در مکتب روان شناسی فردی آدلر (۱۳۶۱) مدرسه در گسترش و شکل بخشیدن به روان انسان از اهمیت و منزلت بالایی برخوردار است. مدرسه نخستین مکان برای آزمون ادراک اجتماعی کودک است و در مدرسه آمادگی کودک برای زندگی به محک گذاشته می شود. در مدرسه موقعیتهای بیشماری به وجود میآید که موجب تصحیح خط سیر زندگی کودک شده و انگیزه هایی که در اثر تربیت نامناسب والدین باعث کاهش علایق اجتماعی شده اند، کشف و برطرف میشوند. مهمترین وظیفه مدرسه، تبیین مفهوم همبستگی و تعادل و شکوفایی آن در کودک است. مدرسه باید مکانی برای آموزش دانستن توانستن کار و قدرت عمل باشد، یعنی محلی برای ساختن و پرورش یک انسان واقعی.
وظیفه مهدکودک و مراکز پیش دبستانی از دیدگاه آدلر
مربیان باید این حس اجتماعی نوشکفته را به سوی دیگری هدایت کنند و مادر را نیز آگاه سازند که این رغبت را به سوی پدر هدایت کند. تا با توافق وی نحوه زندگی کودک را تثبیت کنند. افزون بر آن باید کودک را برای پذیرفتن برادران یا خواهران کوچکتری که خواهد داشت آماده سازند. این نکته ای است که اغلب نادیده می انگارند، حال آنکه تاثیر فراوانی در سبک زندگی کودک دارد (منصور، ۱۳۷۱).
کودکان ناسازگار معمولاً هدف مخربی دارد که این گزاره تئوری آدلر را درایکرز (۱۳۷۸) در قالب جدول ۲-۴ بیان کردهاند.
جدول شماره ۲-۴-تشخیص هدفهای کودکان ناسازگار (درایکرز و کاسل، ۱۳۷۸، ص ۶۹)
هدف
کاهش علایق اجتماعی
رفتارهای بی فایده و غیرقابل قبول
افزایش علایق اجتماعی
رفتارهای مفید و مورد پذیرش جامعه
خرابکار غیرفعال
خرابکار فعال
سازنده کنش پذیر
سازنده کنش مند
توجه طلبی
«تنبل»
خجالتی ـ مشکل در اجرا
ناتوانی ـ مشکل در تغذیه
نااستواری ـ آزاد گذاردن
خود ـ کم طاقت ـ لکنت در گفتار ـ اضطراب
«آزاردهنده»
ظاهرساز
دلقک
علامت سوال متحرک
نااستواری
وحشت انگیزی
اشتباهات جزیی
«جذاب»
کودک نمونه
گفتارهای هوشمندانه
وجدان بیدار
جذابیت زیاد
ملیجک معلم
«موفق»
اظهارنظرهای زیرکانه
سازنده
شایسته اعتماد
ممکن است شاگرد ایده آلی بنظر برسد اما هدفش برتری است نه همکاری
قدرت طلبی
«لجباز»
تنبلی
فرمان ناپذیری
سرکشی
«سرکش»
جدل دایم
مخالفت کردن
عادات بد
به راه انداختن جنجال
وقت گذرانی بیهوده
صفات اغلب کودکان سازگار
– به حق و حقوق دیگران احترام میگذارد.
– در برابر دیگران بردبار است.
– به دیگران علاقه نشان میدهد.
– دیگران را تشویق میکند.
– شجاع است.
– احساس تعلق دارد.
– تلاش هوشمندانه دارد.
– تمایل به مشارکت دارد.
انتقام طلبی
«خشن غیرفعال»
عبوس و ترشرو
بی اعتنا و جسور
«شرور»
دزدی
شب ادراری
خشن و وحشی
ابراز ناتوانی
«ناامید»
حماقت
عقده کهتری
کودن
راحت طلب
ناشایست
به طور کلی دردیدگاه آدلر (۱۳۶۱) اعتقاد بر این است که کودک ناسازگار، کودکی است که عزتنفس او با مشکل مواجه شده است. امروزه نیز بسیاری از نظریهپردازان حوزه درمان مشکلات سازگاری و روانشناختی بر مسأله افزایش عزت نفس تمرکز کرده اند (برای مثال فنل[۲۹]۱، ۱۹۹۷، ۱۹۹۸؛ درایدن[۳۰]۲، ۱۹۹۹، ۲۰۰۳؛ پوپ، مک هال[۳۱]۳)
۲-۱۱-۳- نظریه درایکرز و کاسل
اگر با کودک به گونه ای برخورد شود که نتواند بر احساس کهتری طبیعی خود غلبه کند به تدریج دچار ناسازگاری رفتاری خواهد شد. علل احساس کهتری را میتوان اجمالاً به سه دسته تأثیر محیط، کهتری واقعی، صفات عجیب و غریب تقسیم کرد.
جو عاطفی حاکم بر روابط اعضای خانواده، یکی از علل مهم و اصلی تشدید احساس کهتری است. مقایسههایی که در خانواده صورت میگیرد، احساس کهتری را تشدید میکند و از سویی رقابت در مدرسه نیز میتواند پایه های احساس کهتری را پی ریزی کند. به طور کلی نباید از انسان بیش از آنچه در توانایی اوست انتظار داشت. چنین توقعی زمینه احساس کهتری را در وی هموار میسازد و در نتیجه از خود و دیگران ناراضی است. گاهی اوقات کهتریهای بدنی یا روانی سرچشمه احساس کهتری می شوند. کهتریهای واقعی از دو جهت به فرد لطمه میزنند؛ یکی اینکه خودبخود در وی احساس خود کم بینی ایجاد میکنند و از طرف دیگر تمسخر و استهزاء دیگران را نیز باید تحمل کنند. گاهی اوقات برای افرادی که به دلیل صفات عجیب و غریبی که دارند. اسامی عجیبی میگذارند و آن ها را مورد تمسخر قرار می دهند، اگر این سه عامل با یکدیگر ترکیب شود، عمیقترین ضرب را بر پیکر لطیف کودک وارد می سازد و فرد در همان زمان درمییابد که بیچاره و بدبخت است. آدمی احساس کهتری را ریشه و انگیزه اصلی تمامی رفتارهای غیرعادی میداند (منصور، ۱۳۷۱).
کودک در چنین شرایطی، هدفهایی را برای زندگی و برخورد با دیگران انتخاب میکند که مشکل آفرین هستند و این باعث ایجاد کودکی مأیوس می شود که همین یأس و ناامیدی باعث بروز رفتارهای ناسازگارانه می شود (موساک[۳۲]۱، ۲۰۰۰). درایکرز و کاسل (۱۳۷۸) پس از مشاهده صدها کودک ناسازگار به این نتیجه رسیدند که علت ناسازگاری کودکان را می توان در چهار زمینه دسته بندی کرد:
توجه طلبی، قدرت طلبی، انتقام طلبی، ابراز ناتوانی.
تلاشهای زیادی در جهت کشف موارد دیگر انجام شده، ولی تاکنون بینتیجه بوده است. این چهار هدف، قصد کودک را از رفتار ناسازگار از او نشان می دهد و با کمک این هدفها می توان نوع فعالیتهای کودک و علت ناسازگاری او را طبقه بندی کرد. باید بخاطر داشته باشید خود کودک را زیر این عنوان ها طبقه بندی نکنیم.
۲-۱۱-۴- نظریه های رفتاری