قلی پور، پور عزت، حضرتی، (۱۳۸۸)در تحقیق خود با عنوان بررسی” تأثیر رهبری خدمتگذار بر اعتماد سازمانی و توانمند سازی در سازمان های دولتی”به این نتیجه رسیدند که: رهبری خدمتگزار با توانمندسازی کارکنان نیز در سطح معناداری ۹۵/۰ رابطه مثبت و قابل ملاحظهای دارد(با ضریب استاندارد:۹۶٫۰ و ضریب معناداری:۴۶٫۱۵).بنابرین داده ها و نتایج تجزیه و تحلیل آماری این فرضیه راتایید مینمایند.
(نشریه: مدیریت » مدیریت دولتی » بهار و تابستان ۱۳۸۸ – شماره ۲ (علمی-پژوهشی) (۱۶ صفحه – از ۱۰۳ تا ۱۱۸))
عمادی فر،(۱۳۸۸) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان ” بررسی سبک رهبری اخلاقی مدیران از دیدگاه کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد و رابطه آن با توانمند سازی آنان “به نتایج زیر دست یافتند : روش پژوهش توصیفی ،از نوع همبستگی است.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان رسمی ،پیمانی و قرارداد معین دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی ۸۹-۸۸ میباشد. نمونه با حجم ۱۱۸ نفر از جامعه (N=717) انتخاب شده است . برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه توانمند سازی و پرسشنامه محقق ساخته رهبری اخلاقی استفاده شده است.پایایی پرسشنامه توانمند سازی از طریق آلفای کرونباخ محاسبه و برابر با ۰/۸۲ و ارزش پایایی پرسشنامه رهبری اخلاقی به شیوه همسانی درونی آلفای کرونباخ برابر با ۰/۹۸ مشاهده گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری رگرسیون چندگانه، پیرسون و مقایسه میانگین با ارزش ثابت استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که نمره سبک رهبری اخلاقی مدیران در جامعه مورد پژوهش از متوسط متفاوت نیست.همچنین بررسی وضعیت توانمند سازی کارکنان ، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.هیچ کدام از مؤلفه های رهبری اخلاقی نمی تواند تغییرات مربوط به توانمند سازی را پیشبینی نموده و ضریب تاثیر معنی داری در هیچ کدام از مؤلفه ها مشاهده نشد.(عمادی فر – اعظم – ۱۳۸۸)
[ سعید عدالتی، محمدصالح عدالتی، طرماحی تیرگر در مقاله “بررسی رابطه بین سبکهای رهبری مدیران و توانمندسازی کارکنان صنایع کوچک شهرکهای صنعتی استان کرمان ” به این نتیجه دست یافتند که:
مدیران برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود و نفوذ در رفتار کارکنان از سبک های رهبری خاصی استفاده میکنند. به کارگیری هر یک ازسبک های رهبری ممکن است در افزایش یا کاهش میزان توانمندی کارکنان مؤثر باشد. لذا مدیران میتوانند با انتخاب یک شیوه مناسب و صحیح در اداره سازمان موجبات توانمند سازی کارکنان و پیشرفت سازمان را فراهم نمایند و بدین وسیله فعال بودن سازمان تضمین گردد. در این پژوهش رابطه بین سبکهای رهبری مدیران (متغیر مستقل) و توانمند سازی کارکنان (متغیر وابسته) با در نظر گرفتن سن، جنسیت، میزان تحصیلات (متغیر مداخله گر) مورد بررسی قرار گرفته است. برای اجرای این پژوهش، کلیه شهرکهای صنعتی استان کرمان به عنوان جامعه آماری انتخاب گردید. پس از تعیین نمونه آماریn=256 با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی از ابزار پرسشنامه (پرسشنامه سنجش سبک رهبری وپرسشنامه سنجش توانمندی کارکنان به همراه پرسشنامه سنجش متغیرهای مداخله گر) برای جمع آوری داده های مورد نیاز از نمونه آماری، اقدام شده است. داده های جمع آوری شده نیز با بهره گرفتن از نرم افزارهای اکسل وSPSSمورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق و تحلیل های آماری (توصیفی و استنباطی) حاکی از آن است که بین سبکهای رهبری مدیران سازمان مورد مطالعه و میزان توانمندی کارکنان شاغل رابطه معنا داری وجود دارد. به عبارت دیگر، تأیید فرضیه های فرعی تحقیق، بیانگر تأیید فرضیه اصلی تحقیق است. رابطه مورد بحث با در نظر گرفتن نتایج به دست آمده از هر یک از سبکهای رهبری و میزان توانمندی کارکنان در بین گونه های سنی، جنسیتی و میزان تحصیلات با یکدیگر متفاوت است. بر اساس نتایج این تحقیق میزان توانمندی کارکنان در سبک رهبری کارمند مدار از همه بیشتر و در سبک رهبری وظیفه مدار از همه کمتر است.(عدالتی و دیگران ،۱۳۸۹)
حیدرنیا، (۱۳۸۵) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان “بررسی تاثیر استقرار سیستم مدیریت کیفیت جامع بر رضایت مشتریان در بخش خدمات ( جهاد کشاورزی گناباد) ” به نتایج زیر دست یافتند :
موضوع تحقیق بررسی تأثیر استقرار سیستم مدیریت کیفیت جامع بر رضایت مشتریان در بخش خدمات میباشد. این تحقیق شامل یک فرضیه اصلی و ۹ فرضیه فرعی است. فرضیه های تحقیق بدین شرح میباشد : فرضیه اصلی: بین وجود سیستم مدیریت کیفیت جامع و رضایت مشتریان در بخش خدمات رابطه معناداری وجود دارد. فرضیه های فرعی: ۱٫ بین اعتماد محوری در ارائه خدمات و رضایت مشتری رابطه معناداری وجود دارد. ۲٫ بین سرعت در ارائه خدمات و رضایت مشتری رابطه معناداری وجود دارد. ۳٫ بین صحت در ارائه خدمات و رضایت مشتری رابطه معناداری وجود دارد. ۴٫ بین شفافیت و اطلاع رسانی درست به ارباب رجوع و رضایت مشتری رابطه معناداری وجود دارد. ۵٫ بین زیبایی فضای ارائه خدمات و رضایت مشتری رابطه معناداری وجود دارد. ۶٫ بین پاسخگویی و رضایت مشتری رابطه معناداری وجود دارد. ۷٫ بین توانمندسازی کارکنان و رضایت مشتری رابطه معناداری وجود دارد. ۸٫ بین رعایت ملاحظات ارزشی و اعتقادی و رضایت مشتری رابطه معناداری وجود دارد. ۹٫ بین انعطاف پذیری در ارائه خدمات و رضایت مشتری رابطه معناداری وجود دارد. در این تحقیق ۹ بعد از ابعاد مدیریت کیفیت جامع مورد توجه قرار گرفت که عبارتند از : اعتمادمحوری، سرعت در ارائه خدمات، صحت در ارائه خدمات، شفافیت و اطلاع رسانی درست به ارباب رجوع، زیبایی فضای ارائه خدمات، پاسخگویی، توانمندسازی کارکنان، رعایت ملاحظات ارزشی و اعتقادی و انعطاف پذیری در ارائه خدمات. روش انجام تحقیق به صورت میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه میباشد. جامعه آماری این تحقیق مشتریان جهادکشاورزی گناباد میباشد. جامعه آماری نامحدود بوده و اندازه نمونه ۱۲۰ نفر میباشد. تکنیک آماری مورد استفاده در این تحقیق، ضریب همبستگی اسپیرمن میباشد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با کمک نرم افزار spss انجام شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که بین ابعاد مدیریت کیفیت جامع و رضایت مشتری در بخش خدمات رابطه معناداری وجود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده مشاهده شد که توانمندسازی، پاسخگویی، صحت در ارائه خدمات، اعتمادمحوری، شفافیت و اطلاع رسانی و انعطاف پذیری با رضایت مشتری رابطه ای متوسط دارند. بین سرعت در ارائه خدمات و رضایت مشتری رابطه ای متوسط و رو به پایین وجود دارد. رابطه بین زیبایی فضای ارائه خدمات و رعایت ملاحظات ارزشی و اعتقادی با رضایت مشتری ضعیف میباشد و در نهایت با بررسی رابطه بین ابعاد مدیریت کیفیت جامع و رضایت مشتری، مشاهده شد که رابطه ای متوسط و رو به بالا (۶۷۲/۰) بین مدیریت کیفیت جامع و رضایت مشتری وجود دارد.