۲-۱۰ آنی گرایی
آنیگرایی مفهومی است که نظریههای متعددی به آن پرداخته و ماهیت آن را تعریف کردهاند. آنچه به عنوان تعریف تظاهر بیرونی آنیگرایی میتوان از نظریهها دریافت این است که: مفهوم آنیگرایی به عنوان یک متغیر شخصیتی، گسترهی وسیعی از رفتارها را پوشش میدهد که فرد درک بسیار پایینی از آن ها دارد، نابالغانه ابراز میشوند، بی جهت مخاطره آمیزند یا با موقعیت تناسب ندارند و اغلب به نتایج ناخوشایند منجر میشوند. آنیگرایی همان گونه که نقش مهمی در رفتار بهنجار ایفا میکند، به شکل آسیب شناختی نیز در بسیاری از بیماریهای روانی مانند شیدایی، اختلالات شخصیت، اختلالات سوء مصرف مواد(مکری و همکاران ،۱۳۸۷؛رضوانفرد و همکاران،۱۳۸۶؛ایوندن، ۱۹۹۹)، اختلال نارسایی توجه/ فزونکنشی(ایوندن، ۱۹۹۹)، اختلال وسواس-بیاختیاری(چمبرلین[۱۷۵]و همکاران،۲۰۰۷)،روانگسستهگرایی و اختلال شخصیت ضداجتماعی (لینام و میلر، ۲۰۰۴) و ارتکاب به خودکشی(قاضی طباطبایی و بخشی،۱۳۸۶) نقش مهمی دارد.
آنچه از مطالعات بر میآید این نکته است که نمیتوان آنیگرایی را متغیری تک بعدی در نظر گرفت بلکه به گفتهی استریهورن[۱۷۶](۲۰۰۲، به نقل از مک کالوم[۱۷۷] و همکاران،۲۰۰۷، مولر[۱۷۸] و همکاران،۲۰۰۱) آنیگرایی یک سازه رفتاری چند وجهی است که به وسیله نقصهایی در مهار خود مشخص میشود و به عنوان ناکامیهای متعدد در انضباط شخصی[۱۷۹]، خودنظم جویی[۱۸۰]، یا حساسیت به پاداش آنی بیان میشود. این سازه به طور خاص برای توصیف رفتارهایی به کار برده میشود که ناگهانی، ذاتاً مخاطره آمیز، بدون فکر قبلی، بی توجه به پیامدهای آن ها و اغلب دارای نتایج آسیبرسان میباشند. تأکید بر رفتارهای آشکار، فرآیندهای شناختی، سرعت پاسخدهی و عوامل محیطی به عنوان تعیینکنندههای زود انگیختگی متغیر است(کلیس[۱۸۱] و همکاران، ۲۰۰۰؛ به نقل از همان.)
در مفهومسازی زودانگیختگی الگوهای نظری متفاوتی ارائه شده است. برخی از پژوهشگران در چارچوب نظریههای شخصیتی به توصیف آنیگرایی پرداخته و آن را در قالب یک بعد(گری ۱۹۸۷؛ به نقل از جکسون، ۲۰۰۲؛ زاکرمن[۱۸۲]،۱۹۹۱؛ به نقل از وایتساید و همکاران، ۲۰۰۵) یا صفت(آیزنک، ۱۹۷۵؛ کاستا[۱۸۳]و مک کری[۱۸۴]، ۱۹۹۲،دپو[۱۸۵]و کولینز[۱۸۶]، ۱۹۹۹، به نقل از وایتساید و لینام،۲۰۰۱)، یا مزاج[۱۸۷](باس و پلامین[۱۸۸]، ۱۹۷۵، کلونینگر[۱۸۹] ۱۹۹۳،به نقل از همان) معرفی کردهاند. اکثر این نظریه پردازان ماهیتی چندعاملی برای آنیگرایی قائلند و تنها در زمینه تعداد و محتوای عاملها از هم متمایز میشوند. در بخش بعدی به بعضی از این نظریه پردازی ها اشاره شده است.
۲-۱۰-۱ انواع آنیگرایی در مطالعات رفتار اجتماعی
همان گونه که قبلاً اشاره شد، آنیگرایی را عاملی مؤثر در برخی از اختلالات روانشناختی میدانند. در این بین نقش آنیگرایی در رویکردهای شناخت اجتماعی و تصمیمگیری به رفتار ضداجتماعی مورد توجه روزافزون قرار گرفته است(فونتین[۱۹۰]،۲۰۰۸). این فرضیه که نارسا کنش وری عصب شناختی یا روان عصب شناختی زمینه رفتار و اشکال خاصی از رفتار ضداجتماعی(مانند پرخاشگری زودانگیخته) است، مورد حمایت علمی قرار گرفته است(پالن[۱۹۱] و هنسی[۱۹۲]؛۱۹۹۳؛به نقل از همان). شش نوع آنیگرایی مطرح است که ممکن است بر تصمیمگیری اجتماعی و مشکلات رفتاری تأثیر گذاشته یا از آن ها تأثیرپذیرند. این انواع آنیگرایی از این لحاظ مورد اهمیت قرار دارند که با تصمیمگیری اجتماعی مرتبط هستند. موقعیتهای اجتماعی جزء موقعیتهای پیچیده هستند که نیازمند تواناییهای شناختی برای برنامهریزی، تصمیمگیری و در نهایت، عمل میباشند.
اولین نوع “آنی گرایی باثبات[۱۹۳]” است که ناشی از تفاوتهای شبکههای عصبی و الگوهای فعالیت عصبی- شیمیایی افراد است. کوای[۱۹۴](۱۹۹۷)، در بسط مدل عصب روانشناختیگری از اضطراب، شواهدی را فراهم آورد که نشان میداد این نوع آنیگرایی از کاهش کنش وری سیستم بازداری رفتاری در مغز ریشه میگیرد. گرچه انتظار میرود بنیان زیستی این نوع از آنیگرایی منجر به بروز یکسان آن در موقعیتهای متفاوت گردد، اما شواهد(بلیر[۱۹۵]،۲۰۰۵،گومز[۱۹۶] و سنسون[۱۹۷] ۱۹۹۴، بار کلی[۱۹۸] و همکاران،۱۹۸۰) نشان داده عوامل زمینهای موجود در یک موقعیت خاص میتواند باعث کاهش آن گردد. به عنوان مثال، بار کلی و همکارانش(۱۹۸۰) نشان دادند، در صورتی که تکلیف تعیینشده با پیامدهای آنی همراه باشد، رفتار مبتلایان به ADHD، که دارای صفت آنیگرایی هستند، کمتر زودانگیخته است. اهمیت دادن به عوامل زمینهای که قادرند آنیگرایی را تعدیل کنند، در این نظریه قابل توجه است.
نوع دوم، “آنی گرایی تحولی[۱۹۹]” است که مشخصکننده رفتارهای بدون تأمل نوجوانانی است که مغزشان هنوز به بلوغ عصبی برای کنترل پاسخ های واکنشی نرسیده است(فونت ین، ۲۰۰۸). وجود این نوع آنیگرایی تأییدی است بر وجود یک بنیان زیستی در سیستم عصبی. بر همین اساس میتوان پیشبینی کرد که ایجاد تغییرات عصبی منجر به تغییر در آنی گرایی شود.
نوع سوم، “آنی گرایی از پیش طراحی شده[۲۰۰]” است. این نوع آنیگرایی شامل تمایل فرد برای دست یابی و اجرای مضمون شناختی است که هم از نظر روانی و هم از نظر رفتاری، طی تجربیات مکرر وی تمرین شده است. بخش کلیدی نظریه مضمون شناختی این است که وقتی محتوای مورد نظر آغاز میشود، همزمان با اجرای خود به خودی آن، تصمیمگیری مبتنی بر ارزیابی، عملاً خاموش یا کنار گذاشته میشود(بندورا[۲۰۱]و همکاران،۱۹۹۶) با توجه به تعریف بیان شده، این نوع آنیگرایی را میتوان بیشتر حاصل یادگیری و تبدیل شدن آن به عادت دانست. این نوع آنیگرایی، مانند آنچه کلونینگر در نظریه خود مطرح ساخته، در سطح نیمه هشیار بروز میکند. از آن جایی که فرد باید تجربیات متعدد و مشابهی داشته باشد تا این نوع آنیگرایی در وی ایجاد شود، انتظار میرود در نوجوانان کمتر از بزرگسالان مشاهده گردد.
چهارمین نوع، ” آنی گرایی مبتنی بر ارزش[۲۰۲] ” است که با گزینههای رفتاری نادیده گرفته شده فرد سر و کار دارد. نادیده گرفته شدن این رفتارها به دلیل ناهمخوانیشان با ارزشهایی است که فرد قویاً به آنها اعتقاد دارد. بنابرین ممکن است یک طرحواره رفتاری که در تعارض شدید با ارزشی قوی در فرد است، به دلیل ناهمخوانی درونی به سرعت کنار گذاشته شود(فونتین،۲۰۰۸). بر این اساس میتوان انتظار داشت افراد متفاوت از فرهنگهای گوناگون که سیستم ارزشی متفاوتی دارند، در مواجهه با موقعیتهای یکسان، رفتارهای زودانگیخته متفاوتی از خود نشان دهند. این نوع از آنیگرایی بیشتر تحت تأثیر عوامل درونی است تا بافت بیرونی.