۳-تشویق و ترغیب اجتماعی :
سومین منبع ایجاد و تقویت خودکارآمدی، ترغیب کلامی یا پیام های دریافتی فرد از محیط اجتماعی است. بدین معنی که وی شایسته انجام رفتارهای معینی است (باندورا، ۱۹۹۷٫به نقل از عبداللهی ونوه ابراهیم ،۱۳۸۵ ). هدف ترغیب کلامی یا اجتماعی که با عوامل محیطی مرتبط است، این است که افراد برای انجام وظایف به طور موفقیت آمیز تواناییهای خود را به کار گیرند، نه اینکه انتظارات غیرواقعی که ممکن است بر فرد اثر منفی داشته باشد، ایجاد کند.
راهبرد دیگر کمک به کارکنان برای تجربه کردن توانمندی، فراهم آوردن حمایتهای اجتماعی و عاطفی برای آنان است .”حمایت به معنی تأیید و پذیرش از سوی مدیران و همکاران سازمان است و معمولاً از عضویت در شبکه های سازمانی به دست میآید. شبکه های حمایتی شامل مدیر، همکاران، زیردستان و اعضاء گروه کاری می شود” .اگر قرار است کارکنان احساس توانمندی بکنند، مدیران باید آنان را تحسین و تشویق کنند، آن ها را بپذیرند و از آنان پشتیبانی کنند و به آنان اطمینان بدهند. باندورا (۱۹۹۷) دریافت که بخش مهمی از احساس کارآمدی، داشتن مدیران پاسخگو و حامی است. مدیرانی که در پی کارآمدکردن زیردستان خود هستند، باید روشهایی را بیابند که پیوسته از عملکرد آنان قدردانی کنند. آنان میتوانند برای کارکنان، برای اعضای واحد آنان و حتی برای خانواده های شان نامه ها یا یادداشتهایی بنویسند تا نشان دهند که کار خوب فرد، مورد توجه قرار گرفته است. مدیران، همچنین، میتوانند برای کارکنان خود در مورد توانائیها و شایستگیهای شان بازخورد فراهم آورند. آنان میتوانند با ایجاد فرصتهایی که کارکنان بتوانند به عضویت بخشی از یک گروه و واحد اجتماعی درآیند، از دیگران برای آنان حمایت اجتماعی حاصل کنند. به طور مرتب مراسم هایی برگزار کنند تا در آن ها از موفقیتهای کارکنان قدردانی شود و به دیدگاه های کارکنان گوش دهند و بکوشند احساسات و نظرات آنان را درک کنند. بدین ترتیب، مدیران میتوانند کارکنان را با ایجاد این حس که مورد قبول هستند، دارایی ارزشمندی به حساب میآیند و جزء جدایی ناپذیر سازمان هستند، توانمند سازند. (عبداللهی ونوه ابراهیم،۱۳۸۵ .۱۱۰-۱۰۹)
افرادی که به طور شفاهی تشویق میشوند و توانایی انجام کارها را دارند قدرت تحمل و تلاش بیشتری جهت انجام فعالیت دارند . با افزایش تشویق و پیگیری خودکارامدی، افراد تلاش بیشتری برای رسیدن به موفقیت دارند ، مهارت و حس خود کارآمدی شخصی خود را زیاد میکنند . بسیار مشکل است که باورهای خودکارامدی شخصی را از طریق تشویق اجتماعی با توجه به تحلیل آن ها کم کم شناخت . افزایش غیر واقعی خودکارآمدی با توجه به تلاشهای بی نتیجه و نا امید کننده فرد به سرعت متلاشی می شود . اما افرادی که فاقد توانایی هستند و تشویق میشوند تمایل به دوری از فعالیت های کشمکش دار دارند و به سرعت هنگام مواجه شدن با مشکلات از پای در می ایند . با تحلیل انگیزه و فعالیت و باور نداشتن توانایی خود اعتبار رفتاری در خود ایجاد می نمایند ( باندورا ،۱۹۹۷٫به نقل از تقدیری،۱۳۸۶ )
۴-حالات عاطفی و فیزیولوژیکی
چهارمین روش اصلاح باورها و عقاید خود کارآمدی کم کردن واکنشهای استرس زای افراد میباشد و آن ها را از تمایلات منفی نسبت به وضعیت جسمی آگاه میسازد که از نظر درک و تفسیر مهم میباشد . افرادی که حس کارآمدی بیشتری دارند خود را برای انجام کار پر انرژی آماده می دانند ، در صورتی که افرادی که نسبت به خودکارآمدی خود شک داشته باشند بسیار ناتوان و ضعیف میباشند موفقیت در خودکارآمدی پیش از انتقال ارزیابی مثبت انجام می شود . افزایش باورهای شخصی در توانایی موقعیتی را ایجاد میکند که موفقیت امیز است و از شکست افراد جلوگیری میکند ، آن ها موفقیت را در مراحل خود پیشرفتی بیش از پیروزی بر دیگران بررسی می کند . افراد همچنین در قضاوت بر توانایی خود به حالت جسمی و احساسی خود تأکید می نمایند ، واکنش استرس و تنش را به عنوان علائم ضعف کاری تفسیر میکنند . در فعالیت هایی که نیاز به استقامت دارند ، افراد خستگی و درد خود را به عنوان علائم ناتوانی جسمی می پندارند .این حالت همچنین بر روی داوری و خودکارامدی شخصی تاثیر میگذارد . در حالت مثبت خودکارامدی ادراکی را زیاد میکند و حالت دلسردی و حزن آن را کم میکند . (تقدیری،۱۳۸۶ )
رابطه خود کارآمدی با دیگر ساختارها :
پاجارس و شانک ( ۲۰۰۱ ) اظهار می دارند که ساختارهای انگیزشی وجود دارد که از نظر اصولی [۶۸] با خود کارآمدی مشابه میباشند که شامل :
۱: پیامد انتظار [۶۹]: نتایج مورد انتظار از فعالیتهای شخصی ، با باورهای خودکارامدی در ارتباط میباشد اما مترادف یکدیگر نمی باشند . برای مثال یک دانش اموز خود کارامد ممکن است باور کند که توانایی یادگیری ریاضیات را دارد با این حال او ممکن است باور کند که علیرغم توانایی ادراکی، نمره خوبی در کلاس نمی گیرد زیرا معلم او را دوست ندارد .
۲ : باورهای خود پنداری [۷۰] : خود ادراکی جمعی و گروهی شخص که از تجربیات و تفسیر محیط شکل گرفته است از طریق تقویت و ارزیابی و اهمیت دیگران شدیداًً تحت تاثیر قرار میگیرد و با اعتقادات و باورهای خود کارآمدی متفاوت است زیرا خودکارامدی با داوری پیرامون توانایی ،بررسی می شود اما خود پنداری شامل احساسات خود ارزشی است که با باورها و اعتقادات شایسته هماهنگ است .
۳ : انگیزش عاطفی [۷۱] : خودکارامدی همچنین با انگیزش عاطفی که در تعامل مؤثری با محیط و کنترل جنبههای حیاتی آن است ، متفاوت میباشد ، در انگیزش عاطفی جوانان ، پراکندگی و تاثیرات متقابل زیادی وجود دارد که با رشد و پیشرفت این عامل در رفتارهای موفق ، موضوعات گوناگون تحصیلی بسیار تخصصی شده است . مانند خود کارآمدی انگیزش عاطفی مؤثر،که شامل قابلیت های ادراک شده[۷۲] جهت تاثیر پذیری بر جوانب مهم زندگی شخصی میباشد . بر خلاف خود کارآمدی ، انگیزش عاطفی مؤثر یکپارچه و کلی[۷۳] است و ویژگی های خود کارآمدی را ندارد .