پیشتازی در بازار نه تنها تغییرات را مورد شناسایی قرار میدهد، بلکه تمایل دارد تا در ایجاد تغییر، رهبر رقابت باشد. مدیران استراتژیک که به صورت پیشتازانه عمل میکنند چشم به آینده دوخته و امکانات جدید برای رشد و توسعه را جستجو میکنند. چنین دیدگاه رو به جلویی برای شرکتهای که به دنبال رهبری صنعت هستند مهم است. بسیاری از شرکتهای پیشتاز در بازار راه هایی را جستجو میکنند که نه تنها آینده گرا باشد بلکه ماهیت رقابت آن ها در صنعت را بسیار تغییر دهد. پیشتازی در بازار در ایجاد مزیت رقابتی اثربخشی خاصی دارد، زیرا رقبا را در موقعیتی قرار میدهد که باید به ابتکارات موفق شرکت پاسخ بدهند. مزیتی که به وسیله شرکت حاصل می شود به علت اول بودن در بازارهای جدید، علامت تجاری دارای هویت، اجرای تکنیکهای مدیریت، یا پذیرش تکنولوژیهای عملیاتی جدید در یک صنعت میباشد که این مزیت به مزیت اولین حرکت کننده معروف است. اولینها، معمولا چندین مزیت دارند. اولین مزیت، پیشگامی صنعت خصوصاًً در صنایع جدید است که اغلب سود بالای غیرمعمول دریافت میکنند زیرا هنوز رقیبی وجود ندارد که قیمت را کاهش دهد. دومین مزیت این است که علامت تجاری اولینها به خوبی شناخته می شود و معمولاً تصویر آنان را در اذهان حفظ می کند و سهم بازار آن ها را محفوظ نگه میدارد. گاهی این منافع به دیگر تازه واردان صنعت نیز سرعت میبخشد. اما، به طور کلی، اولینها مزیتی دارند که می توانند تا هنگام ورود شرکت به مرحله بلوغ پایدار باقی بمانند. گفته می شود، اولینها همیشه موفق نیستند. مشتریان شرکتهایی که محصولات جدید معرفی میکنند یا با تکنولوژیهای پیشرفته روبرو میشوند ممکن است مایل نباشند یک راه جدید برای انجام کارها بپذیرند. مور[۱۱۷] در کتاب «عبور از پرتگاه» میگوید که بیشتر شرکتها به دنبال تکامل عملیاتشان هستند نه تحول. این امر اولین بودن جهت فروش تکنولوژیهای جدید وعده داده شده را دشوار میسازد. دوم این که شرکتهای بسیاری سعی میکنند که قبل از این که آماده باشند، اولین باشند. حتی با این مخاطرات، شرکتهایی که اولین هستند، به هر حال می توانند جایگاه رقابتی خود را ارتقاء دهند. دو روش دیگری که سازمان ها جهت فعالیت پیشتازانه در بازار استفاده میکنند، عبارتند از:
۱- معرفی محصولات یا قابلیت های تکنولوژیکی جدید در مرزهای رقابت.
۲- جستجوی مستمر محصولات یا خدمات جدید.
رهبر صنعت بودن همیشه به مزیت رقابتی نمیانجامد. برخی شرکتها که پیش قدم عرضه محصولات جدید شدند یا شهرت خود را روی مارکهای تجاری جدید گذاشتند، در کسب در آمد مورد انتظار خود شکست خوردهاند. در هیچ کجا به اندازه اینترنت شواهد این چنینی یافت نمی شود. دو شرکت بزرگ صنعت سرگرمی ان بی سی[۱۱۸] و دیسنی[۱۱۹] که سرمایه گذاری عظیمی روی شرکتهای نوپای اینترنتی نمودند، مجبور شدند پس از تحمل ضرر بزرگی، سرمایه خود را خارج کنند. شرکت دیسنی حدود ۵/۲ میلیون دلار جهت ساخت یک پورتال به نام “Go Network” صرف نمود ولی وقتی شروع به کار کرد، یک زیان ۲۵۰ میلیون دلاری در ظرف سه ماه اول متحمل شد و شرکت مذبور مجبور شد تا برنامههایش را متوقف کند. اینترنت ان بی سی یکی از اولینها در خرید دارایی ها و هدایت دیگر شرکتهای رسانهای به عصر اینترنت بود. ولی فعالیت مخاطره آمیز آن هرگز طبق پیش بینیها انجام نشد و شکست خورد. بنابرین نظارت و پیگیری دقیق محیط به اضافه بررسی گسترده در مورد امکانپذیری پیاده سازی استراتژی پیشتازانه جهت هدایت به سمت مزیت رقابتی، مورد نیاز است (دس و لامپکین، ۲۰۰۵)
بعد پیشتازی در بازار با پیشرو بودن و ابتکار عمل در پیگیری فرصتهای جدید یا ورود به بازارهای جدید در ارتباط است. مفهوم پیشتازی در بازار عبارت است از اندازه ای که سازمانها تلاش میکنند تا در برخی حوزه ها کلیدی کسب و کار مانند ارائه محصولات و خدمات، تکنولوژیهای عملیاتی و تکنیکها اداری، رهبری بازار را بر عهده بگیرند و رقبا پیرو آن ها باشند. جهتگیریهای آینده پیشتازی در بازار، در پیش بینیها و انجام کارهایی که بر اساس نیازهای آینده استوار است، مورد تأکید قرار گرفته است. پیشتازی در بازار، پیشرو بودن و ابتکار عمل را در بر میگیرد که بازتاب جهتگیریها و فعالیتهای مدیریت ارشد به شمار میرود (آنتونسیک و هیسریچ، ۲۰۰۳).
۲-۲-۳-۳-۴- رقابت تهاجمی
رقابت تهاجمی به تمایل شرکت در چالش با رقبای آن اشاره دارد. کوین و اسلوین (۱۹۹۱) احساس کردند که وضعیت کارآفرین تا حدی بازتاب تمایل شرکت به رقابت با رقبای حاضر در صنعت به طور تهاجمی میباشد. کوین و کوین (۱۹۹۰) رقابت تهاجمی را به عنوان خواست مدیریت در تمایل سازمانی به چیرگی بر رقبا در نظر گرفتهاند. تدوین استراتژی حمایتی میلر نیز با این بعد تطابق دارد. اغلب محققانی که روش گرایش کارآفرینانه را دنبال میکنند تمایزی بین رقابت تهاجمی و پیشتازی در بازار قائل نیستند، در حالی که محققانی که شیوه کارآفرینی سازمانی را دنبال میکنند، معمولا این دو بعد کارآفرینی سازمانی را نادیده می گیرند. با وجود این، لازم است بین این دو بعد تفاوت عمدهای قائل شد. همان طور که به وسیله لامپکین و دس (۱۹۹۷، ۱۹۹۶) و لامپکین (۱۹۹۸) اشاره شده است، پیشتازی در بازار و رقابت تهاجمی را میتوان دو بعد متمایز کارآفرینی سطح سازمانی در نظر گرفت. از این جهت، این تمایز ناشی از این حقیقت است که پیشتازی در بازار به پیشرو بودن در تسخیر فرصتهای بازار مربوط میگردد، در حالی که رقابت تهاجمی به ارتباط تهاجمی سازمان با رقبای خود مرتبط است. پیشتازی در بازار پاسخی است به فرصتها، در حالی که رقابت تهاجمی پاسخی است به تهدیدات. این تمایز به وسیله مشاهدات و تجربیات نیز اثبات شده است، محققان دریافتهاند که این دو بعد را میتوان از یکدیگر تفکیک کرد (آنتونسیک و هیسریچ، ۲۰۰۳).
رقابت تهاجمی به تلاش های یک شرکت جهت بهتر عمل نمودن نسبت به رقبا در صنعت اشاره دارد. شرکتهایی که با جهت گیری هجومی قصد پیکار با رقبا را دارند میبایست قیمتها را کم کنند و از سود مصرف نظر کنند تا سهم بازار بیشتری به دست آورند یا به طور هجومی جهت کسب ظرفیت تولیدی تلاش کنند. رقابت تهاجمی به عنوان یک مسیر توسعه و رشد شرکت، ممکن است بسیار نیازمند ارتقاء نتایج دیگر فعالیتهای کارآفرینانه از قبیل نوآوری یا پیشتازی در بازار باشد. مدیران استراتژیک می توانند از رقابت تهاجمی جهت مبارزه با روندهای صنعت که بقای آن ها یا جایگاه آن ها در بازار را تهدید میکنند استفاده نمایند. گاهی اوقات شرکتها نیاز به قدرت دارند تا از جایگاه رقابتی خود- که آن ها را رهبر بازار ساخته – دفاع کنند. شرکتها اغلب به تهاجمی بودن نیازمندند تا از مزیتشان اطمینان یابند. این کار به وسیله سرمایه گذاری روی تکنولوژیهای جدید یا ارائه خدمات جهت برطرف کردن نیازهای جدید بازار انجام می شود. دو راه که شرکتهای تهاجمی به صورت رقابتی جایگاه کارآفرینانه خود را ارتقاء می دهند عبارتند از: