زینی وند (۱۳۸۷) پژوهشی را با عنوان رابطه هوش هیجانی و عملکرد دبیران متوسطه شهرستان جویبار انجام داده است .هدف این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی و عملکرد دبیران میباشد. جامعه اماری این پژوهش کلیه دبیران متوسطه شهرستان جویبار بوده که از این تعداد ۱۸۶ نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.ابزار سنجش در این پژوهش دو پرسشنامه بوده است،که یکی پرسشنامه برادبری و گریوز ودیگری پرسشنامه عملکرد دبیران میباشد.برای تحلیل داده ها از روش های آماری ،جداول و نمودارهای فراوانی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که بین مؤلفه های خوداگاهی و عملکرد دبیران رابطه معناداری وجود دارد.همچنین بین مؤلفه های خود مدیریتی ،آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه و عملکرد دبیران رابطه معناداری وجود دارد.
یوسفی (۱۳۸۵)تحقیقی با عنوان رابطه هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی در دانشجویان دانشگاه آزاد واحد یاسوج انجام داده است.هدف این پژوهش: ۱) بررسی تفاوتهای دوجنس در هوش هیجانی ومهارتهای ارتباطی ۲) پیشبینی مهارتهای ارتباطی از طریق هوش هیجانی امکان پذیر است . این تحقیق بر روی ۱۳۱دانشجوی دانشگاه آزاد یاسوج اجرا شده است. برای بررسی همبستگی بین هوش هیجانی ومهارتهای ارتباطی ازهمبستگی پیرسون استفاده شده و به منظور پیشبینی مهارتهای ارتباطی وزیر مقیاسهای آن با بهره گرفتن از هوش هیجانی ، از روش تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج نشان داد که هوش هیجانی حاصل از گزارش شخصی افراد بامهارتهای ارتباطی وزیر مقیاسهای وابسته به آن رابطه دارد واین مهارتها را به صورت مثبت و معنادار پیشبینی میکند یافته دیگر این پژوهش حکایت ازعدم تفاوت معنا دار بین عملکرد دو جنس در نمره های حاصل از پرسشنامه هوش هیجانی است.
حافظیان (۱۳۸۷)در پژوهشی به بررسی رابطه ی بین مؤلفه های هوش هیجانی مدیران و عملکرد کارکنان در دانشگاه های استان مازندران پرداخته است .روش پژوهش توصیفی –همبستگی بود.جامعه آماری شامل ۱۱۰ مدیر و ۱۴۷۲نفر از کارکنان دانشگاه آزاد و غیر انتفاعی استان مازندران بود که از بین آن ها تعداد ۸۶ نفر از مدیران و ۳۴۴ نفر از کارکنان به عنوان نمونه انتخاب شدند.برای توصیف داده ها از آزمون t تک گروه ،ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است.نتایج نشان که بین مؤلفه های هوش هیجانی مدیران و عملکرد کارکنان رابطه وجود دارد.در بین مؤلفه ها خودمدیریتی و آگاهی اجتماعی تاثیر مستقیم و خوداگاهی و مدیریت رابطه تأثیر غیر مستقیم برعملکرد کارکنان دارند.
ترابی(۱۳۸۲) در پژوهشی به بررسی رابطه هوش هیجانی و عملکرد مدیران پرداخته است .ترابی در پژوهش خود به این نتیجه رسید که بین مؤلفه های هوش هیجانی (خوداگاهی،انگیزش و مهارت های اجتماعی ) و عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد.اما بین دو مؤلفه دیگر(همدلی و خودگردانی ) با عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود ندارد.
دارایی(۱۳۸۳)پژوهشی پیرامون موضوع بررسی مقایسه ای تأثیر هوش عاطفی بر کامیابی مدیران مالی و غیر مالی انجام داده است.فرضیه های این تحقیق عبارتند از:۱ بین هوش عاطفی و کامیابی مدیران رابطه وجود دارد.۲ مدیران مالی هوش عاطفی پایین تری نسبت به مدیران غیر مالی دارند.نتایج حاکی از این است که بین هوش عاطفی و اجزای آن با کامیابی مدیران رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد.همچنین هوش عاطفی مدیران مالی پایین تر از هوش عاطفی مدیران غیر مالی است.
معتمدی (۱۳۸۶) در پژوهشی به مقایسه خودکار آمدی و سلامت روانی دردانش اموزان عادی و تیز هوش پرداخته است . پرسش اصلی این پژوهش این است که آیادانش اموزان عادی و تیز هوش در مولفه های خودکار آمدی با یکدیگر تفاوت دارند ؟ جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان سال اول متوسطه تیزهوش و عادی دختر و پسر شهر تهران بوده است. برای گردآور ی داده ها از آزمونهای های زیر استفاده شد:۱) آزمون و ماتریسهای پیشرونده ریون ۲) پرسشنامه سلامت عمومی( GHQ) 3)پرسشنامه خود کارآمدی دانش آموز. برای مقایسه دو گروه عادی وتیز هوش در مولفه های خودکار آمدی رابطه معنا دار نیست اما اثر هوش بر یکی از مؤلفه های خودکار امدی یعنی نگرش معنا دار است وهمچنین برای مقایسه دو گروه عادی وتیز هوش در مولفه های سلامت روانی نشان میدهد که بین دو گروه در مولفه نارساکنش وری واجتماعی تفاوت معنا دار وجود دارد جهت تحلیل داده ها از رگرسیون ،تحلیل واریانس وتحلیل عاملی استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین سلامت روانی بامولفه های تلاش ،استعداد و باز خورد رابطه معنادار وجوددارد در حالی که هیچگونه رابطه معنا داری بین سلامت روانی و مؤلفه شانس وجود نداشته است و از سوی دیگر دانش اموزان عادی وتیز هوش در مولفه های باز خورد ونارساکنش وری اجتماعی تفاوت معنا داری داشتند. نتایج، این نکته را نیز آشکار کردند که مؤلفه های خودکارامدی دختران و پسران با یکدیگر تفاوت ندارند.
رشیدی (۱۳۸۵) تحقیقی با عنوان بررسی رابطه هوش هیجانی با میزان بهره وری مدیران مراکز آموزش شهر تهران در سال ۸۵-۸۶ انجام داده است. جامعه آماری مورد مطالعه، کلیه مدیران مراکز آموزشی شهر تهران درمناطق ۲۱و۱۹و۱۵و۱۱و۱ بوده است که تعداد ۳۹۴نفر از آن ها به شیوه تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند.اطلاعات متغیر ها و عوامل از ،آزمون های هوش هیجانی سیبریاشرینگ ۱۹۹۵ و پرسشنامه ۳۲ سئوالی میزان و بهره وری که بر اساس مدل هرسی و گلداسمیت تهیه و تنظیم شده بود به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده از هر دو روش آمار توصیفی واستنباطی با نر م افزار SPSS استفاده شده است. از ضریب همبستگی جهت مشخص کردن رابطه ی متغیر هوش هیجانی وابعاد آن با میزان بهره وری مدیران واز رگرسیون گام به گام ، جهت شناسایی سهم تبینی هر یک از ابعاد هوش هیجانی در پیشبینی میزان بهره وری مدیران وآزمونها ی T مستقل و تحلیل واریانس یک راهه ، جهت تعیین رابطه متغیرها با عوامل دموگرافیک جنس ،سن ، سابقه وسطح تحصیلات استفاده شده است. نتایج حاکی از ان است که بین هوش هیجانی وابعاد آن با بهره وری رابطه ای معنادار وجود دارد همچنین همه ی ۵ بعد پیشبینی وارد شده به مدل و نیزمقدار ثابت در پیشبینی متغیر ها بهره وری مؤثر هستند و همه ی آن هادر سطح ۰/۰۱ معنا دار هستند قابل ذکر است که بیشترین و کمترین میزانT به ترتیب مربوط به متغیرهای روابط بین فردی ومتغیر همدلی میباشد. همچنین متغیر سیاسی بیشترین تاثیر ومتغیر خودکنترلی کمترین سطح تاثیر را بر روی متغیر ملاک دارد همچنین میزان بهره وری مدیران با متغیر های دموگرافیکی جنس ،سن و سابقه و سطح تحصیلات دارای رابطه معنای داری میباشد.