“
۲-۴٫ انواع سود: درآمد عملیاتی در مقابل درآمد غیرعملیاتی
مفهوم سود،هردوگروه درآمدعملیاتی و درآمدغیرعملیاتی را دربر میگیرد. درآمدعملیاتی عبارت ازدرآمدی است که ازفعالیت های اصلی ومستمر واحدتجاری حاصل میگرددوباعناوین مختلفی ازقبیل فروش،حق الزحمه،سودتضمین شده،سودسهام وحق امتیازمورداشاره قرارمی گیرد(استانداردهای حسابداری ایران، ۱۳۸۷).
مفهوم سود عملیاتی بر اندازه گیری کارایی واحد تجاری تأکید دارد و آن را کانون توجه قرار می دهد. در محاسبه سود عملیاتی تأکید بر اصطلاح «عملیاتی» است. بدین معنی که تغییرات مربوط، تنها از عملیات اصلی ناشی می شود و به این ترتیب، مقایسه آن با عملیات دیگر امکان پذیر میگردد. درضمن کارایی نسبی مدیریت نیز بهتر آشکار می شود. اگرچه فعالیتهای غیرعملیاتی نیز تحت تأثیر کارایی مدیریت قرار میگیرد، اما تعیین استانداردهایی که بتوان نتایج حاصل را با آن مقایسه کرد، مشکل است. به هرصورت حداقل کاری که می توان انجام داد تفکیک فعالیتهای عملیاتی و غیرعملیاتی از یکدیگر است. ضمن اینکه اغلب پیشنهاد شده است که فعالیتهای غیرعملیاتی به طور جداگانه گزارش شوند، زیرا ماهیت مکرر ندارند. در این ارتباط چنانچه اقلام غیرمکرر ناشی از عملیات اصلی باشند، سود عملیاتی باید این اقلام را نیز دربرگیرد تا معیار مناسبی را برای سنجش توان سودآوری و پیشبینی و ارزیابی روند سود فراهم کند.طرفداران مفهوم سود عملیاتی بر این باورند سود خالص گزارش شده بر اساس این مفهوم، برای انجام مقایسه بین دوره ها و میان واحدهای انتفاعی مختلف و همچنین پیشبینی مناسب تر است. علاوه بر این اگرچه طبقه بندی اقلام عملیاتی و غیرعملیاتی مشکل است، اما حسابداران باتجربه میتوانند این تفکیک را بهتر انجام دهند. از سوی دیگر، به رغم تأکید تحلیلگران مالی بر رقم یگانه سود خالص، افشای اقلام عملیاتی و غیرعملیاتی حائز اهمیت بسیاری میباشد. بنابرین اگر قرار بر استناد بر یک رقم سود باشد، به نظر طرفداران مفهوم سود عملیاتی، سود خالص عملیات جاری معیار مناسب تری برای ارزیابی عملکرد جاری محسوب می شود(صفرپور و صفرپور، ۱۳۸۷).علاوه بر درآمدهای عملیاتی، درآمدهای دیگری نیز وجود دارد دراثرفعالیتها و عملیات فرعی وجانبی شرکت ایجاد می شود و در صورت سودو زیان متداول نیز،پس ازسودعملیاتی گزارش میگردد. میزان تکرارپذیری وپایداری ونیز میزان محتوای اطلاعاتی ایندسته ازدرآمدهاکه جزءغیرعملیاتی سودراتشکیل میدهند، موضوعی است که مورداختلاف نظراندیشمندان حسابداری وموردسؤال استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری واقع شده است. ماهیت غیرعملیاتی این اقلام،همواره باعث ایجادپرسش هاوابهام های زیادی پیرامون سایرویژگیهای این اقلام،مانند پایداربودن آن ها،مربوط بودن آنهابه سودهای آتی و نیزمربوط بودن آن ها به ارزش بازارشرکت،گشته است (ایزدی نیا و دری، ۱۳۸۹).
۲-۵٫ دستکاری سود[۱۲]
بریتون و استولوی[۱۳] (۲۰۰۰)، دستکاری حسابها را به این صورت تعریف نموده اند:استفاده از بصیرتهای مدیریتی به منظور انتخاب روش های حسابداری یا طراحی معاملات، به طوری که بر امکان انتقال ثروت میان شرکت و جامعه (هزینه های سیاسی)، فراهمکنندگان وجوه (هزینه سرمایه) و یا مدیران (طرحهای پاداش) اثر کند. در انتقال ثروت میان شرکت و جامعه و همچنین شرکت و فراهمکنندگان وجوه، شرکت از انتقال ثروت نفع می کند ولی در انتقال ثروت میان شرکت و مدیران، مدیران به نفع خود و به ضرر شرکت عمل می کنند.اعمال مناسب الزامات استانداردهای حسابداری همراه با افشای اطلاعات اضافی درصورت لزوم، منجر به ارائه صورتهای مالی به نحو مطلوب می شود و درصورتیکه مدیران بااستفاده از بصریتهای مدیریتی، در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری به دستکاری حسابها دست بزنند، ارائه صورتهای مالی منصفانه نخواهد بود. اگر این دستکاری ها با نقض اصول پذیرفته شده حسابداری صورت گیرد، تقلب محسوب می شود (زمانی، ۱۳۸۸). در نگاره ۲-۱ چارچوبی را که بریتون و استولوی (۲۰۰۰) برای طبقه بندی انواع دستکاری در حسابها ارائه دادهاند ارائه شده است. این چارچوب بر این اصل بنیادی بنا نهاده شده است که اطلاعات مالی تأثیر عمده ای بر کاهش هزینه های تأمین مالی شرکت دارند. این کاهش منوط به بهبود تصور سرمایه گذاران از ریسک شرکت است(مشایخی و همکاران، ۱۳۸۴).
دستکاری سود عبارت است از تغییر دادن سود توسط مدیران به شکل آگاهانه و با مقاصد خاص. حسابها با این هدف دستکاری میشوند که تصور بازار از ریسک شرکت را تحت تاثیر قرار دهند. در مدل ارائه شده توسط بریتون و استولوی (۲۰۰۰) ریسک به دو بخش متفاوت تقسیم شده است. اولین بخش ریسک با پراکندگی بازده مرتبط است و با سود هر سهم اندازه گیری می شود. دومین بخش متناظر با ساختار مالی شرکت است و با نسبت بدهی به دارایی سنجیده می شود.چارچوبی که آن ها ارائه دادهاند. فعالیت های مربوط به دستکاری حساب ها را در ارتباط با این دو جنبه از ریسک طبقه بندی میکند.
نگاره ۲-۱٫ چهارچوبی برای طبقه بندی انواع دستکاری در حسابها
دستکاری در حسابها
تعدیل در تصور سرمایه گذاران از ریسک
بازده:
سود هر سهم (EPS)
ریسک ساختاری:
نسبت بدهی
مدیریت سود در
مفهوم کلی آن
حسابداری بدیع
(آرایشی)
منظر حرفه ای
منظر دانشگاهی
بیشینه سازی سود
هموارسازی سود
مدیریت سود
سود هر سهم نسبت بدهی
تأثیر بر سطح
EPS
کاهش پراکندگی
EPS
کاهش EPS جاری به منظور افزایش EPS آتی
تحقیقات تجربی صورت نگرفته است/ نظر حرفه ای
تحقیقات تجربی کمی صورت گرفته است
تحقیقات تجربی کمی صورت گرفته است
تحقیقات تجربی نسبتاً خوبی انجام شده است
تحقیقات تجربی نسبتاً خوبی انجام شده است
مطالعات
تفسیرها
۲-۶٫ مفهوم مدیریت سود
“