بانوان طبعاً از چنین احتمالی نگرانند.
شاید یکی از علل تشریع مهر تأمین آرامش و امنیت نسبی برای بانوان در مورد چنین احتمالاتی است اگر صداق ملک است یا پول نقد زن آن را میگیرد و برای چنین مواقع احتمالی نگهداری میکند و اگر نسیه است بازهم می توان آن را مطالبه کند.
.کوتاه سخن اینکه: مهر را می توان به عنوان وسیله دلگرمی زن و پشتوانه ای برای ازدواج معرفی نمود.
۱-۴-۳- اهمیت مهراز نظراسلام
در سنت اسلامی زن نمی تواند از پذیرش مهر ولو به مقداری ناچیز سرباز زند و نیز این مهر همچون حق الزحمه مادر، شیربهای زن، مزد خدمات پدر یا مادر نیست که آن ها بتوانند آن را ببخشند و از پذیرش آن خودداری کنند. در اسلام مسئله مهرو پرداخت آن تا آن درجه اهمیت دارد که اگر شوهر زنی کافر باشد و مهر زنش را نپردازد دولت اسلامی او را موظف به پرداخت آن میکند و در صورت عدم قدرت از بیت المال به او می پردازد.[۴۰]
در اسلام توصیه شده است که شوهر پس از انعقاد پیمان زناشویی متعهد به پرداخت مهر به زن بوده و اوحق ندارد از پرداخت آن سرباز زند. و یا زن را در فشار گذارد تا او ناگزیر شود بخشی و یا تمام آنچه را که از مرد گرفته به او برگرداند در سخنی از پیامبر اکرم(ص) آمده است که خداوند ممکن است هر گناهی را ببخشد و از آن در گذرد ولی از مهر زن نمی گذرد و در روایات دیگر عمل مرد را در فریب زن برای واداشتن او به بخشیدن مهر و بی توجهی و بی اعتمادی به او، او را مورد جزا و عقوبت الهی قرار میدهد.[۴۱]
۱-۴-۴- آثار روانی مهر
مهر وسیله ای است برای بالابردن حیثیت زن، موجبی برای دلگرمی او در اداره کانون خانوادگی و زمینه ای برای تأمین آسایش فکری است.
در حقیقت وسیله ای برای مطمئن ساختن زن به صفای قلبی خویش و پاسخی مثبت و صمیمانه به پیشنهاد عشق اوست. مرد با اعطای چنین هدیه ای میخواهد به زن بگوید تو را دوست می دارم، به عشق ورزی تو احترام می گذارم، صفای تو را ارج می نهم، با خاطره ای آسوده سرگرم زندگی باش. کانون خانوادگی را گرم و با صفا نگه دار،به تربیت صحیح نسل و تحویل آن به جامعه اقدام کن. بدین نظر او نیازمند به امنیت فکری، فراغ خاطر و امنیت عاطفی و اخلاقی است.
اگر براین اساس توجیه شود مهریه وسیله ای مؤثر برای ایجاد مهر و محبت بین زوجین و عاملی قوی برای الفت است. اما اگر زن وضع خود را در برابر خانواده و شوهر متزلزل ببیند قادر به انجام وظیفه همسری، مدیریت خانه و مادری نخواهد بود و نخواهد توانست در پی تربیت فرزندانی آرام، متعادل و بهنجار موفق باشد.
اسلام براى تشکل و استمرار نظام خانواده، پاره اى حقوق اقتصادى را براى زن قرار داده است:
الف: لزوم مهریه در ازدواج ب: وجوب هزینه زندگى زن بر عهده مرد ج: جواز درخواست مزد و اجرت در ازاى شیردهى، پرستارى و امور خانه د: لزوم تأمین هزینه زندگى زن در ایّام عدّه طلاق.
به رغم توهّم بعضى از مخالفان که پرداخت مَهر را به معناى خرید و فروش دختر و زن مىگیرند و آن را زشت مىانگارند، قرآن کریم بر این امر پاى مىفشرد که مرد باید مهریه اى (اگرچه اندک) به همسر خود بپردازد و این مسأله از قطعیّاتِ فقه ما است.[۴۲]
اگر در ازدواج، مهریه ذِکر نشود، در صورتى که نکاحِ دائم باشد، مَهر المثل[۴۳] برعهده مرد مىآید و در صورتى که نکاح، موقّت باشد، اساساً باطل مىشود در فقه اهل سنّت نیز تعیین و ذکر مهریه در نکاح لازم است، البتّه زن مىتواند پس از انجام یافتن عقد نکاح، مهریه خود را به شوهر ببخشد، چنان که ممکن است از ابتدا، زن مالى را به مرد ببخشد تا مرد از آن مال، مهریه اى براى نکاح با آن زن قرار دهد.
قرآن کریم در این باره مىفرماید:
“وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَهً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْء مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً”[۴۴].
و مَهر زنان را به طور کامل به صورت بدهى یا هدیه به آنان بپردازید. ولى اگر آن ها چیزى از آن را با رضایتِ خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید.
این که مرد با نیرنگ یا با زور، کابین و صداق همسر خود را از وى باز ستاند، عملى است که قرآن به شدّت از آن منع مىکند:
“وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْج مَکانَ زَوْج وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُکُمْ إِلى بَعْض وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً.
و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگرى به جاى همسر خود برگزینید و مال فراوانی به صورت مَهر به او پرداخته اید، چیزى از آن را پس نگیرید. آیا براى پس گرفتنِ مهر زنان، به تهمت و گناه آشکار متوسّل مىشوید؟! و چگونه آن را بازپس مىگیرید، در حالى که شما با یکدیگر تماس و آمیزش کامل داشته اید و آنان هنگام ازدواج از شما پیمان محکمى گرفته اند؟”[۴۵]
در تبیین و توجیهِ این حقّ اقتصادى براى زن مىتوان گفت که این امتیاز مالى از آن رو به زن تعلّق مىگیرد که اوّلا وى براى انجام تکالیف و وظایف واجب و مستحبّ خانوادگى، متحمّل زحمت ها و مشقّت هایى مىشود، و ثانیاًً امورى از قبیل باردارى، وضع حمل، شیردهى، پرستارى، مراقبت فرزندان مانع از آن مىشود که بتواند به فعّالیت هاى اقتصادى بپردازد، از این رو براى آن که زن هم پاداش تلاش هاى خود را تا حدى دریافت کند و کارهایش یکسره بدون فایده اقتصادى نباشد، برایش مهریه اى مقرّر داشته اند.[۴۶]
۱-۴-۵-احکام مهریه
در ابتدا لازم است بیان داریم که همچنان که ماده ۱۰۷۸ ق.م بیان میدارد:( هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تملک نیز باشد می توان مهر قرار داد)، تعیین مهریه یک توافق مالی بین زوجین است پس چیزی که به عنوان مهریه تعیین می شود باید ارزش مالی داشته باشد به نحوی که عرف آن را دارای ارزش بداند.
لذا طبق همین ماده نباید آنقدر کم باشد که ارزش مالی آن از بین برود.
به عنوان مثال: یک دانه گندم یا یک قطره آب و چیزهایی از این قبیل دارای ارزش مالی نیست. علاوه بر این مهریه باید قابل تملک نیز باشد. بنابرین قراردادن چیزهایی مثل مسکرات که استفاده از آن ها شرعاً حرام بوده و مسلمان نمی تواند مالک آن ها شود و همچنین قراردادن موقوفات به دلیل غیرقابل نقل و انتقال بودن آن به عنوان مهریه خلاف قانون است.
با توجه به تعاریف موجود ازمال، مرد، اموری که به صورت عین، منفعت، حقوق مالی یا اشکال دیگر باشند را میتواند به نفع زن به عهد بگیرد. یا این که علم، فن یا چیزی را به وی آموزش دهد. چرا که این امور مستلزم صرف هزینه بوده و بگونه ای جنبه مالی دارد.
آنچه در مورد مهریه مد نظر قرار میگیرد: