حکم بند دوم در خصوص تمام تعهداتی که مورد تعهد تحویل و تسلیم عین معین نیست، سرایت دارد و همان طور که میبینیم در تعهدات،متعهدله است که باید به محل متعهد برود. در این خصوص مصلحت متعهد مورد توجه قانونگذار مصر بوده است.[۷۴]
لذا در حقوق مصر نیز اصل بر این است که محل اقامتگاه و محل وقوف متعهد به طور کلی محل ایفاء تعهد است. همین قاعده در ماده ۳۴۵ قانون مدنی سوریه، ماده ۳۳۴ قانون مدنی لیبی، ماده ۳۹۶ قانون مدنی عراق در ماده ۳۰۲ قانون عقود و تعهدات لبنان تکرار شده است. [۷۵]
نتیجه:
در حقوق مدنی ایران در خصوص محل ایفای تعهد قاعده این است که محل وقوع عقد به عنوان محل ایفاد تعهد است، که این امر با نیازهای اقتصادی بینالمللی همخوانی ندارد و همچنین با مقررات داخلی از جلمه قانون آیین دادرسی مدنی نیز در تعارض است. در قانون تجارت ما در خصوص محل ایفای تعهد صراحتاً حکمی وضع نشده، ولی میتوان به صورت تلویحی از ماده ۲۳۴، این اصل را استنتاج کرد که در حقوق تجارت اقامتگاه مدیون به عنوان محل انجام تعهد محسوب میشود و این به عنوان قاعده کلی تلقی میشود. معیاری که با سایر نظامهای حقوقی جهان نیز سازگاری دارد، از طرفی در روابط تجاری واقتصادی در سطح کلان که طبعاً حقوق اتباع بیگانه نیز مطرح است، مقررات قانون مدنی ما کفایت نمیکند، لذا مجبور هستیم برای حفظ حقوق هر دو طرف به برخی از مقررات فراملی که میتواند در بین بازرگانان داخلی با خارجی در قراردادهای بینالمللی مورد استفاده قرار بگیرد متمسک شویم. از جمله کنوانسیون بیع که در خصوص موضوع بحث ما، قاعده کلی را محل اقامتگاه مدیون به عنوان محل اجرای تعهد قرار داده است. این مقرره، در اصول حقوقی قراردادهای بینالمللی (unidirot) و اصول حقوقی قراردادهای اروپایی و حقوق برخی کشورها از جمله فرانسه، انگلیس و مصر نیز تکرار شده است. از طرفی مقررات کنوانسیونهای ژنو ۱۹۳۰ (برات و سفته) نیز که ملهم لایحه جدید قانون تجارت ما میباشد نیز اصل را محل اقامت مدیون (متعهد) قرار داده و در لایحه جدید قانون تجارت ما نیز نقص قانون تجارت فعلی را جبران کرده و اصل اقامتگاه مدیون به عنوان محل ایفاء تعهد را پذیرفته شده است.
فصل سوم
ایفای دین از جانب غیر در حقوق مدنی
و
حقوق تجارت
تعهداتی که بین طرفین به وجود میآید طبعاً وقتی میتواند مفید واقع گردد؛ که اجرا شوند. لذا اجرای تعهد یکی از مراحل مهم قرار داد تلقی میشود. در تعهداتی که شخصیت طرفین در انعقاد و اجرای آن مورد لحاظ طرفین است، امکان اجرای تعهد از جانب دیگری وجود ندارد. و شخصاً متعهد باید تعهد خویش را اجرا کند، اما اگر شخصیت طرفین مورد لحاظ واقع نشود و مهم نباشد، ایفای تعهد از جانب شخص ثالث امکان پذیر است. و از این لحاظ تفاوتی بین تعهداتی تجاری و مدنی وجود ندارد. اما آنچه از اهمیت بالایی برخوردار است آثار مترتب بر ایفاء تعهد از جانب غیر در این دو حوزه از حقوق است. ما نیز در این مبحث به بررسی تطبیقی همین آثار میپردازیم. لذا قبل از پاسخ به سوال اصلی مقدمتاً انتقال طلب و ایفاء تعهد از جانب غیر و ارکان آن ها را بحث میکنیم.
مبحث اول:کلیات
ایفای دین از جانب غیر هم می تواند بموجب قرارداد طرفین چهرهایی از انتقال طلب باشد و هم می تواند بموجب قانون آثار انتقال طلب بر آن بار شود.و در برخی موارد نیز هیچ یک از دو مورد فوق در خصوص ایفای دین از جانب غیر صادق نیست و می تواند حاکی از تبرع باشد. آنچه محل بحث ماست طبعاً حالتی است که شخصثالث با متعهدله در خصوص ایفای تعهد و نهایتاًً انتقال طلب توافقی نکرده باشد.چراکه اراده طرفین آنجا که برخلاف مفاد صریح قانون و نظم عمومی و اخلاق حسنه نباشد نافذ است.اما محل بحث موقعی است که چنین توافقی وجود نداشته باشد،و حکم قانونگذار را در چنین تعهداتی بررسی میکنیم،و خواهیم دید که نظر قانونگذار در این دو رشته نسبت موضوع مورد بحث متفاوت است.و تعهدات تجاری چون در ذاتشان وجود انگیزه سودجویی و استرباح نهفته است نمیتواند از اصول کلی حقوق مدنی در این رابطه پیروی کند.به هر حال در این مبحث مقدمتاً تعاریفی از ایفای دین از جانب دیگری و انتقال طلب و مقایسه این دو نهاد حقوقی بعمل میآوریم تا در مباحث آتی به اصل موضوع بپردازیم.
گفتار اول:پرداخت با قائم مقامی (ایفای دین از جانب غیر)[۷۶]
در حقوق خارجی معادل واژه پرداخت (payment) است و بیشتر به قراردادهایی که جنبه پولی بخود میگیرد و در آن ها پول رد و بدل میشود اطلاق میگردد. بنابرین در دادن ثمن به فروشنده از واژه payment استفاده میشود، در خصوص اجرای تعهداتی که بیشتر جنبه غیر مالی دارنند، از واژه performance استفاده میشود. و به این طریق میتوان به تفاوت نوع قراردادها پیبرد. با این حال این ترتیب در حقوق ما رعایت نشده است. در حقوق ایران دو واژه «وفاء به عهد- ایفاء تعهد» در این معنی (پرداخت) به کار میرود[۷۷]. و تفاوتی در استفاده از این واژه در تعهدات مالی و غیر مالی به چشم نمیخورد. با این حال قانون مدنی واژه های پرداخت و ایفاء تعهد را تعریف نکرده است، لذا بنظر میرسد ایفاء تعهد عبارت است از: اجرا تعهد، چه ناشی از اعمال حقوقی باشد چه ناشی از وقایع حقوقی. وچه در تعهدات مثبت به کار رود و چه در تعهدات منفی. با این تفاوت که در تعهدات منفی انجام ندادن عمل، خود بخود ایفاء تعهد محسوب میشود.
ایفاء کننده تعهد دروهله اول خود متعهدین هستند، و نیز در عقودی که شخصیت طرفین مهم است اجرای تعهد قائم به شخص است و نیز در عقودی که طبیعت تعهداقتضاء میکند به عهده خود متعهدین است. و بغیر از موارد مذکور انجام تعهد از جانب غیر نیز وجود دارد در چنین حالتی ایفای تعهد توسط شخص ثالث صورت میگیرد.
در تعهداتی که طرفین بر عهده میگیرند آنچه از اهمیت بسزایی برخوردار است وفای به عهد است. و مقصود از «وفای به عهد»این است که طلبکار به حق خود برسد[۷۸]. در این راه وصول و رسیدن به نتیجه تعهد از اهمیت چندانی برخوردار نیست. بعبارتی وسیله برای نیل به نتیجه تعهد طریقت دارد نه موضوعیت. لذا وفای به عهده میتواند از جانب شخص ثالث نیز صورت گیرد. در اینصورت چهرهای از تعاون و کمک بخود میگیرد و نیز میتواند جنبه تجارت و استرباح داشته باشد. بعد تعاون و کمک ایفای تعهد از جانب غیر غلبه داشته و قوانین مدنی نیز به این امر توجه دارند. از این روست که در قانون مدنی ماده ۲۶۷ میخوانیم: « ایفای دین از جانب غیر مدیون هم جایز است اگر چه از طرف مدیون اجازه نداشته باشد…» و همچنین در ماده ۳۰۶ چهره دیگر این امر را میبینیم. ولی مواد ۲۷۱و۲۷۲ ق.ت. به پرداخت شخص ثالث از ابعاد تعاون نگاه نمیکند و جنبه استرباح و سود جویی در آن بیشتر به چشم میخورد. لذا خواهیم دید پرداخت شخص ثالث هر چند یک عمل حقوقی محسوب میشود ولی در قوانین مختلف، متناسب موقعیت این قوانین، دارای، آثار گوناگونی است.