۲-۳۲-۱۱- نظریه سلامت روان
این نظریه بر خلاف نوگرایان که بر روی تامین نیاز های بیولوژیک انسان تاکید می کند، سلامت روان را مطرح می سازد. طرفداران این نظریه عقیده دارندکه به کارگیری اصول شهرسازی نوگرا مانند حوزه بندی، موجب پیدایش محیط های غیر پویا، یکنواخت و ترساننده شده و منجر به لاقیدی ساکنان و انجام رفتار های ناممطلوب و به خطر افتادن سلامت روانی آنان گردیده است. از اصول اولیه این نظریه، اصل پویایی فضا و ایجاد محیط های عاطفی، اصل ایجاد روابط همسایگی به عنوان حفاظت کننده ی ارزش ها و سنت ها، اصل توجه به خیابان به عنوان شالوده ی کالبدی شهر که ساکنان را در رابطه با ساخت و سازمان شهر قرار می دهد، می باشد.
یکی از متفکرین سرشناس که از این نظریه دفاع می کند جین کوبز (Jane Jakobs)است. از نظر وی هر چه محله شهری متنوع تر باشد، جذاب تر است. به نظر وی محله باید دارای کاربری های متنوع تر باشد، هر محله باید حتی المقدور بیش از دو کاربری داشته باشد. بر اساس این دیدگاه مجتمع های مسکونی که فاقد کاربری های خدماتی، فرهنگی و سایر کاربری های مورد نیاز باشند، فاقد تنوع لازم، خسته کننده و غیر جذاب به نظر می رسند. بنابر این می توان تفاوت دیدگاه دو نظریه نوگرا و سلامت روان را در میزان اختلاط کاربری های مسکونی و خدماتی دانست (رضویان،۴۴:۱۳۸۱).
۲-۳۲-۱۲- محله از دیدگاه مکتب شیکاگو
به دنبال رشد روز افزون فیزیکی شهر ها و گسترده شدن دامنه تعاملات انسانی، موضوع هویت یابی در محله های مسکونی و سازمان دهی روابط ساکنین شهری با سکونتگاه های زیستی در شهری در شکل کالبدی – اجتماعی محله، به یکی از لوازم سامان دهی شهری تبدیل شده است. از جمله دیدگاه های شهری، که برای نخستین بار موضوع محلات شهری را از منظر آسیب شناسی و تعارضات درون شهری مورد توجه قرار داده است، مکتب جامعه شناسی شهری دانشگاه شیکاگو، در آمریکای دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی است (سالک،۲۵:۱۳۸۶).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نظریه پردازان مکتب شیکاگو اصطلاح محله را در دو قلمرو فیزیکی و ارتباط اجتماعی، تعریف می کنند و موضوع ماهیت محله های شهری و نیاز به سامان دهی فعالیت آن ها را در الویت قرار می دهند. محله، واحد نزدیک فیزیکی و محل ارتباط اجتماعی است. از جمله کارکرد های اجتماعی محله، تولید شکل زندگی مشترک بر حسب قواعد و آداب محلی بوده است. از آن جا که تعلق مکانی، به تدریج تعلقات اجتماعی و فرهنگی را در بین ساکنین محله گسترش می دهد، این موضوع خود سبب شکل گیری هویت جمعی در بین اهالی یک محل می شود (همان،۳۶:۱۳۸۶).
۲-۳۲-۱۳- توسعه پایدار محله ای
توسعه ی پایدار محله ای توانایی جوامع کوچک محلی (محلات)در بهره برداری و استفاده از منابع طبیعی، انسانی و اکولوژیکی است. به گونه ای که همه اعضا یا اجتماعات محله ای در حال حاضر و آینده از سطوح مناسبی در بهداشت و سلامت، زندگی مطلوب، امنیت، یکپارچگی میان محیط زیست و فعالیت انسانی و اقتصادی پویا برخوردار شوند (۱۹۹۵:۴, Kline).
با توجه به تعریف بالا پایداری محلات و توسعه ی محله ای درصدد است تا با دست یابی به اهداف توسعه ی پایدار در مقیاس اجتماعات محله ای و اجزای سازنده محیط شهری، نتایج توسعه ی پایدار را به صورت ملموس و قابل ارزش یابی در آورد. نکته این جاست که ناکامی اهداف توسعه ی پایدار چرخش مقیاس آن را اکنون مقیاس بهینه تعریف شده است. مفاهیم و معیار های دست یابی به پایداری محلات را به شرح زیر بر شمرده اند:
۱)افزایش بهره وری و کارایی در سیستم های حمل ونقل و تولید مسکن
۲)بومی سازی و کاربرد شیوه های پایداری در منابع محله ای
۳)توسعه و گسترش استفاده از تکنولوژی اطلاعات
۴)حرفه ی پایدار گردشگری با محوریت نواحی طبیعی و فرهنگی و تاریخی
۵)طراحی شهر ها و مساکن بر مبنای استفاده بهینه از توسعه مردم گرا (۲۰۰۴:۹۶,Roseland1&112: 1994, shea).
سیر تاریخی نظریه محله را بر اساس چهار مرحله می توان تفکیک نمود:
۱-محله به عنوان واحد خود کفایی اداری، مدیریتی شهر در نظریه باغ شهر(هاوارد بیشتر بر عوامل فیزیکی و دسترسی پیاده به فضاها و مراکز خدماتی در طرح ریزی محلات شهری تاکید کرده است).
۲-محله به عنوان راهکاری برای ارتقا کیفیت زندگی شهروندان: به عقیده مامفورد پرداختن به محله تنها راه کار عملی در حل مشکلات کلان شهر هاست، وی استقلال و خود کفایی.
کامل محله را مطرح می کند و عقیده دارد که محله باید جواب گوی نیازمندی های روزمره ساکنان باشد. بر خلاف مامفورد، لوکوبوزیه محله را یک ابزار رفاهی، بهداشتی و راحتی می داند که ساکنان خود را از صدمات شهر و زندگی شهری مصون می دارد. اما هر دو ارتقای شرایط زندگی را از محله انتظار دارند. این دیدگاه از سوی طرفداران توسعه پایدار مورد تاکید قرار گرفته و بحث توسعه پایدار و رویکرد فرهنگی به شهر، از طریق پلی به نام محله به هم پیوند داده می شوند (سعید نیا،۸:۱۳۷۸).
۱-محله به عنوان بستری برای برقراری روابط با دیگران: این دیدگاه که در ابتدا توسط ترنر وفیچر در دهه هفتاد مطرح شد، مشارکت شهروندان در اوضاع و احوال محله ی زندگی خود را به عنوان یک شاخص مهم در کیفیت زندگی شهری مطرح می کند. امروزه این نظریه مجددا مورد اقبال قرار گرفته و به خصوص به نقش شهروندان در طراحی محلات مسکونی برای دست یابی به محیط های انسانی تر پرداخته شده است. این رویکرد، نوعی توسعه ی شهری محسوب می شود که در آن روح مشارکت شهری جدید در فضا های شهری خرد محله ای نمایان می شود و از آن به مشارکت شهری محله مدار تعبیرمی شود (۲۰۰۴:۶۹,parker).
۲-محله به عنوان شاکله ی هویتی و معنا بخشی به مکان های شهری: راپاپورت نخستین کسی بود که محله را به عنوان ابزاری توصیف کرد که شهروندان با بهره گرفتن از آن می توانند هویت خود را باز یابند. دست رسی محلی، این امکان را برای ساکنان فراهم می کند که نیاز ها و توانایی های خود را در سطح فردی یا جمعی معرفی و تمایلات وترجیحات خود را بیان نمایند، فعالیت های مربوطه را انجام دهند و تفاوت ها وپیچیدگی ها را در عرصه شهر شهری خلق کنند، از این طریق رابطه دو سویه هویت محله و ساکنین تثبیت می شود (۱۹۹۷:۸۵,Rapoport).
بنابراین، در جمع بندی مبانی نظری اندیشه ی محله ای، می توان گفت که محله واحدی فیزیکی با هویت مشخص اجتماعی است که طبقات مختلف اجتماعی را در خود جای داده و با الگو های مشترک زندگی، گره های اجتماعی را تحت پوشش قرار می دهد. دیدگاه سنتی، محله را واحدی خودکفا، فضای کنش متقابل غیر رسمی، عاطفی و سر زنده و منبع هویتی افراد تلقی می کند و بر نقش منحصر به فرد محله در حفظ انسجام اجتماعی تاکید دارد. در مقابل، رویکرد نوین محله را از زاویه ی تاکید بر توسعه پایدار جامعه در نظر می گیرد.
بنابر این نیاز مند تعریف جدیدی از ارزش های اجتماعی و نیاز های شهروندی است. در این رویکرد، ایجاد محله در اندازه محدود هیچ منافاتی با کلان شهر ندارد. اصولا محله گرایی جدید با هدف کاهش و تخفیف مسایل و مشکلات ناشی از آسیب های کلان شهری مورد توجه قرار گرفته است. در نگرش جدید به محله، طراحی شهری برای دست یابی به جامعه پایدار صورت می گیرد که در جست و جوی اصلاح نگرش های سنتی و شیوه های زندگی اجتماعی است (آل هاشم،۲۲۷:۱۳۸۸). مسایل و مشکلات در دست یابی به اهداف توسعه پایدار به ویژه مسایل سیاسی و فرهنگی و عدم توانایی در تحقق اهداف جهانی این رویکرد منجر به شکل گیری نگرش خرد تری از توسعه پایدار با تاکید بر اجرایی نمودن اندیشه ها و آرمان های جهانی در سطوح و ملموس گردید (۲۰۰۷:۴۲,Choguill). دو عامل مهم نیل به توسعه در مقیاس محلی یکی توجه به نقش و اهمیت حکومت محلی و دیگری مقوله مشارکت شهروندان در اجرای تصمیمات است. “ویلیز” اعتقاد دارد حکومت محلی عهده دار انتخاب و تصمیم گیری در مورد ارزش های اجتماع محلی در اتخاذ تصمیماتی است که مستقیما پایداری شهر ها را از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی تحت تاثیر قرار می دهد. بنابر این بهترین نقطه شروع حرکت به سوی پایداری محسوب می گردند. یقینا تمام حاکمان عمیقا به ارزش دموکراسی محلی آگاهی و باور دارند. دموکراسی محلی در دست یابی به پایداری در شهر ها نقشی مهم ایفا می کند (۲۰۰۶:۱۳,Willis).
عناصر اصلی توسعه محله ای پایدار افزایش منابع اجتماعی، به حداقل رساندن مصرف منابع طبیعی، کار آمدی استفاده از فضا های شهری از طریق بسیج شهروندان و مسولین است. یک محله پایدار با در نظر گرفتن توان زیست محیطی، به نیاز اقتصادی –اجتماعی ساکنانش پاسخ می دهد. نمود توسعه پایدار محله ای در این است که همه مردم و ساکنین آن از همه گروه ها، ازحقوق وئامکانات برابر استفاده نموده و هم چنین مسولیت فعالیت ها و تصمیم گیری هایی که بر محیط زندگیشان تاثیر می گذارد بپذیرند (۲۰۰۸:۱۱۸,Rafieian). به این ترتیب وجود و تحقق معیار هایی نظیر هویت، سر زندگی، پویایی، تامین تجهیزات و خدمات ، تنوع و دسترسی مناسب می تواند از ضرورت های یک محله پایدار باشد (عزیزی،۳۹:۱۳۸۵). به طور کلی و در عرصه های جغرافیایی پایداری را می توان شامل ابعاد فرهنگی – اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی و کالبدی دانست که هر کدام از این ابعاد دارای معیار های مخصوص به خود می باشند.
بعد فرهنگی– اجتماعی شامل معیارهای هویت، سر زندگی، امنیت و امینی و تعلق خاطر مکانی می باشد. بعد اقتصادی شامل معیار های ارزش زمین، نظام فعالیت و اشتغال می باشد.
بعد زیست محیطی نیز شامل معیار های فضای سبز، تراکم و ظرفیت قابل تحمل محله، نظافت و پسماند، آلودگی های صوتی، هوا، دید و منظر می باشد. و بعد کالبدی شامل معیار های خوانایی، پویایی، سازگاری، تنوع و دست رسی می باشد.
به منظور سنجش پایداری محله ای، ابتدا شاخص های موجود برای سنجش پایداری محله ای، بر اساس مطالعات و تحقیقاتی که در زمینه پایداری محله ای انجام شده بودند گردآوری شدند. سپس شاخص هایی که بیشتر با شرایط محله ای در ایران انطباق داشتند و قابل اندازه گیری بودند انتخاب شدند. برای پایداری محله ای چهار بعد در نظر گرفته شد که شامل ابعاد اجتماعی – فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی است. سپس برای هر یک از ابعاد معیار هایی مشخص گردید، به صورتی که برای بعد اجتماعی – فرهنگی معیار هایی چون هویت،سر زندگی، امنیت و ایمنی و تعلق خاطر مکانی، برای بعد اقتصادی معیار های ارزش زمین، نظام فعالیت و اشتغال، برای بعد زیست محیطی معیار های چون فضای سبز، تراکم و ظرفیت قابل تحمل محله، نظافت و پسماند، آلودگی های صوتی، هوا، دید و منظر و در نهایت برای بعد کالبدی معیار های خوانایی، پویایی و سازگاری، تنوع، دسترسی انتخاب شدند.
۲-۳۳- تکامل نظریه های محله
مفهوم محله به عنوان بستر یا محل سکونت، ریشه تاریخی دارد، بنا به یک تعریف تاریخی، واحد های مختلف شهر با مرز های اداری یا رسمی، که دامنه ای از طبقات مختلف اجتماعی را تحت پوشش قرار می دهد، محله نامیده می شدند (مدنی پور،۱۵۲:۱۳۸۳). موضوع محله و چگونگی تغییر زندگی محله ای، بر اساس نگرش ها و دیدگاه های جغرافیایی و نیز جامعه شناسی شکل گرفته است. ساختار درونی محلات شهری و نیز شبکه فعالیت ها و ارتباطات عناصر درونی آن ها و در نهایت نقش و کارکرد بخش های مختلف اقتصادی و اجتماعی موجود در محلات بر حسب شرایط و نیاز های محیطی تغییر می یابد (سالک،۱۹:۱۳۸۶).
به هر حال، توسعه مفهوم محله و تئوری های مربوط به آن، به صورتی که کاربری هایی غیر از هدف سکونتی را در نظر بگیرد، دیدگاهی مختص قرن حاضر است، مساله مهم دیگر (علاوه بر عملکرد)، برای شهر سازان بحث ساختار اجتماعی ساکنان است که تحت لوای مساله ای به نام هویت مطرح است که به نوعی تحت عنوان «محتوا»قرار می گیرد، پس در قرن اخیر، هم محتوی و هم عملکرد در نظریه محله، مورد مناقشه است.
۲-۳۴- طبقه بندی کاربریهای شهری
در روند برنامه ریزی کاربری زمین، به منظور سهولت در مطالعه و بررسی دقیق کاربریهای و تهیه طرح کاربری زمین، لازم است که انواع کاربریها و نحوه تقسیمات و ارتباط میان آنها شناخته گردد. این امر به عنوان طبقه بندی کاربریها یکی از مباحث عمده کاربری زمین را تشکیل میدهند.
جدول شماره ۲-۱- انواع کاربری اراضی و زیر گروههای فعالیتی آنها بر مبنای ضوابط سازمان مدیریت و برنامه ریزی
ردیف
نوع کاربری
زیر گروههای فعالیتی
۱
مسکونی
تراکم کم، تراکم متوسط، تراکم زیاد، تراکم ویژه
۲