در دهه گذشته، بازارهای مالی ملی و بینالمللی دچار بحرانهای مالی فراوانی شده اند .یک دلیل برای وجود این بحران ها عدم وجود اطلاعات مالی شفاف و کافی است در محیط پرتلاطم امروزی، بسیاری از سرمایه گذاران بر اهمیت شفاف سازی اطلاعات در استراتژیهای خود توجه دارند. فقدان اطلاعات و یا عدم اطمینان درباره آن ها، امروزه تبدیل به یک مشکل اساسی در بازارهای مالی شده است.
۲-۴- پیشنه تحقیق
۲-۴-۱-تحقیقات خارجی
برای اولین بار سِلدِن(۱۹۱۲)، عوامل روانشناختی در بازار سهام را مطرح نمود. او در کتاب خود تحت عنوان، «روانشناسی بازار سهام »عنوان نمود که حرکتهای قیمتی اوراق بهادار، وابستگی قابل ملاحظهای به طرز فکر ذهنی جامعه سرمایه گذاران و معامله گران دارد (سِوِل، ۲۰۱۰،ص ۱۶۹).
شفرین و همکاران(۱۹۸۵)، نشان دادند که رفتار معاملاتی سرمایهگذار با تمرکز روی نقاط مرجعی که معادل قیمت سهام در زمان خرید (قیمت تمام شده خرید) است، سازگار است.
بارنیول(۱۹۸۷ )، در مطالعات خود دریافت که رفتار سرمایه گذار در بازار را می توان بر اساس خصوصیات سبک زندگی ،میزان ریسک گریزی و شغل فرد پیشبینی نمود.
فریس و همکاران(۱۹۸۸)، به بررسی تاثیر قیمت تمام شده خرید سهام بر رفتار معاملاتی سرمایهگذاران پرداختند. فرضیه آن ها این بود که سهامِ در ناحیه سود نسبت به سهامِ در ناحیه زیان، حجم معاملات بیشتری دارد. آن ها هشت محدوده قیمتی را حول قیمت تمام شده خرید سهام در نظر گرفتند.چهار محدوده شامل قیمت تمام شده و بالاتر از آن و چهار محدوده قیمتی دیگر، زیر قیمت تمام شده خرید سهام قرار میگیرد. آن ها به بررسی حجم معاملات در این هشت محدوده قیمتی پرداختند و نتیجه گرفتند که رابطه حجم معاملات با چهار محدوده شامل قیمت تمام شده و بالاتر از آن مثبت و با چهار محدوده زیر قیمت تمام شده خرید، به طور معنیداری منفی است. این تحقیق نشان داد، سهام در ناحیه سود نسبت به سهامی که در ناحیه زیان قرار میگیرد، حجم معاملات بیشتری دارد. به عبارت دیگر زمانی که قیمت سهام از قیمت تمام شده عبور میکند حجم معاملات افزایش مییابد. بنابرین میتوان قیمت تمام شده خرید سهام را به عنوان نقطه مرجع در نظر گرفت.
هاناکاریا و جان ویلیامز(۱۹۸۵)، در این تحقیق نتیجه گرفتند، مدلهای کلاسیک نظریه ی نشانهای را بسط دادند. این مدلها نشاندهنده این هستند که در جهانی از اطلاعات نامتقارن سازمان های آگاهتر از رویه سود سهام به عنوان یک نشانهی ارزشمند استفاده میکنند تا مشتریان آیندهی شرکتهای خود را به سازمان های کم اطلاع منتقل کنند. بنابرین افزایش سود سهام نشاندهنده بهبود و پیشرفت عملکرد شرکت میباشد.در حالیکه کاهش سود سهام نشانگر وخامت اوضاع سوددهی شرکت است. بنابرین افزایش یا کاهش سود سهام پیشرفت یا پسرفت سوددهی، درآمد و رشد شرکت را به دنبال خواهد داشت.علاوه براین باید رابطه مثبت بین تغییرات سودسهام و واکنش قیمت سهام بعدی وجود داشته باشد.
ناجی و ابن بنگر(۱۹۹۴)، در یک مطالعه پیمایشی تاثیر ٣۴ متغیر را که در هفت گروه از عوامل دسته بندی نمودند را بر تصمیمات خرید یک سهم مورد بررسی قراردادند .یافته های تحقیق آن ها نشان میدهد که معیارهای کلاسیک حداکثر کردن ثروت مهمترین عوامل تاثیر گذار در تصمیمات سرمایه گذاران محسوب میشوند .اگرچه سرمایه گذاران درانتخاب یک سهم معیارهای مختلفی را به کار می گیرند . یافته های تحقیق او بیانگر این است که گزارشات مالی سالیانه شرکتها تاثیر چندانی بر تصمیمات سرمایه گذاران نداشته و بی ارزش میباشند .همچنین نتایج این تحقیقات نشان می دهدکه اطلاعات مربوط به ایمنی محصول،کیفیت محصول، فعالیت های محیطی شرکت ازجمله عواملی است که اطلاعات مربوط به آن ها مورد تقاضای قوی سرمایه گذاران است .بعلاوه اکثر سهامداران مایلند که وضیعت روابط کارگری ،جایگاه اخلاقی شرکت ودرگیری های اجتماعی شرکت به سهامداران گزارش شود.
ولچ و دونو (۱۹۹۶)، به تحقیق در مورد شکل گیری رفتار توده وار در بازارهای مالی از طریق تمرکز بر مسائل روانشناسی سرمایه گذاران، در خصوص آن دسته از رفتارهای سرمایه گذاران که میتواند منجر به گرایش مطابق با اجماع بازار شود پرداختهاند. اوری و زمسکی (۱۹۹۸)؛ کالو و مندوزا (۱۹۹۸)؛ چاری و کهنو(۱۹۹۹) دیدگاه دیگری را بیان نموده اند بدین ترتیب که سرمایه گذاران اصولاً عقیده دارند سایر سرمایه گذاران اطلاعاتی در رابطه با سهام خاص و بازده آن ها دارند و اقدامات آن ها منجر به افشای چنین اطلاعاتی می شود.
شارفشتین و اشتین (۱۹۹۰)؛ راجان (۱۹۹۴)؛ ماوگ و نیک (۱۹۹۶) بر مسأله مدیر – مالک تمرکز دارند و آن را مربوط به زمانی میدانند که مدیران مالی هنگام اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری به پیروی از سایر افراد می پردازند و علت آن را انگیزه های ناشی از برنامه های پاداش و جبران خدمات، شرایط استخدامی یا به نحوه حفظ شهرت و اعتبار می دانند.
اپشتین (۲۰۰۱)، تاثیر اطلاعات اجتماعی بر رفتار سرمایه گذار حقیقی را مورد بررسی قرار داد. .یافته های تحقیق او بیانگر این است که گزارشهای مالی سالیانه شرکتها تاثیر چندانی برتصمیم های سرمایه گذاران نداشته و بی ارزش اند مریکاس و همکارانش از راه مطالعه پیمایشی سعی کردند که عوامل تاثیر گذار بر رفتار سرمایه گذاران حقیقی را در بازار سرمایه یونان شناسایی کنند.نتایج تحقیق آن ها نشان میدهد که معیار تصمیم گیری افراد در خرید یک سهم، ترکیبی از معیارهای اقتصادی و معیارهای روان شناختی است. آن ها دریافتند که تصمیم گیری سرمایه گذاران همواره یک رویکرد منسجم و عقلایی نخواهد بود. یکی از جدیدترین پژوهشهای صورت گرفته دررابطه با شناسایی عوامل تاثیر گذار بر رفتار سرمایه گذاران ، پژوهشی است که توسط حسن التمیمی در بازار سرمایه امارات صورت گرفت. وی متغیرهای تاثیر گذار بر رفتار سرمایه گذاران را در پنج گروه از عوامل طبقه بندی کرد. این عوامل عبارتند از : اطلاعات مالی و حسابداری، اطلاعات خنثی، توصیه های جانبدارانه ، انطباق تصویر خود با شرکت و نیازهای شخصی سرمایه گذار. یافته های این پژوهش حاکی از این است که متغیرها مرتبط با نظریه حداکثر کردن مطلوبیت از قبیل: رشد سودآوری، سود نقدی پرداخت شده به سهامداران و سود هر سهم پیشبینی شده از مهمترین متغیرهای تاثیرگذار در قصد خرید یک سهم در بازار خواهد بود.
هیشلفر و تئوچ (۲۰۰۱)؛ کریستی و هوانگ (۱۹۹۵) بر روی سهام امریکا، چانگ و همکاران (۲۰۰۰) در سطح بینالمللی، گلیسون و همکاران او (۲۰۰۳)، بر روی قراردادهای آتی کالا در بورسهای اروپایی، گلیسون و همکاران او (۲۰۰۴ )، روی صندوقهای قابل معامله در بورسها، مطالعات جامعی را در این خصوص انجام دادهاند.