رهیافت لاکمن، که همکار نز دیک برگر است، نیز بر نقش دین در ساخت معنی تاکید دارد. به نظر لاکمن، دین دوشادوش زندگی اجتماعی حرکت می کند. به اعتقاد او، روند جامعه نوین غربی به سوی دنیا گرایی، تنها به دلیل سستس گرفتن صورت ها و نهادهای دینی پیش آمده است، نه آن که خود دین سست شده باشد(همیلتون،۱۳۸۷: ۲۷۵). برخی پرسش ها و مسائل بنیادی، در این نوع جوامع نیز همچنان فراروی انسان ها مطرح می شوند. این پرسش ها مربوط به ارز ش هایی اند که لاکمن آنها را ارز شهای مسلط و فراگیر می نامد وبه مبنای اجتماعی- ساختار ی و کارکرد این ارزش ها در زندگی این افراد نیز مربوط است(همیلتون،۱۳۸۷: ۲۷۵).
در جامعه شناسی معرفتی برگر و لاکمن تاکید ماکس وبر بر ماهیت ذهناً معنادار رفتار اجتماعی با دیدگاه امیل دورکیم درباره جامعه به عنوان ساختاری عینی که اعمال و معتقدات ما را در فشار میگذارد و محدود می کند تلفیق شده است(گلوور و دیگران،۱۳۸۳: ۵۸).
پیچیدگی بسیار پدیدهی دین، نیاز به نظریهای فراگیر را ضروری میکند. نظریههای معنا با ترکیب بینشهای رهیافتهای عقلگرایانه، عاطفهگرایانه و جامعه شناختی دست کم بخشی از مسایل این رهیافتها را از میان برداشته اند. (همیلتون،۱۳۸۷: ۳۶۸) آنگونه که مشاهده می شود اینگونه نظریات خصوصاً نظریه معناگرایانه برگر و لاکمن بر خاصیت معناساز بودن دین برای انسان تأکید می کنند به عبارت دیگر دین و اعتقادات دینی با ایجاد معنا نقش بسیار مهمی در زندگی اجتماعی انسان بر عهده دارد. آنگونه که در ادامه و از خلال سایر نظریات به دست می آید وجود معنا و مفهوم عامل اصلی در ارتقا کیفیت زندگی انسان می باشد.
گلاک و استارک پنج نوع محرومیت را از هم متمایز میکنند. اقتصادی، اجتماعی (منزلت، قدرت و پایگاه)، ارگانیسمی، اخلاقی، روانی. آنها معتقدند وقتی که محرومیت؛ اقتصادی، اجتماعی باشد، در این مواقع افراد محروم بیشتر به ایدئولوژی دینی روی خواهند آورد تا ایدئولوژی غیر دینی. بنابر این به اعتقاد آنها مفهوم محرومیت، فرضیههای مفیدی دربارهی پیوندهای بین دین و قشربندی به دست میدهد.(کنت تامسون،۱۳۸۱: ۱۱۲)
معنویت جنبهای از زندگی است که به آن هدف، معنا و شیوه عملکرد می دهد. از نظر بیکر (۲۰۰۳)، معنویت به واسطه تعیین ساز وکار وخط مشی کلی برای زندگی فرد و پاسخدهی به سئوالات اساسی زندگی مانند چرایی زندگی و آغاز و پایان زندگی، بر کلیت زندگی فرد تأثیر میگذارد و معنایی کلی برای فرد رقم می زند. بر این اساس است که فرد در ابعاد مختلف زندگی خود نظیر برنامه روزانه، عملکرد شغلی، رابطه با دیگران، رابطه با خالق و رابطه با طبیعت یک راهنما و خط سیر در اختیار دارد. عمل به این راهنما موجب رستگاری فرد و دوری وی از سردرگمی می شود.
همچنین همه مذاهب در جستجوی کمک به افراد برای رسیدن به هستهی ارتباطات وجودی و نقش مثبت و با ارزشی که افراد را به سمت رابطه دوستانه حمایت می کند بوده اند ، و این بهتر از تلاش افراد برای کنار آمدن با رنجهای زندگی است (پترسون، سلیگمن ، ۲۰۰۴).
پترسون و سلیگمن (۲۰۰۴) پس از آنکه مطالعات خود را از آسیب شناسی روانی به شادکامی معطوف کرد، در ادامه به سمت مطالعه معنویت و نقش آن در زندگی روی آورد؛ وی بر این مهم اشاره کرد که روان شناسان برای ارتقای سلامت روان جامعه باید با سایر اقشار مرتبط با مردم مانند نهادهای دینی و روحانیت رابطه و تعامل داشته باشند. در واقع وی بر نقش معنویت در زندگی آدمی اشاره داشته است و نشان میدهد که گرایشهای بالاتر معنوی با سلامت روان بهتر همراه است. از نظر وی، اعتقاد داشتن به یک خالق فراتر از انسان، فرد را در امواج خروشان زندگی حمایت میکند و در او حس مورد حمایت بودن و تنها نبودن را ایجاد میکند و قدرت فرد را در مقابله با استرسهای زندگی بالا میبرد. وی معتقد است که افراد دارای گرایش های دینی و معنوی بالاتر، آشفتگی کمتری را تجربه می کنند، روابط بین فردی مطلوب تری دارند، به اصول اخلاقی بیشتر پایبند هستند، در زمان درگیری با مشکلات جسمانی کمتر روحیه خود را می بازند، قدرت انطباق بهتری دارند و حمایت اجتماعی بیشتری را دریافت میکنند و البته بیشتر نیز به همنوعان کمک می کنند و احساس مسئولیت بیشتری در قبال مسائل پیرامون خود دارند.
نیاز انسان به دین قدمتی به عمر تاریخ دارد. زیرا بشر ازهمان آغاز زندگی خود به جای حامی مقتدر و تکیه گاهی نیرومنداحساس نیاز می کرده است. اثر نیایش همیشه مثبت بوده است. براثر نیایش تعادل روحی برقرار می شود، احساس تنهایی، انزوا، ناتوانی و بی فایدگی تلاشها از بین می رود و یا چهره خشن ظاهری خود را از دست می دهند. نیایش نه تنها روی حالات عاطفی بلکه بر کیفیات بدنی نیز تأثیر می گذارد و گاهی در مدت کوتاه بیمار جسمی را بهبود می بخشد.(یگانی، ۱۳۷۹: ۱۶).
برای تبیین واسطه ارتباط بین دین و سلامتی سه ساز و کار می توان تصور کرد ، اول اینکه مذهب فرد را به مجموعهای از ویژگیهای شخصیتی فضیلت پرور ترغیب میکند که بر سلامتی تأثیر میگذارد. دوم اینکه، حمایت اجتماعی که یک دین سازمان یافته به عمل میآورد بر سلامتی فرد تأثیر می گذارد. سوم اینکه دین فرد را آماده برخورد آرام و کارآمدتر با فشارها میکند. (گواهی ،۱۳۷۶)
مشخص شده است که مذهب گرایی با بهداشت روانی مثبت، جایگاه درونی، صفات انگیزشی ذاتی، جامعه گرایی، احساس بهزیستی، مسئولیت، کنترل خویش، توانایی تحمل، گرایش به برداشت و تفسیر خوب و مثبت رویدادها و کارآمدی عقلی و پیشرفت از طریق همنوایی در ارتباط است. به طور کلی مذهب موجب ایجاد معنا، امیدواری، احساس کنترل، سبک زندگی سالمتر و پذیرفته شدن از سوی دیگران و ایجاد حمایت اجتماعی می گردد.(خدارحیمی، شماره ۷و۸ :۱)
مطالعات جدید نشان داده است که عقاید مذهبی قوی تر باعث ایجاد یک اثر روانی مثبت میشود که در ارتقاء بهداشت روانی موثر است. همچنین اعتقادات مذهبی باعث افزایش سلامت افراد شده و رابطه مستقیمی بین مذهب و قدرت انطباق با محیط وجود دارد(کنگرلو،۱۳۷۸: ۴۵)
در جمعبندی مباحث بالا برای برای تدوین مدل تئوریک پژوهش حاضر می توان گفت تحقیق حاضر از تلفیق نظریات جامعه شناسان کلاسیک خصوصا نظریات وبر و نیز نظریه معناگرایانه برگر و لاکمن استفاده می کند. دین، اعتقادات دینی، باورهای معنوی و به طور کلی گرایشات معنوی با فراهم نمودن چتری از باورهای معنوی و ایجاد انگیزه زندگی تأثیر قابل توجهی در ارتقا سطح کیفیت زندگی دارا می باشند. آنچه که از مرور مبانی نظری تحقیق برای طراحی یک چارچوی نظری جهت سنجش رابطه گرایشهای معنوی و کیفیت زندگی به دست میآید نشانگر آن است که عوامل زیادی بر این رابطه تاثیرگذارند. کیفیت زندگی متغیری چند بعدی است که از زوایای مختلفی قابل مطالعه میباشد و مسلماً عوامل زیادی نیز بر سطوح و ابعاد مختلف آن تأثیر دارند. از بین همه عوامل تأثیرگذار، پژوهش حاضر اثر اعتقادات مذهبی و یا به طور مشخصتر گرایشهای معنوی را مد نظر دارد. از این رو جدای از این عامل اصلی سایر عوامل زمینهای که ممکن است به طور مستقیم و یا از طریق اثر گذاری بر گرایشات معنوی بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارند بررسی خواهد شد.
بر مبنای مبانی نظری و تحقیقات پیشین مهمترین این عوامل عبارتند از سن، جنسیت، محل سکونت، درآمد، میزان تحصیلات والدین، شغل، و رشته تحصیلی. رشته تحصیلی از آنجایی که با تغییر بینش و خلقیات دانشجویان در ارتباط است میتواند بر گرایشات معنوی و مذهبی آنان نیز تاثیر گذاشته و از این رهگذر بر کیفیت زندگی نیز اثر گذار باشد.
بنابر این از ماحصل مباحث بالا می توان فرضیات تحقیق را به شرح زیر بیان داشت:
-
- بین گرایشهای معنوی و کیفیت زندگی دانشجویان رابطه وجود دارد.
-
- بین ابعاد گرایشهای معنوی و کیفیت زندگی دانشجویان رابطه وجود دارد.
-
- بین گرایشهای معنوی و ابعاد آن با بعد جسمانی کیفیت زندگی دانشجویان رابطه وجود دارد.
-
- بین گرایشهای معنوی و ابعاد آن با بعد روانی کیفیت زندگی دانشجویان رابطه وجود دارد.
-
- بین گرایشهای معنوی و ابعاد آن با بعد محیطی کیفیت زندگی دانشجویان رابطه وجود دارد.
-
- بین گرایشهای معنوی و ابعاد آن با بعد روابط اجتماعی کیفیت زندگی دانشجویان رابطه وجود دارد.
-
- بین سن و کیفیت زندگی دانشجویان و ابعاد آن رابطه معناداری وجود دارد.
-
- بین میانگین کیفیت زندگی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد.
-
- بین میانگین کیفیت زندگی دانشجویان مجرد و متأهل تفاوت معناداری وجود دارد.
-
- بین میانگین کیفیت زندگی دانشجویان شهری و روستایی تفاوت معناداری وجود دارد.
-
- بین میانگین کیفیت زندگی دانشجویان سهمیه مناطق و سهمیه شاهد تفاوت معناداری وجود دارد.
-
- بین میزان درآمد خانواده و کیفیت زندگی دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد.
-
- بین میزان تحصیلات پدر و کیفیت زندگی دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد.
-
- بین میزان تحصیلات مادر و کیفیت زندگی دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد.
و در نهایت پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا ابعاد چهارگانه گرایش های معنوی و متغیرهای زمینه ای قادر به پیش بینی کیفیت زندگی در دانشجویان میباشد؟
فصل سوم
روش شناسی
مقدمه
هدف تمامی علوم، شناخت و درک محیط پیرامون ما است . به منظور آگاهی از مسائل و مشکلات دنیای اجتماعی، روش های علمی تغییرات قابل ملاحظهای پیدا کردهاند . این روندها و حرکتها باعث شدهاند که برای بررسی رشته های مختلف بشری از روش های علمی استفاده شود . از جمله ویژگیهای مطالعه علمی که هدفش حقیقت یابی است، استفاده از یک روش تحقیق مناسب، لازم میباشد و استفاده از روش تحقیقی درست به هدفها و ماهیت موضوع مورد تحقیق و امکانات اجرایی بستگی دارد، و هدف تحقیق، دسترسی دقیق و آسان به پاسخ پرسشهای تحقیق است.
در فصل حاضر، مباحثی همجون روش تحقیق، جامعه و نمونه آماری، شیوه نمونه گیری، ابزار
جمع آوری اطلاعات ، تعریف مفاهیم و عملیاتی سازی متغیرها، روش تحلیل داده ها، سطح اندازهگیری و اعتبار و روایی مورد بحث قرار خواهد گرفت . شیوه به کار رفته در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد که به تبیین رابطه متغیرهای گرایشهای معنوی و کیفیت زندگی در میان جامعه آماری می پردازد.
۳ـ ۱ ـ مبانی روش تحقیق
بحث روش شناسی با مبانی روش تحقیق آغاز می شود. منظور از مبانی روش تحقیق، قواعد و شیوههائی است که برای آزمون تجربی چارچوب نظری بکار میروند. به بیان دقیق تر، در روش تحقیق، از روش ها و قواعدی سخن به میان می آید که به کمک آنها، متغیرهای مطرح شده در چارچوب نظری، تعریف می شوند، عملیاتی می گردند، در یک جامعه آماری سنجیده می شوند و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند، تا در نهایت بتوان با آزمون فرضیات یا روابط مطرح شده بین متغیرها در مورد اعتبار تجربی چارچوب نظری قضاوت کرد.
۳-۲- تعریف متغیرها
۳-۲-۱- متغیرهای زمینه ای
این متغیرها یکسری ویژگی های زمینه ای هستند که به مشخصات فردی، خانوادگی و گروهی فرد بر می گردند این متغیرها در جدول ۱-۳ خلاصه شده اند:
جدول ۳-۱- تعریف، سطح سنجش و صفات متغیرهای زمینه ای متغیرهای زمینه ای
ردیف
نام متغیر
تعریف عملیاتی
سطح سنجش
صفات
سوال(های) مربوطه در پرسشنامه
۱
جنسیت
مرد یا زن بودن