ـ اشخاصی در همه ادوار زندگی خود پاک و طاهر می باشند.
ـ کسانی در ابتدا ظالم بوده سپس توبه کرده و پاک شده اند.
ـ افرادی در آغاز زندگی پاک زیسته ولی در آینده مرتکب ظلم می شوند.
حال باید دید ابراهیم(ع) که امامت را برای فرزندان خود خواسته کدامیک از گروه های مذکور را اراده کرده است ؟
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بی گمان محال است که پیامبر خدا امامت را برای گروه اول و چهارم بخواهد زیرا او به درستی می داند این دو دسته هرگز صلاحیت حمل این بار سنگین را ندارند و تنها گروه دوم و سوم می تواند مورد درخواست او واقع شوند. و اینکه خداوند در پاسخ می فرماید : « عهد من به ستمکاران نمی رسد » فقط بر قسم سوم انطباق می یابد یعنی کسی که در گذشته ی عمر خود مرتکب ستم شده گر چه اکنون توبه کرده و ستم خود را ادامه ندهد طبق حکم آیه ی شریفه صلاحیت تصدی امامت را ندارد و این مقام صرفاً شایسته ی کسی است که در تمام دوران زندگی خود پاک زیسته و هیچ لغزش و انحراف و تعدی از حدود الهی از او سر نزده است.[۴۵۷]
-
- وجوب نصب و تعیین به نص:
۲-۱٫ دلیل عقلی:
یکی از دلایلی که علماى کلام به واسطه آن بر وجوب نصب امام از سوی خداوند متعال استدلال می کنند. قاعده لطف است؛ با این تقریر که نصب و تعیین امام بر خداوند تعالى واجب است، چرا که نصب امام لطف است و لطف بر خداوند عقلاً واجب است، پس نصب و تعیین امام بر او واجب است.
۲-۲٫ استنادات قرآنی در خصوص وجوب تعیین امام به نص:
علاوه بردلایل عقلی، براساس اعتقاد شیعه، در میان آیات قرآن نیز شواهدی دال بر صدق این ادعا وجود دارد از جمله:
آیه ولایت:
«إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَهُمْ راکِعُونَ»[۴۵۸]: سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند همانها که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.
در خصوص این آیه باید گفت: اکثریت قریب به اتفاق مفسران و محققان شیعه و اهل سنت، نزول آیه ولایت را درباره امام علی(علیه السلام) دانسته اند ، هر چند در نوع تفسیر و تلقی از این ماجرا در بین فریقین تفاوت های چشمگیری است . شاید نخستین کسی که باصراحت رخداد تصدق انگشتر را منکر است و ادعا می کند: احادیث درباره آن دروغ و ساختگی است؛ ابن تیمیه است که سخنش برای دیگران به ویژه افرادی که از تیره وهابیان می باشند، الگو شده است. [۴۵۹]
نظر ابن تیمیه در مورد آیه:
ابن تیمیه در نقد آراء علامه حلی(ره) به شدت بر این روایات خرده گرفته و ادعا می کند: «حادثه تصدق انگشتر به وسیله امام علی(علیه السلام) افسانه ساختگی است و در هیچ کتابی از کتاب های مورد اعتماد از صحاح، سنن، جوامع، معجم ها و کتاب های مرجع، چنین خبری، وجود ندارد!» [۴۶۰] ابن تیمیه بر اساس همین ادعا، اشکال های متعددی را بر نحوه استدلال شیعه به این آیات مطرح کرده است.[۴۶۱]
پس از ابن تیمیه، ابن کثیر (م ۷۷۴ ق) بر این شیوه، گام نهاده و با نقد بخشی از اسانید روایات این حادثه به نقد متون این روایات پرداخته ونوشته است: «برخی از مردم چنین می پندارند که جمله «. . . وهم راکعون » در موضع حال برای دفع زکات است، اگر چنین بود، دفع زکات در حال رکوع، مورد مدح و برتر از حالت های دیگر خواهد بود، در حالی که چنین نیست و کسی از دانشمندان اهل فتوا – تا آن جا که ما می شناسیم – به آن فتوا نداده است.» [۴۶۲]
«شوکانی » نیز با اشاره به بخشی از آن روایات نوشته است: «زکات دادن در حال نماز روا نیست.» [۴۶۳]
ذهبی نیز پس از تقدیر از تفسیر مجمع البیان و مؤلف آن، احادیث متعددی که طبرسی از فریقین در شان نزول این آیه آورده است را، ذکر می کند و بدون خرده گیری به نحوه استدلال طبرسی تنها با این جمله بحث را پایان می دهد: «بدون تردید این تلاش بی ثمر است، حدیث تصدق انگشتر از سوی [امام] علی [ علیه السلام] در نماز، که محور استدلال طبرسی است، حدیثی ساختگی و بدون ریشه است و ابن تیمیه عهده دار رد و ابطال آن می باشد.» [۴۶۴]
محمد شاکر نیز ضمن تایید دیدگاه ابن کثیر در ضعف اسانید روایات در این باره، این روایات را از بافته های شیعه می شناسد.[۴۶۵]
از سوی دیگر ابن تیمیه در نقد بحث روایی این حادثه نوشته است: «این که رافضی [علامه حلی(ره)] می گوید: دانشمندان اجماع دارند این آیه درباره علی [ علیه السلام] است از بزرگ ترین ادعاهای دروغین است بلکه اجماع اهل علم از ناقلین، بر این است که این آیه در خصوص علی[ع] نازل نشده و او انگشتر خود را در نماز صدقه نداده است.
اجماع اهل علم از محدثان نیز بر این است که این داستان دروغی و ساختگی است . اما آن چه که رافضی [علامه حلی] از تفسیر ثعلبی نقل کرده است [یعنی حدیث ثعلبی با سند خود از ابوذر که می گوید: این آیه درباره امام علی (ع) در حین تصدق انگشتر به نیازمند نازل شد.] اهل علم از محدثان بر این قول اند که ثعلبی احادیث ساختگی را در تفسیرش می آورد و از این روست که ثعلبی را (حاطب لیل) هیزم کش در شب می دانند و بغوی که حدیث شناس و آگاه تر از ثعلبی و واحدی نیشابوری است، هرگز در تفسیرش که مختصر تفسیر ثعلبی است. این احادیث دروغی را که ثعلبی نقل کرده، نیاورده است . . . با آن که ثعلبی دیندار است لیکن به صحیح و سقیم احادیث آگاه نیست و در بیشتر موارد بین سنت و بدعت تفاوتی نمی گذارد . آنان که دانشمندان بزرگ و اهل تفسیرند مانند: محمد بن جریر طبری، بقی بن مخلد و ابن ابی حاتم و . . . این نوع احادیث ساختگی دروغی را نیاورده اند و ابن حمید و عبد الرزاق این حدیث را نقل نکرده اند ، با آن که عبد الرزاق به تشیع گرایش دارد و از فضایل علی [ علیه السلام] زیاد نقل کرده لیکن شان او برتر از آن است که این دروغ های آشکار را روایت کند.
[افزون بر آن] مفسرانی که رافضی [علامه حلی] از کتاب هایشان نقل کرده و نیز مفسرانی دیگر که از آنان آگاه ترند، روایاتی نقل کرده اند که این اجماع را نقض می کند، از جمله ثعلبی از ابن عباس آورده، این آیه درباره ابابکر است و باز او و ابن ابی حاتم از عبد الملک بن ابی سلیمان که می گوید از ابو جعفر [ علیه السلام] درباره «. . . الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه . . .» در آیه پرسیدم [حضرت] فرمود: «مؤمنان مرادند، گفتم: [مردم می گویند] این آیه درباره علی [ علیه السلام] نازل شده [حضرت] فرمود: «علی [ علیه السلام] از مؤمنان است » و همین معنی را ثعلبی از ضحاک و ابن ابی حاتم از سدی درباره این آیه نقل کرده اند و باز ابن ابی حاتم با سند خود از عبد الله بن عباس چنین می آورد: هر کس ایمان دارد، خدا و رسول و مؤمنان را به ولایت می پذیرد.» [۴۶۶]
ابن تیمیه پس از مخدوش کردن شأن نزول این آیه، در ادامه می گوید : «بین وِلایت و وَلایت تفاوت است. ولایتی که در این نصوص آمده، ضد عداوت است که به فتح واو است نه به کسر واو که به معنای امارت است. این افراد نادان بین وَلایت و وِلایت تفاوتی نمی نهند. لفظ ولی و ولایت غیر از لفظ والی است. چون آیه درباره ولایت تمام مؤمنان است و همه مؤمنان ولایت به معنای امارت را ندارند. پس ولایت به معنای امارت نیست.» [۴۶۷]
پاسخ:
در اینجا مناسب است به بیان پاسخ مناقشه های ابن تیمیه درباره این رخداد پرداخته شود. بدیهی است که ابطال مناقشه های ابن تیمیه، در واقع به نوعی پاسخ به تمام اشکال هایی است که در این باره مطرح شده است: چون دیدگاه وی الگوی بسیاری از کسانی است که پس از او به مناقشه و اشکال درباره تصدق انگشتر به وسیله امام علی(ع) و نزول آیه ولایت پرداخته اند.
تفاوت اساسی دیدگاه های فریقین درباره آیات ۵۵ و ۵۶ سوره مائده (آیات ولایت) به موضع آنان نسبت به مورد نزول این آیات درباره تصدق انگشتر در رکوع نماز به وسیله امام علی(علیه السلام) وابسته است: چه این که بیش تر شبهه ها و نقدها درباره استدلال به این آیات بر امامت امام علی(ع) نیز، ناشی از نادیده گرفتن این روایات و یا تردید در صحت آنهاست. اگر روایاتی که فریقین درباره نزول این آیات آورده اند، تحلیل و بررسی شوند، خود به خود بیشتر این تردیدها رخت بر می بندد . بنابر این ، پرداختن به اسانید و متون این احادیث در این بحث اهمیت به سزایی دارد.
درباره شأن نزول آیات ۵۵ و ۵۶ سوره مائده، محدثان اهل سنت این گونه روایت کرده اند: مستمندی وارد مسجد شد و از مسلمانان تقاضای کمک کرد ولی کسی به او اعتنا نکرد و او همچنان به درخواست خود ادامه می داد تا این که علی بن ابیطالب(علیه السلام) که در رکوع نماز بود با دست خود اشاره کرد که پیش آمده و انگشتری را از دستش بیرون آورد. در این وقت جبرئیل نازل شده و این آیه را با خود فرود آورد.
روایت صدقه دادن انگشتری را بزرگانی از صحابه از قبیل امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) ، عبد الله بن عباس ، ابوذر غفاری ، انس بن مالک ، عماربن یاسر ، عتبه بن ابی حکیم ، عبدالله بن سلام ، ابورافع و دیگران نقل کرده اند . از تابعین نیز، سلمه بن کهیل ، عتبه بن ابی حکیم، سدی ، مجاهد و . . . به نقل این حادثه پرداخته اند.
علاوه بر این بسیاری از منابع اهل سنت این واقعه را نقل کرده اند. که مرحوم علامه امینی نام ۶۶ تن از علمای اهل سنت اعم از مفسران ، محدثان و مورخان را یاد می کند که به شأن نزول آیه درباره امام علی(ع) تصریح کرده اند. [۴۶۸] ازجمله: محمد بن جریرطبری در تفسیر الطبری، ابن کثیر در تفسیر القرآن العظیم ، فخرالدین رازی در تفسیر مفاتیح الغیب، زمخشری در کشاف حسکانی در شواهد التنزیل، شوکانی در فتح القدیر، قرطبی در الجامع لاحکام القرآن ، واحدی در اسباب النزول حصاص در احکام القرآن ، سیوطی در الدر المنثور ، ابن المغازلی در المناقب و…
در برخی منابع اهل سنت به دو روایت از امام ابو جعفر باقر(علیهما السلام) اشاره می کند که از ایشان پرسیدند، مراد خدا از «الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکاه وهم راکعون» چه کسی است؟ ما شنیده ایم که این آیه درباره علی بن ابی طالب نازل شده است. امام فرمودند: «علی من الذین آمنوا»:[آری] امام علی هم از مؤمنان است. [۴۶۹]
این حدیث نشان می دهد چنین اندیشه ای در آن عصر رایج بوده که این آیه درباره امام علی(ع) است و امام باقر(ع) هرگز آن را انکار نکرده اند. هر چند عمومیتی که امام در آیه قایل اند در اندیشه شیعه تفسیر خاص خود را دارد و تنها بر ائمه معصومان (علیهم السلام) تطبیق می شود. [۴۷۰]
درباره دلالت آیه کریمه چند نکته مهم در خورد توجه است:
نخست اینکه: در این آیه کریمه مطلب به گونه ای بیان شده که عمومیت بردار نیست و به هیچ وجه نمی توان احتمال داد که این آیه درصدد بیان یک حکم و قانون کلی است به طور مثال استحباب یا وجوب ادای زکات در حالت رکوع به عنوان یک تشریع دینی منظور نبوده بلکه اشاره به عمل واقع شده ای است که فردی در خارج انجام داده و اکنون قرآن این عمل را معرف آن فرد قرار داده و می خواهد شأن خاصی را برای او اثبات کند.
به دیگر سخن حکم آیه از قبیل احکام کلی شرعی نیست که بصورت قضایای حقیقیه انشا می شود بلکه به گونه قضیه شخصیه خارجیه و اشاره به واقعه معینی بوده که تنها یک بار وقوع یافته است. مؤید این برداشت اینکه در دستورات دینی حکمی برای استحباب صدقه و زکات در رکوع نیامده و هیچ یک از فقهای مذاهب فتوی به این امر نداده اند . دوم اینکه ولایت مذکور در آیه کریمه به معنای سرپرستی و صاحب اختیاری بوده و اراده هر معنای دیگری از این لفظ غیر ممکن می باشد به دلیل آنکه:
اولاً: در صدر آیه کریمه لفظ “انما” ذکر شده که به تصریح ادیبان و لغویان از قوی ترین ادوات حصر می باشد در نتیجه ولایت منظور در آیه تنها برای خداوند و رسول و شخصی با ویژگی های مذکور در آیه انحصار می یابد و چنانچه معانی دیگری همچون محب و ناصر و مانند آن منظور بود با حصروارد در آیه سازگار نبود . زیرا این معانی بر بسیاری از مؤمنان صادق است.
ثانیاً: قیدهای سه گانه ” اقامه ی نماز” و “اعطای زکات” و”در حال رکوع”هر کدام به نوبه خود دایره شمول آیه را تنگ تر می کند. اگر معنایی غیر از ولایت امر و سرپرستی مقصود بود می بایست در«الذین آمنوا» توقف شده و سایر قیود ذکر نشود. زیرا به درستی معلوم است که مردان و زنان مؤمن همگی دوست و ناصر یکدیگرند نه فرد یا گروه خاصی از ایشان.
ثالثاً: در آیه کریمه ولایت برای خداوند ، پیامبر(صلی الله علیه وآله) و شخص مؤمنی که درحال رکوع زکات می دهد اثبات شده است. با توجه به اینکه لفظ ولی یکبار در صدر آیه ذکر شده و آنگاه اولیای سه گانه به یکدیگر عطف شده اند باید برای هر سه ، معنای واحدی از ولایت مقصود باشد و از آنجا که نسبت به خدا و پیامبر معنای اولویت و سرپرستی بدون هیچگونه اعتراض و مناقشه ای ثابت بوده برای شخص سوم هم باید چنین باشد. [۴۷۱]
و ادعاهای ابن تیمیه بی اساس است چون:
اول: ادعای اجماع علامه حلی(رحمه الله) درباره نزول این آیه در مورد تصدق انگشتر امام علی(ع) به نیازمند، بی مبنا نیست: زیرا افزون بر ادعای اجماع نیشابوری[۴۷۲] و ایجی در این مساله، آن همه روایت از صحابه و تابعین کافی است تا در این باره ادعای اجماع معنوی شود.
دوم: ادعای اجماع اهل علم و محدثان بر این که این آیات در خصوص امام علی(ع) ، نازل نشده بی اساس است و مفسران، محققان و محدثان فریقین، هیچ کدام چنین ادعایی ندارند.
سوم: جریان تصدق انگشتر را تنها ثعلبی با سند خود از ابوذر نقل نکرده است، بلکه علما و
دانشمندانی دیگر مانند حاکم حسکانی[۴۷۳] (از دانشمندان قرن پنجم)، ابراهیم جوینی[۴۷۴] (م: ۷۳۰ ق) با سندهای خودشان و فخر رازی[۴۷۵]با تعبیر «روایت شده » از ابوذر و دیگر صحابه این جریان را نقل کرده اند .
چهارم: کدام یک از اهل علم از محدثان گفته است: ثعلبی احادیث ساختگی در تفسیرش آورده و او حاطب لیل (هیزم کش در شب) است؟ این ادعای ابن تیمیه است که ثعلبی را متهم می کند و او را ناآگاه به صحیح و سقیم، سنت و بدعت می شناسد. در حالی که جملگی دانشمندان وی را سخت ستوده اند، این کلام از ابن خلکان (م: ۶۸۱ ق) است که درباره وی می گوید: «وی در دانش تفسیر یگانه دوران خود بوده و تفسیری بزرگ نگاشته که بر تمام تفسیرها برتری دارد.» غافر بن اسماعیل الفارسی در کتاب سیاق تاریخ نیشابور نام ثعلبی را آورده و وی را با این عبارات ستوده است: «هو صحیح النقل موثوق به» : او درست گفتار و مورد اطمینان است.[۴۷۶]
جلال الدین سیوطی نیز همان تعبیر ابن خلکان را آورده و افزوده است: «عالماً بارعاً فی العربیه حافظاً موثقاً : دانشمندی چیره دست در عربیت و حافظی مورد اطمینان است.» [۴۷۷]
پنجم: بر خلاف ادعای ابن تیمیه که می گفت: بغوی که آگاه تر از ثعلبی است و تفسیرش مختصر تفسیر اوست، این احادیث دروغین را نیاورده است، بغوی در ضمن اقوال گوناگونی که درباره شان نزول این آیه می آورد (اقوالی که با شان نزول آیه درباره امام علی(ع) هیچ منافاتی ندارد.) با صراحت نوشته است: و قال ابن عباس رضی الله عنهما و قال السدی: قوله «والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه ویؤتون الزکاه وهم راکعون »، اراد به علی بن ابی طالب رضی الله عنه، مر به سائل وهو راکع فی المسجد فاعطاه خاتمه : ابن عباس و سدی می گویند: خداوند از این آیه «والذین آمنوا . . .» علی بن ابی طالب [ علیه السلام] را اراده کرده است، نیازمندی به امام علی رسید و امام در حال رکوع در مسجد انگشترش را به او داد. [۴۷۸]
ششم: تفسیر جامع البیان فی تاویل آی القرآن از محمد بن جریر طبری که در نزد ابن تیمیه اجل تفاسیر و با ارزش ترین آن هاست؛[۴۷۹] با پنج طریق شأن نزول این آیه را نقل می کند، جملگی این احادیث درباره امام علی(ع) است ، سه حدیث نص در این معنی است(از جمله یکی از مجاهد بن جبر از تابعین – که ابن تیمیه او را آیت در تفسیر می شناسد.[۴۸۰] و دو حدیث به صورت قدر متیقن.)[۴۸۱] سیوطی نیز حدیثی دیگر از طبری از ابن عباس نقل کرده که گفته است: شأن نزول این آیات درباره امام علی(ع) است.[۴۸۲] لیکن هم اکنون در تفسیر طبری چنین حدیثی نیست!
باز همین طور ابن ابی حاتم نیز به سند دو تن از تابعین یکی از عتبه بن ابی حکیم(۱۴۷ق) و سلمه بن کهیل (۱۲۱ق) این حدیث را نقل کرده است.[۴۸۳] پس چطور ابن تیمیه می گوید: دانشمندان بزرگ از اهل تفسیر مانند ابن جریر و ابن ابی حاتم، این احادیث ساختگی را ذکر نکرده اند؟ بلکه این سند ابن ابی حاتم به سمله بن کهیل است که تمام افراد سند آن در دیدگاه دانشمندان علم رجال اهل سنت، مورد وثاقت، صدق و راستی اند: