فرضیه اول: بین معیارهای تلفیقی قیمت به درآمد، قیمت به ارزش دفتری، نسبت Q توبین با بازده غیرعادی سهام رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه دوم: بین معیارهای اقتصادی ارزش افزوده اقتصادی، نسبت ارزش افزوده بازار، با بازده غیرعادی سهام رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه سوم: بین معیارهای حسابداری نسبت جاری، نسبت آنی، درصد بدهی به مجموع داراییها، درصد بازده مجموع داراییها، درصد سود عملیاتی به درآمد، درصد بازده سرمایه، درصد سود به درآمد، درصد سود به سود ناویژه، درصد سود ناویژه به درآمد، گردش موجودی کالا، گردش دارایی ثابت، گردش مجموع داراییها با بازده غیرعادی سهام رابطه معناداری وجود دارد.
نتایج نشان میدهد که از میان کلیه معیارهای ارزیابی عملکرد تنها بین نسبت جاری، نسبت آنی، درصد بدهی به مجموع داراییها، گردش مجموع داراییها، درصد بازده مجموع داراییها، درصد سود به سود ناویژه، درصد سود عملیاتی به درآمد، درصد سود ناویژه به درآمد و نسبت p/b و p/e با بازده غیرعادی سهام رابطه معنی دار وجود دارد.
جبارزاده و عسکری(۱۳۸۹): در پژوهشی به شناسایی عوامل مؤثر بر بازده غیر عادی سهام در زمان عرضه اولیه به عموم پرداختند. نتایج نشان داد که از بین متغیرهای مستقل مورداستفاده، خطای پیشبینی سود هرسهم، شرایط عمومی بازار قبل از عرضه سهام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، نسبت حاشیه سود خالص و بازده حقوق صاحبان سهام، تنها متغیرهای خطای پیشبینی سودهرسهم به صورت مثبت، و شرایط عمومی بازار قبل از عرضه و نسبت حاشیه سود خالص به صورت معکوس با بازده غیر عادی در مدت ۱۲ ماه رابطه دارند. به علاوه، هیچ یک از متغیرهای مستقل با بازده غیر عادی در مدت ۲۴ ماه رابطه نداشت.
عسگری و همکاران (۱۳۸۹)، شناسایی عوامل مؤثر بر بازده غیرعادی سهام در زمان عرضه اولیه به عموم در شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار: در این پژوهش وجود بازده غیرعادی در زمان عرضه اولیه به عموم در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و برخی عوامل احتمالی مؤثر بر آن مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور از اطلاعات ۱۰۳ شرکت جدیدالورود به بورس تهران در محدوده زمانی سالهای ۱۳۷۸ لغایت ۱۳۸۶ استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر وجود بازده غیرعادی مثبت طی ۱۲ ماه و ۲۴ ماه پس از عرضه اولیه سهام شرکتهای نمونه در بورس اوراق بهادار تهران است. از بین پنج متغیر مستقل خطای پیش بینی سود هر سهم، شرایط عمومی بازار قبل از عرضه سهام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، نسبت حاشیه سود خالص و بازده حقوق صاحبان سهام؛ تنها متغیرهای خطای پیش بینی سود هر سهم به صورت مثبت، و شرایط عمومی بازار قبل از عرضه و نسبت حاشیه سود خالص به صورت معکوس با بازده غیرعادی در مدت ۱۲ ماه رابطه داشتند و هیچ یک از متغیرها با بازده غیرعادی در مدت ۲۴ ماه رابطه نداشتند. اما به طور کلی تحلیل رگرسیون چندگانه در حضور متغیرهای کنترلی نشان داده که در دوره ۱۲ ماه بعد از عرضه اولیه، عمر شرکت نیز با بازده غیرعادی رابطه معکوس دارد. همچنین تمامی متغیرهای مستقل و کنترل به طور هم زمان توانایی توجیه کنندگی تقریباً ۴۲ درصدی بازده غیرعادی سهام در زمان عرضه اولیه به عموم را دارند.
تجویدی و همکاران (۱۳۸۴)، بررسی ارتباط بین متغیرهای حسابداری با بازده سهام : در این تحقیق آمده است پژوهشهایی که در زمینه توان پیشبینی این مدل و نیز استفاده از سایر متغیرها انجام شده است، حاکی از آن است که متغیرهای دیگری وجود دارند که بهتر از بتا توان پیشبینی بازدهی را دارند. برخی از این متغیرها شامل اندازه، نسبتهای بدهی به حقوق صاحبان سهام، ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، سود به قیمت و فروش به قیمت هر سهم میباشد. در این پژوهش توان متغیرهای مذکور و همچنین بتا در پیشبینی بازدهی سهام آزمون شد تا متغیرهایی که بهتر از بتا توان پیشبینی بازدهی سهام را در بازار بورس تهران دارند، شناسایی شوند. متغیرهای مستقل در قالب مدلهای یک متغیره با متغیر وابسته بازدهی برای هر یک از سالهای ۷۶ تا ۸۲ آزمون شدند. همچنین مدلهای چند متغیره نیز به دو صورت مقطعی ادغامی و سالانه انجام شد. نتایج آزمون مقطعی نشان داده است که مدل در کلیه مقاطع از نظر آماری معنادار است، و توان تبیین آن نسبت به مدلهای تک متغیره، در تمام سالها بیشتر است. در آزمونهای یک متغیره، بین نسبت فروش به قیمت هر سهم و سود به قیمت در چهار سال متوالی ارتباط معنادار با بازدهی مشاهده شد. اندازه بر حسب (ارزش بازار سهام)، در چهار سال متوالی با بازدهی ارتباط معنادار داشت. بین اندازه به عنوان لگاریتم جمع داراییها با بازدهی در چهار سال متوالی ارتباطی مشاهده نشد و نتایج مرتبط با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام ثبات نداشت. همچنین بین بتا و بازدهی سهام، به گونه ای که مدل CAPM پیشبینی میکند، ارتباط پایداری مشاهده نشد و نتایج در طول سالهای مختلف، متفاوت بود. بین نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام با بازدهی هیچ ارتباطی مشاهده نشد. با توجه به تأثیر احتمالی مدلهای آماری بر نتایج، آزمونهای تکمیلی بر مبنای تشکیل پرتفوی بر اساس هر یک از متغیرهای بتا و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام تشکیل شد. با توجه به مقدار هر یک از متغیرها سه پرتفوی تشکیل شد. نتایج حاصل از این آزمون نشان داد که طی سالهای ۱۳۷۹، ۸۱ و ۸۲ پرتفوی ها با بتای بالا بازدهی بیشتری نسبت به پرتفوی ها با بتای پایین داشتند. در مورد پرتفوی های تشکیل شده بر مبنای ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، نتایج با مدلهای رگرسیون سازگاری داشت.
بهرام فر و شمس عالم (۱۳۸۳)، بررسی تأثیر متغیرهای حسابداری بر بازده غیر عادی آتی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران : هدف این تحقیق بررسی تأثیر اطلاعات حسابداری بر بازده غیرعادی آتی سهام است. تأثیر اطلاعات حسابداری بر بازده غیرعادی آتی سهام با ویژگی کیفی مربوط بودن این اطلاعات ارتباط منطقی داشته است. مربوط بودن اطلاعات حسابداری شامل توان تفسیر وضعیت فعلی و پیشبینی وضعیت آتی واحد اقتصادی است. به ارزیابی مربوط بودن اطلاعات حسابداری و نیز توان تفسیرکنندگی و قدرت پیش بینیکنندگی این اقلام در تعیین بازده غیرعادی آتی سهام پرداختند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که متغیرهای حسابداری دارای محتوای اطلاعاتی است و بر بازده غیر عادی آتی سهام تأثیرگذار است. اطلاعات مربوط به درجه اهرم مالی، اقلام تعهدی، نرخ بازده سرمایهگذاری، رشد دارایی ثابت، تغییر در وجوه نقد عملیاتی، ارزش بازار شرکت، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، هزینه استقراض و توزیع سود نقدی بر بازده غیر عادی آتی سهام تأثیرگذار است. افزون بر این بازده غیر عادی آتی سهام با وجوه نقد عملیاتی رابطه مستقیم و با اقلام تعهدی و ارزش بازار شرکت رابطه ای عکس دارد.