گیری انرژی و توجهات یک فرد به خارج. یکی از ویژگی های افراد شاد، برون گرایی و اجتماعی بودن است که پس از خوش بینی، مهم ترین ویژگی آن ها میباشد. برون گرایی که در بردارندۀ ویژگی هایی چون معاشرت، محرک طلب بودن، تسلط خواهی، فعالیت زیاد و گرمی میباشد، از یک همبستگی عمده با تجربه عواطف مثبت مانند شادی و محبت برخوردار است (مرادی و همکاران، ۱۳۸۴). آرجیل و لو (۱۹۹۰) دریافتند که برون گراها مهارت های اجتماعی خاصی دارند که آن ها را جرأتمندتر و مشارکت کننده تر میسازد و آن ها را قادر میسازد تا بهتر به مدیریت ارتباطشان بپردازند. برون گراها به دلیل جرأتمندتر بودن شادتر هستند.
۲- کمک کردن و نوع دوستی: یکی از منسجم ترین یافته های روان شناسی این است که وقتی افراد احساس شادی میکنند، بیشتر راغب میشوند به دیگران کمک کنند (مایرز، ۲۰۰۴). نتایج تحقیقات مختلف نشان میدهد که مردم شاد به سایر مردم و مشکلات اجتماعی علاقمندهستند و علاقه کمتری به دنیای درونی ویا مشکلات شخصی خود دارند. به چند دلیل ممکن است شادکامی به نوع دوستی منجر شود؛ اول اینکه، مردم شاد ممکن است کمک کردن را پاداش دهنده بیابند و بخواهند از این طریق خلق مثبت خود را حفظ کنند، زیرا خلق خوب باعث می شود مردم یکدیگر را بیشتر دوست داشته باشند؛ دلیل دوم اینکه، افراد شاد ممکن است بخواهند شادی ها را بین خود و دیگران تقسیم کنند. در واقع خلق خوب آن ها را به یاد جنبههای پاداش دهندۀ کمک کردن می اندازد (باتسون[۷۱]، ۱۹۹۵).
۳- روابط مثبت با دیگران: توانایی برقراری روابط مثبت با دیگران جزء مهمی از سلامت روانی محسوب می شود. کامان و فلت[۷۲] (۱۹۸۳) دریافتند که مردم شاد احساس نزدیکی بیشتری با دیگران دارند، احساس اعتماد و مورد علاقه بودن میکنند، بیشتر علاقمندند با دیکران باشند و احساس تنهایی نمی کنند. مردم شاد نه تنها تعامل اجتماعی بیشتری با دیگران دارند، بلکه کیفیت ارتباطات آن ها بهتر است. نتایج چندین مطالعه نشان داده است که مردم شاد همدیگر را بیشتر دوست دارند و بیشتر به وسیلۀ دیگران دوست داشته میشوند و کسانی که وقت بیشتری را با آن ها می گذرانند، میگویند باز هم دوست دارند آن ها را ملاقات کنند. افراد شاد به احتمال بیشتری تن به ازدواج میدهند و از کودکانشان بهتر نگهداری میکنند (آرجیل، ۱۳۸۳). بنابرین، شادی اشتیاق انسان ها را برای پرداختن به فعالیت های اجتماعی افزایش میدهد و می توان گفت شادی ابراز شده، یک چسب اجتماعی است که روابط را تسهیل میکند (ریو، ۱۳۹۰).
۲-۶-۴ شادکامی و بعد جسمانی