۲-۴-۵- اخلاق مدیریت
اخلاق مدیریت[۵۸] حد واسطی بین اخلاق حرفهای و اخلاق سازمانی است؛ بدین معنی که پاره ای از صاحب نظران این عرصه به واسطه شمول گزارههای مدیریت به همه سازمانها بر نقشهای محوری مدیریت (مثل برنامهریزی، سازمان دهی، کنترل، کارمندیابی و هماهنگی) پای فشرده و مسایل اخلاقی که در رابطه با ایفای این نقشها پیش میآید، را در نظر گرفتهاند و مدلهای تصمیمگیری اخلاقی(با نظر به این مسئله که تصمیم گیری جوهره مدیریت است) را بررسی کردهاند. در حالی که پارهای دیگر از صاحبنظران بر صفات یک مدیر(بدون نظر به نقشهای سازمانی و به عنوان یک حرفه) پرداختهاند و اخلاق مدیریت را از این منظر نگریستهاند(واثقی،۱۳۷۳). و پاره ای دیگر، اوصاف لازم برای یک مدیر را نسبت به مافوق خود، زیردستان، همکاران و ارباب رجوع مطرح میکنند و تقسیمبندی خود را فراتر از این حد توسعه ندادهاند(معاونت آموزش،۱۳۷۲). وجه مشترک تقسیمبندیهای فوق آن است که در تمام آن ها گزارههای اخلاقی مطابق عوارض مدیریت شکل یافتهاند و صنفی از علم اخلاق محسوب میشوند که به اخلاقیات لازم برای یک مدیر میپردازند.
۲-۴-۶- نقش راهبردی اخلاق حرفهای در سازمان و مدیریت
اخلاق از طریق اصول اخلاقی در سازمان جاری میشود. این اصول راهنماهاییاند که تصمیم گیری در سازمان بر آن ها استوار میشود. سازمانها اصولاً بر اساس ارزشها و اصول خود و با در نظر گرفتن عوامل بیرونی و مقتضیات درونی سازمان خود تصمیمات خود به خصوص تصمیمات راهبردی را اتخاذ مینمایند (رحمانسرشت، ۱۳۸۴).
سازمان میتواند بر رفتار اخلاقی اعضای خود اثر بگذارد و یکی از منابع کلیدی اثر سازمانی درجه تعهد رهبر سازمان به رفتار اخلاقی است. قرآن در مورد رهبر اسلامی خود می فرماید:«و انک لعلی خلق عظیم» و تو دارای خلق عظیم هستی (ونوس و خانیجزنی، ۱۳۸۰).
مطالعات اذعان دارند که «توسعه کسب و کارها از طریق نوآوری در سازمانها بیش از هر چیز مرهون رعایت اصول اخلاقی توسط مدیران نسبت به کارکنان است.» (بروکنر، ۱۳۸۳). سازمانهای متعالی، به عنوان سازمانهایی مسئول با ایجاد شفافیت و پاسخگویی مناسب به ذی نفعانشان در قبال عملکرد خود، رویکردهایی اخلاقی اتخاذ میکنند. نقش راهبردی اخلاق حرفهای در موفقیت معطوف به آینده سازمان غیرقابل انکار است و دوری از آن بنگاهها را سخت آسیبپذیر و متضرر میسازد. دست یابی به اخلاق حرفهای موجب مزیت استراتژیک میگردد (قراملکی، ۱۳۸۲).
جان ایکرز رئیس سابق هیئت مدیره IBM اعتقاد دارد پایبندی به اخلاق، تعلق و احساس مطلوبی را در کسب و کار در مدیران ایجاد می کند. شرکتها بدون تعهد و پایبندی به اخلاق در کسب و کار نمیتوانند رقابتی عمل نمایند. وی میگوید در اصل اخلاق و رقابت غیرقابل تفکیک هستند. بدون یکی، دیگری بی معنا است. لذا چنانچه در جامعه رفتارهای غیراخلاقی مانند دزدی از یکدیگر، عدم اعتماد، توسل به زور برای پایبند کردن مردم به صداقت و راستی رواج یابد، رقابت مفهوم خود را از دست میدهد. فاسد بودن اعضای جامعه، موجب عدم کارایی، ضایع شدن منابع و از همه مهمتر زائل شدن اعتماد و فرصتهاست. برعکس پایبندی هر چه بیشتر به اصول اخلاقی، برخورداری از قدرت اقتصادی، توان رقابت در محیط سالم را افزایش میدهد (ایکرز،۲۰۰۳).در عصر اقتصاد مبتنی بر دانش، فعالیتهای ارزش آفرین سازمان فقط متکی به داراییهای مشهود آن ها نیست. امروزه دانش و قابلیتهای کارکنان؛ روابط با مشتریان، تأمین کنندگان، کیفیت محصولات و خدمات، فناوری اطلاعات، فرهنگ سازمانی داراییهایی به مراتب ارزشمندتر از داراییهای فیزیکی محسوب میگردد و توانمندی سازمانها در به کارگیری این داراییهای نامشهود، قدرت اصلی ارزش آفرینی آن ها را رقم می زند (نورتون و کاپلان، ۱۳۸۶).
۲-۴-۷- تحویلی نگری در اخلاق حرفهای
تحویلینگری، تصور ناقص و ناروا از اخلاق حرفهای از موانع عمده رشد اخلاقی در سازمانهاست (قراملکی، ۱۳۸۶).
تحویلی نگری در اخلاق حرفهای ابعاد زیانباری دارد از جمله:
۱- تحویل اخلاق حرفهای به قانون، مقررات و آئین نامهها: اخلاق، روح قانون است و ضمانت اجرایی آن، بدون قوانین و مقررات است. اخلاق دامنهای بسیار فراگیرتر از قانون دارد و تعهدات اخلاقی در سطح ژرفتری از مناسبات حرفهای مؤثر است.
۲- تحویل مسئولیتهای اخلاقی در حرفه به مسئولیتهای حرفهای: اخلاق حرفهای بسی فربه تر از مسئولیتهای حرفهای فرد است. در مواضع فراوانی بسنده کردن به شرح وظایف مواجهه حداقلی است و مسئولیت اخلاقی، فرد را به اقدام بیشتر و در مواردی همراه با فداکاری برمیانگیزد.
۳- تحویل اخلاق حرفهای به هنجارهای رایج در مشاغل: هنجارها، جهان شمول نیستند و میتوانند اخلاقی و ضداخلاقی باشند.
۴- تحویل اخلاق حرفهای به مسئولیتهای اخلاقی منابع انسانی: رهیافت استراتژیک به اخلاق حرفهای بر آن است که اخلاقی ماندن منابع انسانی در سازمان غیراخلاقی یا محال است یا بسی دشوار.
۵- تحویل منشور اخلاقی سازمان به اصول اخلاقی: منشور همان گونه که از معنای لغوی آن پیدا است، چندوجهی است و هر وجه آن بیانگر خط مشی اخلاقی شرکت در قبال یکی از گزارههای ذینفع در محیط آن است و با بیانیههای متضمن اصول عام اخلاقی متفاوت است.
۶- تحویل منشور اخلاقی سازمان به عهدنامه اخلاقی حرفه ها: عهدنامه اخلاقی در اخلاقیسازی حرفه نقش عمدهای دارد اما جهتگیری فردگرایانه دارد در حالی که منشور اخلاقی جهت گیری سازمانی دارد و بسیار پیچیده تر از عهدنامه اخلاقی است (سیاری، ۱۳۸۶).
قراملکی( ۱۳۸۵)، برای پیشگیری تحویلی نگری در ترسیم مسئولیتهای اخلاقی بنگاههای کسب و کار، تدوین سند جامع اخلاقی شرکت را توصیه میکند که متضمن اصول اخلاقی، منشور اخلاقی سازمان و عهدنامه اخلاقی کارکنان و مدیران است. در اخلاق پژوهی نیز الگوهای میان رشتهای را درمان و پیشگیری از تحویلی نگری میداند.
۲-۴-۸- ضرورت اخلاق حرفهای برای مدیران
خطرناکترین رویداد انسانی انحطاط اخلاقی و شکسته شدن مرزهای اخلاقی است که در این صورت هیچ چیز به سلامت نخواهد ماند و انسانیت انسان فرو میریزد؛ این امر در امور اداری از جایگاهی خطیر و ویژه برخوردار است، زیرا وقتی انسان از محدوده فردی خارج میشود و در پیوند با دیگر انسانها قرار میگیرد واین پیوند صورتی اداری مییابد، اگر اخلاق نیک حاکم بر روابط انسانی نباشد، فاجعه چندین برابر میشود. مدیران مسئول اوضاع اخلاقی، فرهنگی و معنوی سازمان نیز میباشند.تکیه بر مدیریت اخلاقی در مدیریت راهبردی منابع انسانی جایگاهی بسیار مهم و با اهمیت در موفقیت سازمان دارد. از آنجا که انتصاب صحیح در گرو انتخاب درست است مدیران ارشد باید در تصدی پست مدیریت به آداب و اخلاق شایسته ملتزم، و در زندگی فردی و شغلی اخلاق ورزباشند. (قراملکی، ۱۳۸۵).در منظر امیرمومنان علی (ع) آن چه مایه برتری آدمیان و سبب والایی شأن ایشان است، کرامتهای اخلاقی است و این کرامتها در اداره امور نقشی اساسی دارد. روایت شده که آن حضرت فرمود:
«عَلَیکُم بِمَکَارِمِ الأَخلَاقِ فَإِنَّهَا رَفعَهٌ»[۵۹]
برشما باد به مکارم اخلاق که آن سبب والایی است.